معرفی و دانلود خلاصه کتاب صوتی هزار و یک شب، قسمت ششم: حکایت دو وزیر
برای دانلود قانونی خلاصه کتاب صوتی هزار و یک شب، قسمت ششم: حکایت دو وزیر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی خلاصه کتاب صوتی هزار و یک شب، قسمت ششم: حکایت دو وزیر
کتاب صوتی هزار و یک شب، قسمت ششم: حکایت دو وزیر (میکرو کتاب)، روایتگر تلاش دختر وزیر برای زنده ماندن است، شهرزاد شروع به گفتن داستانهایی پیوسته میکند و هر داستان درمانی برای روح زخم خورده پادشاه میشود.
در طول تاریخ داستانهای کتاب هزار و یک شب (One Thousand and One Nights) توسط افراد مختلفی گردآوری شده است. داستانهای این کتاب صوتی بخشی از هویت جمعی ماست و به بیان حکایت و افسانههایی میپردازد که گذشتگان ما دربارهی اسطوره و جهانی که در آن زندگی میکردند، ساختهاند. اصل کتاب به زبان فارسی پهلوی بوده که بعد از ترجمه آن به عربی، متاسفانه نسخه اصلی از بین میرود. اما نکتهای که در پس این هزار و یک شب است، میتواند داستان امروز هر کدام از ما انسانها باشد.
عبداللطیف طسوجی، نویسنده، مترجم و از فاضلهای دوره فتحعلی شاه بود. او در سال 1259 به دستور شاهزاده بهمن میرزا ترجمه هزار و یک شب از عربی به فارسی را شروع میکند. علم ادبی او در زمان خودش به قدری بوده که لغتنامه برهان قاطع را اصلاح کرد. محمدعلی خان اصفهانی، متخلص به سروش، هم او را در این راه و در تبدیل اشعار عربی به فارسی همراهی کرد. سرانجام در سال 1261 برای اولین بار در چاپخانه سنگی تبریز هزار و یک شب چاپ میشود و تا به امروز هم از همان نسخه طسوجی استفاده میشود.
این کتاب صوتی در قالب میکروکتاب به شما عرضه شده تا با صرف هزینه و زمان کمتر از تمام بخشهای اصلی و مهم، به دور از حاشیه و اضافه گویی کتاب اصلی از محتوای آن بهرهمند شوید. میکروکتابها تحت قواعد و استانداردهای خلاصه نویسی برای شما چکیده شدهاند. شما با شنیدن آنها همان اطلاعات مفیدی را دریافت میکنید که کتاب اصلی در اختیارتان میگذارد.
در بخشی از میکرو کتاب صوتی هزار و یک شب میشنویم:
این پسر زیبا اندام و نیکو صورت، از قضیهی دختر آگاه نبود و پدرش به کنیزک گفته بود که تو را برای سلطان محمدبن سلیمان زینی خریدهام و پسری دارم که نباید خود را به او نشان دهی! دختر نیز دیده به اطاعت گذاشت تا اینکه روزی از روزها به حمام رفت؛ بعد که بیرون آمد، لباسهای فاخر پوشید که بر نیکوییاش افزود؛ سپس نزد زن وزیر آمد و دست او را بوسید. زن وزیر گفت: ای «انیسالجلیس»، گرمابه چگونه بود؟ پاسخ داد: ای خاتون به جز غیبت شما هیچ کم و کاستی نبود. خاتون به کنیزانش گفت: برخیزید تا به حمام برویم. کنیزان اطاعت کردند و خاتون، دو کنیز خردسال را بر در عمارتی که انیسالجلیس آنجا بود، گماشت و به آنها گفت: نگذارید کسی نزد این دختر برود. دختران اطاعت کردند. ساعتی گذشت. پسر وزیر که «علینورالدین» نام داشت، از در آمد و سراغ مادرش را گرفت. کنیزان گفتند: در گرمابه است.
در هنگام انیس از داخل قصر صدای علینورالدین را شنید. با خود گمان برد که او را برای این پسر خریدهاند؛ با خود گفت: کاش میدانستم که این پسر چهکاره است؟! بعد برخاست و پیش رفت تا نگاهی به علی بیاندازد. به محض اینکه جمال پسر را دید، شیفتهاش شد و آنقدر به او خیره ماند تا نظر پسر هم بر او افتاد و فریفتهی آن پری روی گشت. علی مدتی بعد به دور از چشم پدر، با کنیزک ازدواج کرد. طولی نکشید که کنیزانِ زنِ وزیر، او را از ازدواج پسرش با انیس با خبر کردند. زن وزیر ترسان شد که مبادا وزیر خشمگین شود و پسر را به دلیل نافرمانی بکشد. اما مدتی بعد، وزیر نیز آگاه شد و از خشم جامههایش را درید و پریشان شد؛ زیرا او کنیز را برای پادشاه خریده بود. زن وزیر که آشفتگی شوهرش را دید، گفت: خودت را نکش فضل، من ده هزار دینار قیمت کنیز را از مال خودم خواهم داد. وزیر پاسخ داد: من نیازی به آن پول ندارم، حاجت دینار و درهم نیست؛ با این حال بیم آن دارم که جان و مالم هر دو با هم برود. زن متعجب پرسید: به چه دلیل ممکن است چنین چیزی رخ دهد؟! گفت: مگر تو نمیدانی که معینبن ساوی، دشمن جان من است؟ در آن لحظه که از ماجرا خبردار شود، بلافاصله سلطان را آگاه میکند و تمام وقایع را به او میگوید! قصه که به اینجا رسید، سحر از راه رسیده بود، اما پادشاه همچنان میخواست که بشنود؛ شهرزاد گفت: مملکتی در بند نفس توست سرورم باید به قصر بروی و بر تخت بنشینی!
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | خلاصه کتاب صوتی هزار و یک شب، قسمت ششم: حکایت دو وزیر |
نویسنده | عبداللطیف طسوجی |
مترجم | جلال نوع پرست |
راوی | راضیه اسدی، مهدی افشاریان |
ناشر صوتی | سبکتو |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱ ساعت و ۳۷ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | خلاصه کتاب صوتی داستان و رمان ایرانی |