معرفی و دانلود خلاصه کتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱

عکس جلد خلاصه کتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱
قیمت:
۹,۸۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی خلاصه کتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی خلاصه کتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی خلاصه کتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱

کتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱، دربارۀ تلاش دختر وزیر، شهرزاد، است که برای زنده ماندن شروع به گفتن داستان‌هایی پیوسته می‌کند و هر داستان درمانی برای روح زخم خورده پادشاه می‌شود. این کتاب توسط جلال نوع پرست بازنویسی شده است.

داستان‌های این مجموعه‌ در طول تاریخ و توسط افراد مختلف گردآوری شده است. داستان‌های این میکروکتاب بخشی از هویت جمعی ما به شمار می‌رود و به شرح قصه‌ها و افسانه‌هایی می‌پردازد که گذشتگان ما درباره‌ی اسطوره و جهانی که در آن زندگی می‌کردند، ساخته‌اند. اصل کتاب به زبان فارسی پهلوی بوده که بعد از ترجمه آن به عربی، متاسفانه نسخه اصلی از بین می‌رود. اما نکته‌ای که در پس این هزار و یک شب است، می‌تواند حکایت امروز هر کدام از ما باشد.

عبداللطیف طسوجی، نویسنده، مترجم و از فاضل‌های دوره فتحعلی شاه بود. علم ادبی او در زمان خودش به قدری بوده که لغت‌نامه برهان قاطع را اصلاح کرد. در سال ۱۲۵۹ به دستور شاهزاده بهمن میرزا ترجمه هزار و یک‌ شب از عربی به فارسی را شروع می‌کند. محمدعلی‌خان اصفهانی، متخلص به سروش، هم او را در این راه و در تبدیل اشعار عربی به فارسی همراهی کرد. سرانجام در سال ۱۲۶۱ برای اولین بار در چاپخانه سنگی تبریز هزار و یک شب چاپ می‌شود و تا به امروز هم از همان نسخه طسوجی استفاده می‌شود.

علی‌اصغر حکمت استاد ادبیات فارسی و پژوهشگر، کتاب هزار و یک‌ شب را مربوط به پیش از دوره هخامنشی می‌داند که در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر به فارسی (احتمالا فارسی باستان) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شده‌ است. اصل پهلوی کتاب ظاهرا از زمانی که به عربی ترجمه شده از میان رفته‌ است. ترجمه‌ی فارسی نسخه‌ی عربی آن در سال ۱۲۵۹ هجری قمری، در زمان محمدشاه قاجار، به دست «ملا عبداللطیف طسوجی» آغاز شد (این کتاب دارای ارزش تاریخی است، اما در کل یک سوم کتاب اصلی را هم شامل نمی‌شود) و «میرزا محمدعلی سروش اصفهانی» اشعاری به فارسی برای برخی از داستان‌های آن سرود و برای تعداد دیگری از این داستان‌ها اشعاری از شعرای بزرگ پارسی‌گوی انتخاب کرد؛ ترجمه‌، سرایش و انتخاب اشعار تا زمان ناصرالدین شاه ادامه داشته‌ است. نسخه کنونی فارسی پس‌ از اتمام امور «طبع کتاب» در زمان ناصرالدین شاه به چاپ سنگی رسید.

در بخشی از میکروکتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱ می‌خوانید:

ای خاتون بدان که دلیل تراشیده شدن ریش چانه و نابینایی چشم من این است: پدرم پادشاه شهری و عمویم پادشاه شهری دیگر بود. روزی که مادرم مرا به دنیا آورد، زن‌عمویم هم پسری زایید؛ سال‌ها گذشت و هر دو بزرگ شدیم. من به دیدار عمویم رفتم. پسر عمویم مرا میزبانی کرد و هر گونه مهربانی در حق من به جا آورد. روزی با هم نشسته بودیم و شراب می‌نوشیدیم. خوردیم تا مست شدیم. پسر عمویم گفت: از تو خواسته‌ای دارم که نباید با آن مخالفت کنی. من سوگند خوردم که مخالفت نکنم. قسم‌های مرا باور کرد و برخاست و برای مدتی از من پنهان شد. وقتی بازگشت، دختری ماه چهره با خود آورد و به من گفت این دختر را با خود به سردابه‌ی گورخانه‌ای در گورستان ببرم و منتظر او بنشینیم تا به ما بپیوندد. من نتوانستم مخالفت کنم، دختر را برداشتم و به همان جا بردم که نشانی داده‌ بود. هنوز ننشسته بودیم، پسر عمویم آمد. کیسه‌ای گچ و تیشه‌ا‌ی و ظرف آبی با خود آورده بود. گوری در میان سردابه بود، آن را شکافت و خاک و سنگش را به سوی دیگر ریخت. تخته سنگی پیدا شد و زیر آن دریچه‌ای بود که نردبانی در آن وجود داشت. پسر عمویم به دختر اشاره‌ای کرد و دختر از نردبان پایین رفت. پسر عمویم رو به من کرد و گفت: نیکی را در حق من تمام کن. گفتم: هر چه که بخواهی انجام خواهم داد. گفت: بعد از این که من از نردبان پایین رفتم سنگ را بر دریچه بگذار و خاک بر روی آن بریز، بعد آن گچ و آب را با هم مخلوط کن و ملات بساز و گور را با آن ببند. به شکلی که کسی نداند که این گور شکافته شده است. بدان که یک سال است که من برای ساختن این مکان زحمت می‌کشم و خواسته‌ی من از تو همین بود. این را گفت، از نردبان پایین رفت. من سنگ را روی دریچه گذاشتم و بعد همان کاری که به من سپرده بود انجام دادم. به قصر عمویم بازگشتم. او در شکارگاه بود. آن شب را به سختی و مشقت به صبح رساندم و سحرگاه با هزاران پشیمانی به گورستان بازگشتم. سر در گریبان حیرت، همه جا را گشتم اثری از سردابه نیافتم. تا هفت روز به جستجوی سردابه و گور بودم و آن را پیدا نمی‌کردم. از دوری پسر عمویم خسته و ناامید شده بودم و غم بر من چیره شده بود. ناچارا از شهر بیرون آمدم و نزد پدرم رفتم.

فهرست مطالب کتاب

میکروکتاب چیست؟
درباره کتاب
درباره نویسنده
مقدمه
فصل اول
فصل دوم
شب دهم
فصل سوم
شب یازدهم
حکایت گدای اول
فصل چهارم
شب دوازدهم
حکایت گدای دوم
فصل پنجم
شب سیزدهم
پیشنهاد میکروکتاب بعدی
پایان

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابخلاصه کتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱
نویسنده
مترجمجلال نوع پرست
ناشر چاپی سبکتو
سال انتشار۱۳۹۷
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات115
زبانفارسی
موضوع کتابخلاصه کتاب داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات خلاصه کتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱

محمد طاها انصاری زاده
۱۴۰۳/۰۱/۰۷
عالیه! من عاشق داستان های کتاب هزار و یک شب رو خیلی دوست دارم! به شما هم میگم برید و بخونیدش!
م ی
۱۴۰۱/۰۶/۰۹
سلام، از خوندنش لذت بردم ومشتاق به ادامه آن، خیلی روان و ساده نوشته شده است، ابیات داخل کتاب هم زیباست
ملیکا صادق زاده
۱۴۰۲/۰۳/۲۱
داستان اصلی باید خیلی طولانی تر باشه ولی در مجموع خوب بود
مهسا صمدی
۱۴۰۳/۰۷/۱۷
خیلی گیرا و جذاب است
علیرضا کلانتری
۱۴۰۳/۰۶/۲۸
حتما بخونید کتاب رو با تمرکز کامل
Ali Rsh
۱۳۹۸/۱۱/۲۴
عالی و سرگرم کننده
مشاهده همه نظرات 6

راهنمای مطالعه خلاصه کتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱

برای دریافت خلاصه کتاب هزار و یک شب، قسمت سوم: حمال و دختران ۱ و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.