معرفی و دانلود کتاب هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود

معرفی کتاب هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود

کتاب هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود، داستانی است از زندگی پنج شخصیت که در پی تغییر در زندگی خود هستند. این شخصیت‌ها از کتابخانه‌ای سر در می‌آورند. نویسنده‌ی کتاب، میچیکو آئویاما، کتابداری عجیب را در این کتابخانه پیش روی شخصیت‌های داستان قرار می‌دهد. این کتابدار، با پرسش اینکه «به‌دنبال چه چیزی می‌گردی؟»، شخصیت‌های داستان را به پیدا کردن مسیر درست در زندگی هدایت می‌کند. این کتاب همچنین از آثار پرفروش نیویورک تایمز نیز بوده است.

درباره‌ی کتاب هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود

کتاب هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود (What You Are Looking For Is in the Library)، خواننده را با ماجراهای افرادی همراه می‌کند که قصد تغییر زندگی خود را دارند، اما روش آن را نمی‌دانند. به دنبال اتفاق‌هایی، میچیکو آئویاما (Michiko Aoyama)، نویسنده‌ی کتاب، شخصیت‌های داستان را به کتابخانه‌ی خانه‌ی اجتماعات هاتوری می‌رساند.

داستان کتاب با ماجراهای دختری به نام توموکا آغاز می‌شود. این دختر، شرایط شغلی مناسبی ندارد و دنبال یادگیری مهارت کار با نرم‌افزار اِکسل است تا با افزایش دامنه‌ی توانمندی‌های خود، درآمد بیشتری کسب کند. توموکا، برای امانت گرفتن کتاب‌های مهارت‌های کار با رایانه، راه کتابخانه‌ی خانه‌ی اجتماعات هاتوری را در پیش می‌گیرد. کتابداری با نام سایوری کوماچی در این کتابخانه مشغول کار است. کوماچی، زنی پا به سن گذاشته است که ظاهر و رفتاری عجیب دارد. این کتابدار عجیب، در کنار کتاب‌های آموزش مهارت‌های کامپیوتر، کتاب دیگری به توموکا امانت می‌دهد. مطالعه‌ی این کتاب، توموکا را به مسیری برای تغییر زندگی خود هدایت می‌کند.

میچیکو آئویاما، خواننده را در ادامه‌ی کتاب هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌کند، با ماجراهای ریو همراه می‌کند. به دنبال اتفاق‌هایی، ریو نیز سر از کتابخانه‌ای در می‌آورد که خانم کوماچی در آن مشغول کار است. این خانم کتابدار، کتابی به ریو امانت می‌دهد که قرار است زندگی وی را برای همیشه تغییر دهد.

کتاب، مرهم زخم‌های زندگی

ناتسومی، زنی که به تازگی بیکار شده، شخصیت دیگری است که میچیکو آئویاما به بازگویی داستان وی پرداخته. ناتسومی نیز همانند دیگر شخصیت‌های داستان، از وضعیت زندگی خود ناراضی است. گذر ناتسومی نیز به کتابخانه می‌افتد و خانم کوماچیِ کتابدار، کتابی به او پیشنهاد می‌دهد. میچیکو آئویاما، در ادامه‌ی کتاب، ماجراهای هیرویا سودا را روایت کرده است. سودا، در آستانه‌ی سی سالگی است و با مادرش زندگی می‌کند. وی، سودای هنرمند شدن در سر دارد؛ اما نتوانسته به این آرزو جامه‌ی عمل بپوشاند. هم‌صحبتیِ سودا با خانم کوماچی، شیوه‌ی زندگی وی را تغییر می‌دهد تا هدف‌های جدیدی را در زندگی دنبال کند.

میچیکو آئویاما، در ادامه‌ی رمان روان‌شناختی هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود، داستان ماسائوی 65 ساله را گنجانده است. این مرد پس از سال‌ها کار، بازنشسته شده و هدف خود را از دست داده است. ماسائو به پیشنهاد همسرش، تصمیم می‌گیرد تا در کلاس آموزش بازی گُو، شرکت کند. این مسیر، ماسائو را به کتابخانه و خانم کوماچی می‌کشاند. گفتگوی میان این دو، ماسائو را به این فکر می‌اندازد تا با دوستان قدیمی خود دوباره ارتباط برقرار کند و به جای افسردگی، از دوران بازنشستگی خود لذت ببرد. مطالعه‌ی داستان‌های انگیزه‌بخش این کتاب، خواننده را به پیدا کردن هدف در زندگیِ خود، مشتاق می‌کند.

داستان روان‌شناسانه‌ی هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود را انتشارات دانش آفرین با ترجمه‌ی پرنیان منصوری، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود

• نامزد جایزه‌ی بهترین کتاب پرفروش ژاپن در 2021
• بهترین کتاب بوک‌تاکِ آمازون
• کتاب پرفروش تایمز
• کتاب پرفروش ملی
• برگزیده‌ی مجله‌ی تایم

نکوداشت‌های کتاب هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود

• در رمان میچیکو آئویاما چیزی فراتر از مهربانی وجود دارد. یک رشته‌ی ظریف و بحث‌برانگیز درباره‌ی سوءتفاهم در حافظه، نمایشی از مشاغل جذاب و مجموعه‌ای از روابط بالغ و مبتنی بر همکاری در آن به چشم می‌خورد. این رمان بی‌چون و چرا کششی انکارناپذیر برای ورق زدن دارد؛ به گونه‌ای که مکانیسم آن با یک پرسش ساده که کتابدار عجیب، خانم کوماچی، بارها و بارها مطرح می‌کند، نیرومند می‌شود. (رابین اسلون، نیویورک تایمز بوک ریویو)
• رمانی دلنشین درباره‌ی جادوی مطالعه (واشینگتن پست)

کتاب هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود برای شما مناسب است اگر

• به مطالعه‌ی ادبیات معاصر ژاپن علاقه دارید.
• در فکر مطالعه‌ی داستانی الهام‌بخش هستید تا انگیزه‌ی بیشتری برای تغییر در زندگی به دست آورید.

در بخشی از کتاب هر چه به دنبالش هستی، در کتابخانه پیدا می‌شود می‌خوانیم

هینا دستانش را روی دهانش می گذارد و با چشمانی درشت و لرزان به من نگاه می کند.

«ریو، این معرکه ست! واقعاً فکر محشریه! تو خیلی فوق العاده ای که می تونی همچین کاری کنی!»

پس... پس... تو کمکم می کنی؟ کلماتی را که می خواستم به عنوان یک پیشنهاد ازدواج به او بگویم، به عقب می رانم. از این گذشته، مطمئن نیستم که این کار درست باشد. اگر ما پیش از افتتاح مغازه ازدواج کنیم، ممکن است برای هینا کار بیشتری تراشیده شود نه، حرفم را پس می گیرم، قطعا کار بیشتری تراشیده می شود بنابراین بهتر است صبر کنم تا همه چیز به آرامی انجام شود و قلق اداره ی همزمان دو کار دستم بیاید، سپس من... اوه، لعنت. دوباره پا پیش می گذارم و یک روز از او درخواست ازدواج می کنم.

حس می کنم ضدحال خورده ام. من مثل یاسوهارا نیستم. هرگز نمی توانم از آن مردهایی باشم که یک زن بدون هیچ حرفی از او پیروی کند.

هینا مرا از افکارم بیرون می کشد. «ریو، بیا ازدواج کنیم. هرچه زودتر بهتر.»

دقیقاً همینطوری.

برای ثانیه ای زبانم بند می آید. آقای ابیگاوا را به یاد می آورم که آخر کارش به پلیس کشیده شد و به مِن و مِن می افتم. «اوه... آم» سپس با نارضایتی می گویم: «اما اگه کارمون نگیره و مغازه ورشکست بشه چی؟»