معرفی و دانلود کتاب دامپزشک گرفتار: نیمه خودزندگینامه طنز

معرفی کتاب دامپزشک گرفتار: نیمه خودزندگینامه طنز

کتاب دامپزشک گرفتار، نوشته‌ی جیمز هریوت، چهارمین جلد از خودزندگینامه‌ی جذاب اوست که در آن ماجراهای زندگی خود را به‌عنوان یک دامپزشک تعریف می‌کند. او که در منطقه‌ای روستایی با طبیعتی بسیار زیبا در یورکشایر انگلستان زندگی می‌کرده‌ است، با زبانی طنز و لحنی صمیمانه، از ارتباطات خود با روستاییان، خانواده، دوستانش، طبیعت و حیوانات می‌گوید و زندگی را همان‌طورکه هست ارج می‌نهد.

درباره‌ی کتاب دامپزشک گرفتار

خواندن داستان‌هایی درباره‌ی زندگی روستایی، به‌خصوص در این روزها که بیشتر افراد در آپارتمان‌های نقلی در شهرهای بسیار بزرگ زندگی می‌کنند و از بودن در طبیعت بی‌بهره‌اند، لذتی مضاعف دارد. خواندن کتابی درباره‌ی طبیعت، آن هم وقتی نویسنده‌ای شوخ‌طبع و صمیمی آن را برایمان نوشته باشد، گشت و گذاری لذت‌بخش برایمان به حساب می‌آید. مجموعه‌ی خودزندگینامه‌ی نیمه‌داستانی طنز جیمز هریوت (James Herriot) از دسته‌ی همین آثار است. کتاب دامپزشک گرفتار (Vet in Harness) جلد چهارم این مجموعه‌ی بسیار مشهور و پرطرفدار است.

در تمام کتاب‌های جیمز هریوت، که در مجموعه‌ی همه‌ی جانوران ریز و درشت (All Creatures Great and Small) جمع‌آوری شده‌اند، ماجراهای زندگی او را به‌عنوان دامپزشکی در یکی از مناطق روستایی یورکشایر انگلستان می‌خوانیم. منطقه‌ی یورکشایر بسیار زیباست، با طبیعتی دیدنی و مناظری خارق‌العاده که نویسنده در کتاب دامپزشک گرفتار این زیبایی‌ها را با ما سهیم می‌شود. همچنین نویسنده درباره‌ی شغل خود، دامپزشکی و مشکلات کوچک و بزرگی که با آن مواجه است می‌نویسند؛ درباره‌ی ویزیت‌های شبانه‌ی حیوانات در شب یکشنبه‌های سرد، بیماری‌های غیرطبیعی، راه‌ معالجه‌های خلاقانه‌ای که به ذهنش می‌رسد و... در اتوبیوگرافی دامپزشک گرفتار، نویسنده از زندگی شخصی‌ و ارتباطاتش هم می‌گوید. از همسر دوست‌داشتنی‌اش، فرزند خردسالش و دوستان قدیمی‌اش در گروه داروبی. همین‌طور با لحنی طنز و صمیمانه از ارتباطش با مردم روستا و بالا و پایین‌های زندگی روستایی می‌گوید که واقعا لحظاتی مفرح و جذاب می‌آفریند.

لحن طنز خودزندگینامه‌ی دامپزشک گرفتار، به علاوه‌ی زبان صمیمانه‌ی کتاب و توصیفات بسیار روشن و دیدنی، آن را در دسته‌ی آثار فاخر این حوزه قرار می‌دهد. این کتاب را سیروس قهرمانی ترجمه کرده و انتشارات مروارید به چاپ رسانده است.

اقتباس‌های فرهنگی و سینمایی از مجموعه همه‌ی جانوران ریز و درشت

مجموعه‌ی خودزندگینامه‌ی جیمز هریوت، بارها مورد اقتباس سینمایی و تلویزیونی قرار گرفته است. سریال تلویزیونی همه‌ی موجودات ریز و درشت (All Creatures Great and Small) محصول شبکه‌ی بی‌بی‌سی، اقتباسی از این مجموعه کتاب است. چند داستان‌ و ماجرا هم از کتاب دامپزشک گرفتار در این مجموعه‌ی تلویزیون جا دارد. همین‌طور فیلم سینمایی اتفاقی که نباید برای هیچ دامپزشکی بیفتد (It Shouldn't Happen to a Vet) که در سال 1976 توسط اریک تیل (Eric Till) ساخته شده، از کتاب سوم و چهارم مجموعه‌ی جیمز هریوت اقتباس شده است.

نکوداشت‌های کتاب دامپزشک گرفتار

• هریوت می‌تواند داستان‌های خوبی درمورد خودش تعریف کند و لذت بردن او از زیبایی منطقه‌ی روستایی محل اشتغالش، مسری است. (دیلی تلگراف)
• من با خواندن کتاب‌های جیمز هریوت بزرگ شدم و خوشحالم که پس از 30 سال، این کتاب‌ها هنوز هم به همان اندازه جذاب، امیدوارکننده و شوخ‌طبعانه هستند. (کیت هامبل)
• بودن در کنار جیمز هریوت لذتبخش است. (آبزرور)
• داستان‌های بسیار جذاب هریوت درباره‌ی زندگی در دلیز، واقعا آثاری کلاسیک محسوب می‌شوند. این کتاب‌ها پر از شخصیت‌های فوق‌العاده‌‌ی انسانی و حیوانی‌اند... (آماندا اوون)
• سرشار از گرما، اندیشه و طنز. (فیلد)

کتاب دامپزشک گرفتار برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های طنز خارجی علاقه‌مندید.
• از خواندن زندگینامه لذت می‌برید.
• کتاب‌هایی مرتبط با طبیعت و حیوانات شما را جذب می‌کنند.
• زندگی صمیمانه‌ی روستایی را ارج می‌نهید.
• طرفدار پر و پا قرص سریال همه‌ی موجودات ریز و درشت هستید.

در بخشی از کتاب دامپزشک گرفتار: نیمه خودزندگینامه طنز می‌خوانیم

هیچ دامپزشکی دوست ندارد کارش سخت‌تر بشود و من که داخل بدن ماده‌گوسفند کار می‌کردم، باید با خشمی که دم‌به‌دم شدت می‌گرفت مبارزه می‌کردم.

با کج‌خلقی گفتم: «آقای کیتسِن، باید زودتر خبرم می‌کردین. از کِی دارین سعی می‌کنین بره‌ش رو به دنیا بیارین؟»

مرد تنومند ناله‌ای کرد و شانه‌هایش را بالا داد. «اِاِ، یه‌کمی، زیاد نیست.»

«نیم ساعت، یه ساعت؟»

«نه، نه، چند دقیقه‌س.» آقای کیتسِن با ترشرویی و در راستای دماغ نوک‌تیزش به من نگاه کرد. این حالت عادی‌اش بود؛ درواقع هرگز ندیده بودم لبخند بزند و تصور خنده‌ای که آرامش آن لُپ‌های آویخته را به هم بزند سخت بود.

دندان‌هایم را به هم ساییدم و تصمیم گرفتم ادامه ندهم، اما می‌دانستم دیوارۀ رحِم در این موجودات کوچک با چند دقیقه دستکاری چنین ورم نمی‌کند و به خشکی سمباده نمی‌شود. و این بره‌زایی تقریباً آسان بود؛ دوقلویی نسبتاً بزرگ، یکی جلو و دیگری پشت، اما البته همان‌طور که اغلب اتفاق می‌افتد، پاهای عقبی یکی کنار سر دیگری قرار گرفته بود و این تصور را ایجاد می‌کرد که آن‌ها متعلق به یک بره‌اند. حاضر بودم شرط ببندم که آقای کیتسِن مدتی طولانی با دست‌های درشت زبرش سرسختانه تلاش کرده آن سر و پاها را با هم بیرون بکشد.

اگر از همان اول آن‌جا می‌بودم کار بره‌زایی خیلی زود انجام می‌شد ولی حالا ذره‌ای فضا نداشتم و به‌جای دست کامل، داشتم زور می‌زدم با انگشتانم سر و پاها را جابه‌جا کنم و به هیچ‌جا نمی‌رسیدم.