نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بینوایان - ویکتور هوگو

به جرات میشه گفت ویکتور هوگو یکی از نوابغ قرن ۱۹م هست. این رو وقتی متوجه می شید که در لحظاتی از کتاب چنان اندوه بزرگ و طاقت فرسایی رو احساس می کنید و چنان به قلبتون فشار وارد میشه که واقعا احساس بینوایی میکنید لحظاتی که با همه چیز این کتاب همذات پنداری میکنید! اما در این اتفاق دو چیز دیگه هم موثر هستند. یکی ترجمه فوق العاده هنرمندانه و دیگری صدای دلنشین و روح نواز گوینده.مهیار ستاری راوی این اثر، در خلق اثری هنرمندانه و ارائه خوانشی که حقیقت بینوایی رو لمس کنید از هیچ تلاشی دریغ نکرده... مهرنامه سپهری، مترجم محترم هم به نظرم با ذوق هنری عالی خودش عبارات بی بدیل هوگو رو به فارسی شاعرانه ای ترجمه کرده که از ترکیب بندی جملات حس روانی در خوانش متن ملموس هست. به نظر من این ترجمه چه بسا از ترجمه معروف نشر امیرکبیر هم بهتر باشه. من تمام قد و با ۵ ستاره این کتاب رو پیشنهاد میکنم.

درود بر شما دوستان کتابخوان آثار ویکتور هوگو هر کدام یک شاهکار ادبی هستند و خود او نه تنها یک شاعر و نویسنده بلکه می توان یک فیلسوف و نظریه پرداز در زمینه شعر و ادبیات و رمان دانست. بینوایان به تمام معنا یک شاهنامه و اثری متفاوت برای خوانندگان هست، اثری که نویسنده با دخالت دادن جریانات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و مذهبی و در هم آمیختن هنرمندانه آن‌ها و همین طور به کارگیری شخصیتهای متعدد و فضاهایی که در پس زمینه ذهن ساخته، توانسته نه فقط یک شاهکار ادبی بلکه همچون یک خداوندگار خلاق و دانا اثری خداگونه و ماندگار بسازد که بتواند نام ویکتور هوگو را برای قرنها پس از خود در قفسه‌ کتابخانه‌های تمام دنیا جاودانه کند. امید داریم امثال ویکتور هوگو و همه کسانی که به خلائق زمین خدمت میکنند آنقدر رشد و تکثیر کنند که بتوانند با خلق هنرهای زیبا و آثاری ماندگار، تمام مردم دنیا مخصوصا سرزمین‌ ما را به خو گرفتن با کتاب و مطالعه و دانش و آگاهی انس دهند.

برای بررسی محتوای کتاب اولین چیزی که به چشم می‌آید، روند چرخشی داستان است؛ انگار نویسنده با لبخندی صبورانه پشت پردۀ نمایش نشسته و با نگاهش به همۀ شخصیت‌ها می‌گوید: «نوبت تو هم می‌رسد!». این یکی از هنرمندانه‌ترین وجوه داستان است که شاید در نگاه اول به درون‌مایۀ آن ارتباطی نداشته باشد. ممکن است بگوییم این ساختار و عناصر داستانی هستند که با چینش درست و به موقع، شخصیت‌ها را در زمان و مکان متفاوت، با موقعیت‌های آشنا مواجه می‌کنند. اما در واقع یک اثر هنری اصیل، به این دلیل اصالت دارد که بین ساختار تکنیکی داستان و محتوای فلسفی و اخلاقی آن تفکیکی قائل نمی‌شود؛ بلکه اجازه می‌دهد هردو در تلاقی با یکدیگر اتفاق بیفتند و فوت کوزه‌گری ویکتور هوگوی افسانه‌ای هم همین است. هر اسمی که بخواهیم می‌توانیم روی آن بگذاریم؛ «کارما، سرنوشت، عمل و عکس العمل» یا... هرچه که باشد این کتاب طوری آن را به تصویر می‌کشد و سر بزنگاه‌هایی آن را به صورت خواننده می‌کوبد که به خودش می‌آید و می‌بیند این نزدیک‌ترین تصویری است که از زندگی واقعی در ذهن دارد. هوگو در ساختار رمان خود فقر اقتصادی را به‌کار گرفته و از دل آن به فقر فکری و کمبود سواد و تحصیل در جامعه می‌پردازد. برای همین است که در پایان داستان، بی‌نوایان تمام کسانی هستند که در این داستان حضور دارند و هر شخصیتی به نوبهۀ خود سهمی در این بی‌نوایی مشترک دارد.

موضوع و محتوا: بینوایان داستان های متعددی را به هم پیوند می زند که حول شخصیت های اصلی، مانند ژان والژان (شخصیت اصلی که از مجازات فرار می کند تا یک زندگی نو آغاز کند) و افکاری جدی درباره عدالت و بخشش در کنار تضادهای اجتماعی، گرسنگی و فقر تشکیل شده است. قضایای اجتماعی: هوگو در این رمان به مسائلی مثل فقر، فساد نظام اجتماعی و تلاش برای بخشش و نیکوکاری می پردازد. داستان به وضوح به دشواری های اجتماعی و عدم برابری در جامعه اشاره دارد. سبک و لحن روایتصدای مهرنام سپهری در این کتاب صوتی، به خوبی لحن و احساسات موجود در متن اصلی را منتقل می کند. او با تسلط بر آنات مصالح داستان و توانایی در روایت شخصیت ها، توانسته است به طرز شگفت انگیزی جو و فضای رمان را زنده کند. احساسات و عواطف: توانایی سپهری در بیان احساسات و تغییر لحن ها، عمق شخصیت ها و وضعیت های احساسی آن ها را به خوبی به تصویر می کشد و به مخاطب این امکان را می دهد که با شخصیت ها و احساسات آن ها ارتباط برقرار کند. نقاط قوت: انتقال صحیح احساسات: صدای سپهری توانایی بسیار خوبی در انتقال احساسات پیچیده شخصیت ها دارد که باعث افزایش درک مخاطب از داستان می شود. گفتگوی جذاب: او در ارائه دیالوگ ها و مکالمات شخصیت ها، تنوع ایجاد کرده و هر شخصیت را به شکل خاصی به تصویر کشیده است. کیفیت تولید: کیفیت ضبط و تولید کتاب صوتی نیز به وضوح خوب است و این امر به راحتی شنیدن و لذت بردن از داستان کمک می کند. نقاط منفی: مدت زمان طولانی: رمان «بینوایان» یکی از رمان های طولانی است و ممکن است برای برخی از شنوندگان، زمان بر به نظر برسد. پیچیدگی در مفاهیم: بعضی از بخش های کتاب ممکن است پیچیده یا دشوار باشد و نیاز به تمرکز بالاتری از شنوندگان داشته باشد.

نویسنده تلاش می‌کنه یک تصویر انسانی و احساسی از طبقات فرودست جامعه ارائه بده و نشون بده که چطور یک نفر می‌تونه حتی در سخت‌ترین شرایط، تغییری در زندگی خودش و دیگران ایجاد کنه. ویکتور هوگو سرنوشت آدم‌ها رو فقط به جرم و مجازات یا ثروت و فقر محدود نمی‌بینه، بلکه رحم و شفقت، می‌تونه مسیر یک زندگی رو به کلی تغییر بده. این رویکرد خیلی برام تأثیرگذار بود، چون شخصیت ژان والژان نشون می‌ده که یک لحظه‌ی درست، می‌تونه سرنوشت یک انسان رو تغییر بده. برام جالب بود که یکی از نکات کلیدی کتاب اینه که نظام‌های اجتماعی و قضایی همیشه عادلانه نیستن و گاهی وقت‌ها، به جای کمک به مردم، اون‌ها رو در چرخه‌ای از بدبختی نگه می‌دارن. ژان والژان فقط به خاطر دزدیدن یک قرص نان، به سال‌ها زندان محکوم می‌شه و حتی بعد از آزادی هم، جامعه اجازه‌ی زندگی دوباره بهش نمی‌ده. این نشون می‌ده که گاهی بی‌عدالتی، فراتر از قانون عمل می‌کنه. ویکتور هوگو توضیح می‌ده که انسانیت و مهربانی می‌تونه از هر مانعی قوی‌تر باشه. او از طریق شخصیت‌هایی مثل مادام مادلن، کوزت و حتی بازرس ژاور، نشون می‌ده که هر انسانی می‌تونه تغییر کنه و همیشه امیدی برای رستگاری وجود داره. من حس می‌کنم که یکی از پیام‌های کلیدی کتاب اینه که جامعه نباید آدم‌ها رو بر اساس گذشته‌شون قضاوت کنه، بلکه باید بهشون فرصت بده که تبدیل به انسان‌های بهتری بشن. از نظر من، نویسنده خیلی خوب تونسته تفاوت بین قانون و اخلاق رو نشون بده و تأکید کنه که گاهی پیروی از قانون، به معنای انجام کار درست نیست. من با خوندن این کتاب به این نتیجه رسیدم که «بینوایان» فقط یک رمان تاریخی نیست، بلکه یک بیانیه عمیق درمورد عدالت، عشق و امید به تغییره. من که لذت بردم. پیشنهادش می‌کنم حتما بخونیدش

کتاب **"بینوایان" اثر مشهور **ویکتور هوگو** یکی از شاهکارهای ادبیات جهان به حساب میاد. این رمان یه ترکیب بی نظیر از داستان، تاریخ، فلسفه و اخلاقه که توی فرانسه قرن نوزدهم روایت می شه. ماجرا درباره یه مرد به اسم **ژان وال ژان** شروع می شه که به خاطر دزدیدن یه تکه نون برای نجات خواهرزاده های گرسنه اش، سال ها توی زندان می مونه. وقتی آزاد می شه، تصمیم می گیره یه آدم جدید بشه و به دیگران کمک کنه. ولی زندگی براش راحت نیست، چون همیشه تحت تعقیب بازرس سختگیر **ژاور** قرار داره. توی این مسیر، داستانای شخصیتایی مثل **فانتین**، **کوزت** و حتی انقلاب های فرانسه رو می بینیم. هوگو جوری این کتاب رو نوشته که آدمو عمیقاً با درد و رنج مردم فقیر آشنا می کنه. کتاب درباره عدالت، عشق، امید و جنگیدن برای یه دنیای بهتره. ژان وال ژان نماد آدمیه که می تونه حتی تو تاریک ترین شرایط هم راه درست رو انتخاب کنه. **شخصیت هاشهر شخصیتی توی این داستان یه پیام مهم داره: - **ژان وال ژان: ** نماد تغییر و رستگاری. - **ژاور: ** قانون خشک و بی رحم. - **فانتین: ** قربانی جامعه بی عدالتی. - **کوزت: ** نماد امید و شروع دوبارهویکتور هوگو خیلی توصیفات دقیق داره. شاید گاهی حس کنی داستان کند پیش می ره، ولی همین توصیفات جوری دنیای داستان رو برات زنده می کنه که انگار وسط خیابونای پاریسی. البته بخشای فلسفی و تاریخی ش ممکنه برای بعضیا سنگین باشه. اگر دنبال یه داستان عمیق و تأثیرگذار درباره زندگی، عشق و عدالت اجتماعی هستی، "بینوایان" رو از دست نده. این کتاب یه تجربه ی احساسی و فکری خاص بهت میده

کتاب «بینوایان» از ویکتور هوگو یه شاهکار به تمام معناست. داستانی که هم دل آدمو به درد میاره، هم به فکر فرو می‌بره. هوگو تو این کتاب جامعه فرانسه‌ی قرن نوزدهم رو با همه‌ی بی‌عدالتی‌ها، فقر و فسادش به تصویر می‌کشه، ولی در عین حال امید و انسانیت رو هم نشون می‌ده.
ماجرای اصلی درباره‌ی ژان والژانه، مردی که فقط به خاطر دزدیدن یه تیکه نون برای خواهرزاده‌های گرسنه‌ش سال‌ها تو زندان می‌مونه. وقتی بالاخره آزاد میشه، جامعه اونقدر سخت‌گیر و سنگدل باهاش رفتار می‌کنه که دوباره مجبور میشه راه خلاف رو بره. ولی یه اتفاق مهم مسیرشو عوض می‌کنه؛ مهربونی یه کشیش باعث میشه که ژان والژان تصمیم بگیره آدم بهتری بشه و گذشته‌شو جبران کنه.
اما این فقط یه بخش از داستانه. هوگو با شخصیت‌هایی مثل فانتین، کوزت، ماریوس و حتا ژاور، بازرس سرسختی که دنبال ژان والژانه، دنیای پیچیده و پر از تضاد انسان‌ها رو نشون میده. هر کدوم از این شخصیتا یه نمادن؛ ژاور نماینده‌ی قانونیه که هیچ انعطافی نداره، فانتین قربانی جامعه‌ایه که برای فقرا رحم نداره، و کوزت نماد امید و شروع دوباره‌ست.
یکی از چیزایی که کتابو خاص می‌کنه، توصیفات طولانی و جزئیاتیه که هوگو ارائه میده. البته برای بعضی‌ها ممکنه این قسمت‌ها خسته‌کننده باشه، مخصوصا توضیحات تاریخی و اجتماعی که گاهی حس می‌کنید یه کلاس تاریخ وسط داستان برگزار شده. ولی اگه حوصله کنید، این توضیحات کمک می‌کنن عمق بیشتری از داستان و زمانه‌ای که توش جریان داره رو بفهمید.
از لحاظ احساسی هم کتاب حسابی آدمو درگیر می‌کنه. لحظه‌هایی که فانتین با بی‌رحمی جامعه روبرو میشه یا وقتی ژان والژان تلاش می‌کنه گذشته‌شو جبران کنه، اونقدر واقعی و ملموسه که آدم نمی‌تونه بی‌تفاوت بمونه.

ژان والژان از پدر روحانی که کمکش کرده دزدی می‌کند، فانتین فرزندش را به غریبه‌ها می‌سپرد، ژاور به خودش اجازهه پیش‌داوری می‌دهد و تناردیه از خانواده خودش هم سواستفاده می‌کند. این‌ها بازنمود همان فقر فرهنگی و فکری است. فقری که البته نویسنده با تاکید دائمی و فراوان بر گرسنگی اقتصادی، نشان می‌دهد که یک‌طرفه نیست. از سمت دیگر حکومت فرانسه توسط امثال ملکه مری آنتوانت اداره می‌شود که وقتی به او گفتند مردم نان برای خوردن ندارند، پرسیده بود که خب چرا شیرینی نمی‌خورند؟ طبقه حاکم در این دوره، که کلمه «بورژوازی» معنی خود را از آن‌ها گرفته، انسان‌هایی منفعت‌طلب و انحصارگرا بودند که برای حفظ تراکم ثروت و قدرت در بین خانواده‌های خود از هیچ کاری دریغ نمی‌کردند. به همین دلیل هوگو در ساختار رمان خود فقر اقتصادی را به‌کار گرفته و از دل آن به فقر فکری و کمبود سواد و تحصیل در جامعه می‌پردازد. برای همین است که در پایان داستان، بی‌نوایان تمام کسانی هستند که در این داستان حضور دارند و هر شخصیتی به نوبه خود سهمی در این بی‌نوایی مشترک دارد.

واقعا نمیدونم از چه کلمات و جمله هایی استفاده کنم که خوب بودن این کتاب صوتی رو تمام و کمال به تصویر بکشه. اول از همه بگم که برای ۵ جلد بینوایان این هزینه رو پرداخت می کنید و قرار هست با صدای یکی از دوبلورها ی حاذق و کار بلد این کتاب رو بشنوید و تو پوست و استخوان تون نفوذ می کنه. ترجمه کتاب بسیار روان و عالی و روح نواز هست، و اما خود کتاب بینوایان اثری فاخر که غم و اندوه و شادی و عشق و فقر و بینوایی در هم آمیخته، انقدر توصیف شخصیت ها و مکان ها و شهر ها و جنگ و... دقیق و بدپن زیاده جویی هست که انگار تو تک تک اون صحنهذها و اتفاق ها خودتپن هم حضور دارید و از نزدیک دارید با اون ادمها زندگی میکنید و میشناسیدشون، چقدر شخصیت گاورش و نحوه برخوردش با زندگی و لحظه کشته شدنش دردناک بود، انقدر این داستان کشش داره که هر روز میخواید زودتر از خواب بیدار بشید و ادامه شو گوش کنید. و البته بعد از گوش دادن بهش متوجه میشید به کار بردن اصطلاح (مثل کوزت دارم کار میکنم و بد بختی میکشم) چقدر اشتباه هست. چون کوزت از ۸ سالگی وارد یک زندگی جدید در کنار ژان وال ژان میشه و غرق در خوشبختی و نعمت زندگی میکنه و بعد هم که عاشق میشه و با یک مردی که عاشقش هست و با ثروتی که ژان وال ژال براش ارث می ذاره زندگیشو ادامه میده. نکته اخر هم اینکه قرار نیست یک رمان با داستان خیالی رو بشنوید بلکه این یک اثر ادبی و تاریخی و اجتماعی و روانشناختی هست که ویکتور هوگو با توجه به جزئیات قابل تامل خلقش کرده و نظرات فلسفی و دینی و اجتماعی و... در داستان جا داده

این کتاب بسیار زیبا بود. بسیار خوب خوانش شده بود. بینوایان مانند شاهنامه است و اثری بسیار زیبا برای خوانندگان خود است. اثری که نویسنده با دخالت دادن جریانات سیاسی، دینی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی و درهم آمیختن هنرمندانه آن‌ها و همین طور به کارگیری شخصیت‌های متعدد و فضاهایی که در پس زمینه ذهن ساخته، توانسته نه فقط یک شاهکار ادبی بلکه یک اثر ماندگار بسازد. ویکتور هوگو در کتاب صوتی بینوایان از بدبختی و فلاکت شروع به گفتن می‌کند تا به گناه‌ها و دزدی‌های زیادی می‌رسد و زندگی چندین نفر را که در بدبختی دست و پا می‌زنند بیان می‌کند. ژان والژان از اول کتاب تا آخر عمر خودش همش فراری بوده و مجبور بود همش مخفیانه و در هراس زندگی کند. من وقتی به قسمت‌هایی که ژان والژان داشت فرار می‌کرد و خودش رو ازدست مامور ژاور نجات میداد واقعا استرس میگرفتم و وقتی که فرار می‌کرد و جان سالم به در می‌برد واقعا خوشحال میشدم. ولی برام خیلی جالب بود که چرا ژاور همش دنبال ژان والژان بود مگه این بیچاره ۱۹ سال زندان رو تحمل نکرده بود و با حکم قانون آزاد شده بود ولی این ژانر دست از سرش برنمی‌داشت. زندگی فقیرانه و بیچارگی کوزت نیز خیلی دردناک بود. مخصوصا اون موقع که در پیش خانواده تناردیه بود و مادرش هم مرده بود.

عشق، جرم، فقر و انقلاب؛ این ها چهار کلیدواژه و چهار ستون اصلی رمانی هستند که بیشتر از یک قرن و نیم از انتشار آن می گذرد و در طول این زمان نه تنها از یادها نرفته، که غنی تر و ارزشمندتر هم شده است. کتاب بینوایان یکی از آن آثار بی عیب و نقص است که یکی در تمام دنیا اولین تجربۀ رمان خوانی را برای میلیون ها نفر رقم زده است. داستان این کتاب از ژان والژان شروع می شود که بعد آزادی از زندان تغییری اساسی می کند و با راه اندازی کارخانه ای موفق، شهردار شهر کوچکی می شود. شهری که از قضا فانتین و ژاور هم در آن حضور دارند؛ مادر کوزت -که بعداً به مهم ترین شخص در زندگی ژان والژان تبدیل می شود- و بازرس تیزبین پلیس که در تمام طول داستان بین دستگیری این محکوم سابق یا نادیده گرفتن قانون با خودش در چالش است. فانتین که از شدت فقر و بی سرپناهی به روسپی گری روی آورده، تا آخرین نفس ها به دخترش کوزت فکر می کند و با خیال این که او حمایت تناردیه ها را دارد، تمام دار و ندارش را برای آن ها می فرستد. از سمت دیگر کوزت تحت غیرانسانی ترین و زشت ترین رفتارها از حقوقش محروم شده و با بدترین مراقبت ها و کمترین غذاها به کنیزی خانواده تناردیه در می آید. ژان والژان که هویتش توسط بازرس ژاور فاش شده بود، پس از گذراندن چند سال حبس دوباره، به مسافرخانه می رود و طبق قولی که داده بود کوزت را از چنگ تناردیه و زن و دخترانش نجات می دهد. سال ها می گذرد و پسر جوانی که بر سر عقاید سیاسی با پدربزرگش به مشکل خورده، از زندگی مرفه دست می کشد و برای تحصیل رشته حقوق، از قضا دقیقاً به همان محلی می رود که کوزت نوجوان به همراه پدرخوانده اش ژان والژان، حالا سال هاست با آرامش در آن زندگی می کنند. ماریوس به کوزت دل می بندد و همزمان با باور.

رمان بینوایان داستان بسیار زیبایی بود نویسنده به غیر از کوزت و ژانبالژان ر مورد چیزهای دیگر نیز به طور مفصل شرح می‌داد مثلاً در مورد صومعه جایی که زنان و دختران در آن جا درس می‌خواندند بعضی تا آخر عمر در آن جا می‌ماندند قوانین سختی که در آن جا هست مثل حق ندارند بیرون بروند آموزش‌های سخت مذهبی و دعا دارند البته به غیر از این‌ها چیزهای دیگر را نیز آموزش می‌دهند. کوز چند سالی در صومعه به سر برد. همچنین در مورد حکومت فرانسه و پادشاه ناپلئون و جنگ واترلو نیز شرح داد. اینکه چگونه در آخرین دقایق به دلیل باران شدید و گل و لای شدن زمین نظم سربازها به هم ریخته و در جنگ شکست خوردند. همچنین در مورد عده جمهوری‌خواه که تصمیم داشتند شورش کنند و از حکومت جدید ناراضی بودند. و در آخر نیز در مورد فاضلاب‌های شرح داد که حالم به هم خورد نویسنده می‌گوید از کسی که فاضلاب‌های فرانسه را بازدید و ترمیم کرد یاد کنیم. من فقط بخش کوزت را دوست داشتم. قبلاً کتابی خوانده بودم که در آن علاوه بر کوزت و شوهرش بچه‌های آن‌ها نیز در داستان بودند.

راستش به خودم اجازه نمیدم درباره اثری به این بزرگی اظهار نظر کنم ولی به هر حال دوست دارم دربارش چند خطی بنویسم. کتاب بینوایان یه کل منسجم و به هم آمیخته از سلول های جامعه است؛ به صورتی که اگر هر فرد رو یک سلول در نظر بگیریم میبینیم هر کدوم از اونها به علاوه اینکه وظیفه و کار مخصوص خودشون رو دارن انجام میدن یه جورایی به همدیگه وابسته هستن و به هم ربط دارن! ژان وارژان رفت زندان تا بیاد بیرون که ادم خوبی بشه، آدم خوبی بشه که افرا یه جامعه رو به سوی خوشبختی و سعادت سوق بده افراد و به خوشبختی رسوند تا اسمش از یاد ها نره تا بابا فوشه لوان بشناستش که یک شب که داره با کوزت فرار میکنه همون بابافوشه لوان نجاتش بده! میبینید؟ همه افراد جامعه اعم از فقیر و غنی باید باشنفرد غنی باید باشه تا فرد فقیر نجات پیدا کنه فرد فقیر باید باشه تا فرد غنی وجودش معنی پیدا کنه دقیقا مثل اتفاقی که برای ژان و تناردیه افتاد. در این داستان دقیقا همه چیز سرجای خودش بود نه کمتر و نه بیشتر. داستان از فراز و نشیب زندگی ژان صحبت میکنه که وقتی تصمیم به خوب بودن میگیره دیگه هیچ چیز نمیتونه اونو به ادم بد قبل از اون برگردونه. و اون در نهایت سعادت رو تو نجات و پرورش و عاقبت به خیری کوزت میبینه و تنها چیزی که میخواد همینه.

عشق، جرم، فقر و انقلاب؛ این‌ها چهار کلیدواژه و چهار ستون اصلی رمانی هستند که بیشتر از یک قرن و نیم از انتشار آن می‌گذرد و در طول این زمان نه‌تنها از یادها نرفته، که غنی‌تر و ارزشمندتر هم شده است. کتاب بینوایان یکی از آن آثار بی‌عیب و نقص است که یکی در تمام دنیا اولین تجربۀ رمان‌خوانی را برای میلیون‌ها نفر رقم زده است. داستان این کتاب از ژان والژان شروع می‌شود که بعد آزادی از زندان تغییری اساسی می‌کند و با راه‌اندازی کارخانه‌ای موفق، شهردار شهر کوچکی می‌شود. شهری که از قضا فانتین و ژاور هم در آن حضور دارند؛ مادر کوزت -که بعداً به مهم‌ترین شخص در زندگی ژان والژان تبدیل می‌شود- و بازرس تیزبین پلیس که در تمام طول داستان بین دستگیری این محکوم سابق یا نادیده گرفتن قانون با خودش در چالش است. فانتین که از شدت فقر و بی‌سرپناهی به روسپی‌گری روی آورده، تا آخرین نفس‌ها به دخترش کوزت فکر می‌کند و با خیال این‌که او حمایت تناردیه‌ها را دارد، تمام دار و ندارش را برای آن‌ها می‌فرستد. از سمت دیگر کوزت تحت غیرانسانی‌ترین و زشت‌ترین رفتارها از حقوقش محروم شده و با بدترین مراقبت‌ها و کمترین غذاها به کنیزی خانواده تناردیه در می‌آید. ژان والژان که هویتش توسط بازرس ژاور فاش شده بود، پس از گذراندن چند سال حبس دوباره، به مسافرخانه می‌رود و طبق قولی که داده بود کوزت را از چنگ تناردیه و زن و دخترانش نجات می‌دهد.
سال‌ها می‌گذرد و پسر جوانی که بر سر عقاید سیاسی با پدربزرگش به مشکل خورده، از زندگی مرفه دست می‌کشد و برای تحصیل رشته حقوق، از قضا دقیقاً به همان محلی می‌رود که کوزت نوجوان به همراه پدرخوانده‌اش ژان والژان، حالا سال‌هاست با آرامش در آن زندگی می‌کنند. ماریوس به کوزت دل می‌بندد و همزمان با باو

سلام، و عرض خسته نباشید خدمت تمام عزیزان در برنامه کتابراه. نظر درباره کتاب بینوایان و نویسنده سرشناس و بزرگ، ویکتور هوگو از توانایی بنده خارج است و اظهار نظری نمیتوان کنم جز زیبایی و بزرگی این رمان. فقط میشه گفت این اثرِ ویکتور هوگو، ادبیات، فرهنگ، روانشناسی، تاریخ، جامعه شناسی، رسوم، و خیلی از لایه‌های کشور فرانسه رو میتوانی از زبان این نویسنده بفهمی و درک کنی، فقر، ثروت، مقام، به عرش رسیدن، سقوط کردن، و خیلی چیزای دیگه. من خودم نه کتابخون قهاری هستم و نه در جایگاه نقد یا کارشناسی اونم در این سطح. فقط دوست داشتم، چون کتاب صوتی بود، بازیگران دیگه‌ای هم در نقشها صحبت میکردن تا لذت بیشتری از این کتاب ببرم، گرچه راوی بسیار حرفه‌ای و زیبا، جان مطلب رو ادا کردن. در آخر آرزو دارم تا مشکلات و دغده‌های این روزهای مردمان سرزمینمان کم و تمام شود تا به جای آنها، رفاه، آرامش و اتفاقات خوب رخ دهد، و صد در صد اطمینان دارم، موقعه‌ای فرهنگ کتاب خوندن و خیلی از فرهنگهایی که از ما دور شده، به خاطر نداشتن آرامش و دغدغه‌ها هست. با تشکر

بینوایان" اثر ویکتور هوگو یکی از برجسته‌ترین و شناخته‌شده‌ترین رمان‌های تاریخ ادبیات جهان است. این اثر با داستان پیچیده و چندلایه‌ای خود، به عمق مسائل اجتماعی، اخلاقی و انسانی می‌پردازد و تصویری واقعی و تأثیرگذار از فرانسه قرن نوزدهم ارائه می‌دهد.
**داستان و شخصیت‌ها**:
مرکزیت داستان حول محور ژان والژان، مردی که پس از سال‌ها زندان به دلیل دزدی، تلاش می‌کند به زندگی جدیدی بازگردد. اما جامعه ناعادلانه و تبعیض‌آمیز، راه او را بارها و بارها مسدود می‌کند. تحول شخصیتی او از یک مجرم به مردی نیکوکار و فداکار، یکی از قوی‌ترین نقاط داستان است. شخصیت‌های دیگر مانند کوزت، جاورت و تناردیه نیز هر کدام به نوبه‌ی خود داستان‌های فرعی قدرتمندی را شکل می‌دهند که به عمق و غنای کتاب می‌افزایند.
**موضوعات و پیام‌ها**:
"بینوایان" نه تنها داستانی پر کشش و جذاب است، بلکه یک نقد اجتماعی قدرتمند و تأملی عمیق بر ماهیت عدالت، فقر و عشق است. هوگو با نثری قوی و شاعرانه، به تشریح شرایط ناعادلانه‌ای که افراد فقیر و محروم در آن زندگی می‌کنند، می‌پردازد و نقش دین، دولت و افراد در بهبود یا بدتر کردن این شرایط را به دقت بررسی می‌کند.
**تجربه‌ی شخصی من**:
خواندن "بینوایان" برای من یک تجربه‌ی عمیق و به‌یادماندنی بود. هر فصل از کتاب با خود داستانی تازه و نگاهی جدید به مسائل انسانی و اجتماعی داشت. شخصیت‌ها به قدری خوب پرداخته شده بودند که حس می‌کردم هر یک از آن‌ها را شخصاً می‌شناسم و با آن‌ها زندگی می‌کنم. تحول ژان والژان و تلاش او برای پیدا کردن معنا و عدالت در زندگی، مرا به فکر فرو برد و باعث شد تا بیشتر به ارزش‌های انسانی فکر کنم.
**نتیجه‌گیری**:
"بینوایان" یک شاهکار بی‌نظیر است که فراتر از یک داستان ساده،

به جرات میشه گفت ویکتور هوگو یکی از نوابغ قرن ۱۹م هست. این رو وقتی متوجه می‌شید که در لحظاتی از کتاب چنان اندوه بزرگ و طاقت فرسایی رو احساس می‌کنید و چنان به قلبتون فشار وارد میشه که واقعا احساس بینوایی میکنید لحظاتی که با همه چیز این کتاب همذات پنداری میکنید! اما در این اتفاق دو چیز دیگه هم موثر و هستند. یکی ترجمه فوق العاده هنرمندانه دیگری صدای دلنشین و روح نواز گوینده. مهیار ستاری راوی این اثر، در خلق اثری هنرمندانه و ارائه خوانشی که حقیقت بینوایی رو لمس کنید از هیچ تلاشی دریغ نکرده... مهرنامه سپهری، مترجم محترم هم به نظرم با ذوق هنری عالی خودش عبارات بی بدیل هوگو رو به فارسی شاعرانه‌ای ترجمه کرده که از ترکیب بندی جملات حس روانی در خوانش متن ملموس هست. به نظر من این ترجمه چه بسا از ترجمه معروف نشر امیرکبیر هم بهتر باشه. من تمام قد و با ۵ ستاره این کتاب رو پیشنهاد میکنم.

شاهکاره ویکتورهوگو به نظر بنده یکی از بزرگترین و کامل‌ترین نقدهایی است که بر جامعه‌های نظام سرمایه داری است. شرح زندگی کارگری شریف و زحمتکش و نوع دوست است که هرچه میکوشد از دام و تله بروکراسی و پرونده سازی‌های دولت بورژوا‌ها فرار کند نمیتواند حتی وقتی خرده بورژوا میشود چون افکار و رفتار نوع دوستانه دارد درمیان آنان جایی ندارد. در نبودآموزش و پرورش کودکان به غول‌های بدبخت و جامعه ستیز و لات‌های آینده تبدیل میشوند. فقر در هرجامعه‌ای باشد فساد تولید میکند. فساد بازاری است برای ثروتمندان و آنان به فقر نگاهی به عنوان کارخانه‌ای است که بدون سرمایه به آنان سود میرساند و.... خون آشامان زمان حال حاضر که با جان و تن فقیران تولید ثروت آنان است از مد لباس گرفته تا مواد وتن فروشان و... راه نجات درتاریخ فقط انقلاب‌های تودهای جامعه است. به امید روزهای روشن برای زیباترین وطن برای همه...
ممنونم از کتابراه

به جرات میشه گفت ویکتور هوگو یکی از نوابغ قرن ۱۹م هست. این رو وقتی متوجه میشید که در لحظاتی از کتاب چنان اندوه بزرگ و طاقت فرسایی رو احساس میکنید و چنان به قلبتون فشار وارد میشه که واقعا احساس بینوایی میکنید لحظاتی که با همه چیز این کتاب همذات پنداری میکنید اما در این اتفاق دو چیز دیگه هم موثر و هستند یکی ترجمه فوق العاده هنرمندانه دیگری صدای دلنشین و روح نواز گوینده مهیار ستاری راوی این اثر در خلق اثری هنرمندانه و ارائه خوانشی که حقیقت بینوایی رو لمس کنید از هیچ تلاشی دریغ نکرده... مهرنامه سپهری مترجم محترم هم به نظرم با ذوق هنری عالی خودش عبارات بی بدیل هوگو رو به فارسی شاعرانه‌ای ترجمه کرده که از ترکیب بندی جملات حس روانی در خوانش متن ملموس هست به نظر من این ترجمه چه بسا از ترجمه معروف نشر امیرکبیر هم بهتر باشه من تمام قد و با ۵ ستاره این کتاب رو پیشنهاد میکنم

کتاب ۵ ستاره دارد برای درخشان بودن سوژه و پردازش ویکتورهوگو در زمان خودش. اما برای این که به همه احساس آرامش و خوشایندی می‌دهد این کتاب ستاره کمتری دریافت می‌کرد چراکه کتاب داستانی بسیار غمگین و ناحق دارد که سرچشمه از قربانی شدن و ظلم زمین و زمان است و ناشی از پرورش ظالم و مظلوم نیز می‌باشد. بینوایان ویکتور هوگو خودش سرمنشا سبکی خاص است و مخاطب بزرگسالی نیز می‌طلبد. رمان خوانان قهار این کتاب را خوانده یا می‌خوانند با اینکه داستان، سریال، فیلم، نقل قول و روایات بسیاری از آن را در هر مقطع زمانی خودشان شنیده، خوانده یا دیده‌اند. ساده و روان هم نوشته شده و هم نوشته نشده است. ولی درک عمیقی از روایت بی القای نویسنده را مخاطب باید داشته باشد. بینوایان و کوزت داستان ظلم و بی عدالتی است هرچند که هوگو خود با نوشتن این کتاب سبک‌های گذشته را برهم ریخت.

کتاب صوتی **"بینوایان"** اثر ماندگار **ویکتور هوگو**، با ترجمه روان **مهرنام سپهری** و روایت **مهیار ستاری**، یکی از شاهکارهای ادبیات جهان است. این اثر حماسی و اجتماعی، داستانی عمیق از فقر، عدالت، عشق و انسانیت را به تصویر می‌کشد.
**ویژگی‌های برجسته: **
- **داستانی جاودانه: ** روایت زندگی ژان والژان و مبارزات او با بی‌عدالتی، که در قلب بسیاری از مخاطبان جای گرفته است.
- **پیام‌های انسانی: ** کتاب به بررسی مفاهیمی چون بخشش، رستگاری و امید می‌پردازد.
- **روایت صوتی حرفه‌ای: ** صدای گرم و دلنشین گوینده باعث می‌شود شنیدن این اثر تجربه‌ای لذت‌بخش و تأثیرگذار باشد.
این کتاب صوتی برای علاقه‌مندان به آثار کلاسیک و کسانی که به دنبال داستانی پر از معنا و احساس هستند، یک انتخاب بی‌نظیر است.

به نظر من در کتاب بینوایان تعریف کاملی از بی نوایی را می‌توان دید. ویکتور هوگو که خود زاده فرانسه است در طول رمان این کتاب به شرایط جامعه در قرن ۱۹ فرانسه پرداخته است. نویسنده که خود هم در قرن ۱۹زندگی می‌کرده است در طول داستان که بین سالهای ۱۸۱۵تا۱۸۳۲ اتفاق می‌افتد شرایط بد و اسفبار فرانسه طی انقلاب کبیر این کشور راو علل انقلاب را بررسی می‌کند.
در این کتاب شخصیت اصلی داستان که یک زندانی تازه آزاد شده است بعد از یک دزدی مجدد تپسط پلیس دستگیر می‌شود که یک کشیش او را از دست پلیس نجات داده و به خدا تقدیم می‌کند که باعث انقلاب درونی در کشیش می‌شود.
چندین فیلم از داستان بینوایان ساخته شده است.
این کتاب که از شاهکار‌های ادبی جهان است بسیار زیبا و تاثیر گذار نوشته شده است

علارقم اینکه تقریبا همه‌ی ما با نام این شاهکار ویکتور هوگو آشنا شده ایم و نام کتاب بینوایان برای تک تک مان نا آشنا نیست من به شخصه اولین بار بود که این اثر بی همتای جناب ویکتور هوگو را تا انتها مطالعه کردم. این موضوع که قوانین زندگی انسان در طول دورانها، دچار رشد و تکامل شده، جای خوشحالی و شکر گذاری دارد. دیگر در زمان حال در هیچ کجای دنیا این اتفاق نمی‌افتد که کسی برای تهیه یک تکه نان رایگان مهر محکومیت بر پیشانیش بخورد. قسمت‌هایی از کتاب صوتی بود که در مورد جامعه و سیاست‌های زمان خاصی بود که قصه گو در موردش توضیح می‌داد و به نظر من خارج از موضوع داستان بود و یک مقداری حوصله سر بر بود و این قسمتها رو من در نسخه‌های متنی کتاب‌های متنی دیگر به شخصه بنده مشاهده نکردم.

بااینکه چندین بار فیلم، کتاب وسریالش را دیده‌ام وخوانده‌ام ولی اولین بار بود که بطور کامل می‌شنیدم، زیبا وجاندار بود، داستان زیبا، ترجمه زیبا وخوانش زیبا بود. مهربانترین وپست‌ترین مخلوق عالم را بی گمان هوگو باشخصیت اسقف وتناردیه آفریده است و البته قانونمندترین فرد که شخصیت ژاور است. این کتاب تاریخ فرانسه در قرن نوزدهم است. با نوشتن ریزترین نکات ممکن مربوط به آن زمان که بسیار شنیدنی بود، فقط یک نکته منفی که البته تنها به این کتاب محدود نمیشود، آنهم اینکه ناشران محترم از تصویر فیلم و سریال برای روی جلد کتاب استفاده نکنند، چرا که قوه تخیل را به تسخیر خود در میآورد وشکل قهرمانان کتاب را در ذهن طرحریزی میکند وباعث نچسب بودن شخصیت ومانع رویا پردازی و تصویر سازی فکر میشود.

«من‌یه‌زندانی‌ام، ‌یه‌زندانی‌محکوم‌به‌اعمال‌شاقه!...» رمان‌ زیبای‌ ما‌ با‌
این جملات آغاز میشود. رمانی که باعث میشود شما به اعماق داستان سفر کنید، با ژان والژان همراه شوید و تا آخر با او بروید و رمانی که بی طرف از اتفاقات و تاریخ انتقاد می‌کند. شما در این داستان می‌توانید انواع افراد را بشناسید و با آن‌ها همراه شوید: یک مرد بی نوا که سختی‌های زیادی را تجربه می‌کند، دختر کوچک زیبایی که سرنوشتش کلفتی یک خانواده بد اخلاق است، مادری که به خاطر فقر مجبور میشود دخترکش را تنها بگذارد، مامور دولتی که تنها هدفش دستگیری متهمان و پیروی از قانون است، پسر جوان عاشقی که سیاست او را عوض می‌کند و....
به شما توصیه میکنم حتما این کتاب را گوش کنید و لذت ببرید.

خدارو شکر که بشر تصمیم گرفت از عقلش استفاده بیشتری بکنه و قوانین جدید و موافق با ذات انسان ساخته و پرداخته شد، چون دیدن دردی که بشر به خاطر وجود قوانین جاهلانه و بدعت‌های احمقانه کشیده مثلا اینکه برای سرقت یه قرص نان اونهم از سر ناچاری سال‌های زیادی از زندگی یک فرد اینجور تباه بشه و مورد شکنجه قرار بگیره و در نهایت با وجود تمام تلاشی که اون شخص بعدها برای بهبود وضع جامعه ش میکنه هیچوقت مورد بخشش اون جامعه قرار نگیره، خیلی تاسف بار و رقت انگیزه. شاهکار ویکتور هوگو مهر ننگی هست که بر پیشانی جاهلیت انسان زده شده.. با تشکر از کتابراه عزیز و تیم گویندگی عالی.

بینوایان (Les Misérables) شاهکار ویکتور هوگو، نویسنده بزرگ فرانسوی، یکی از مهمترین رمانهای ادبیات جهان است که در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این کتاب نه تنها یک داستان جذاب و پرکشش است، بلکه بازتابی عمیق از جامعه فرانسه در قرن نوزدهم و مسائل اجتماعی، اخلاقی و سیاسی آن دوران است. هوگو در این اثر به بررسی فقر، بی عدالتی، عشق، رستگاری و تقابل خیر و شر میپردازد. هوگو با توصیفات دقیق و پرجزئیات خود، خواننده را به دل فرانسه قرن نوزدهم میبرد. از کوچه های تاریک پاریس تا میدان های انقلاب، هر صحنه به گونه ای ترسیم شده که گویی خواننده خود در آن جا حضور دارد. کتاب صوتی با خوانش دقیق گوینده ها به جذابیت این اثر افزوده

رمان بینوایان به بررسی مسائل اجتماعی، عدالت، فقر، عشق و فداکاری می‌پردازد و تصویری عمیق از زندگی مردم فقیر در فرانسه قرن نوزدهم ارائه می‌دهد. هوگو در این اثر به‌طور صریح به نقد نابرابری‌های اجتماعی و وضعیت نامناسب طبقات فقیر پرداخته و خواستار اصلاحات اجتماعی بوده است.
هوگو همچنین در این رمان به‌طور مفصل به مسائلی چون مفهوم عدالت، پشیمانی، فداکاری و قدرت عشق می‌پردازد. شخصیت ژان والژان به عنوان نمادی از تغییر و رستگاری از گذشته تاریک، در برابر سختگیری‌های نظام قضائی و اجتماعی قرار می‌گیرد و این داستان یکی از بزرگ‌ترین داستان‌های انسانیت و تحول فردی در تاریخ ادبیات است.

بعضی وقتا انسانها نیاز دارن این کتاب های شاهکار رو بخونن تا به خود بیایند و بفهمند برای چه به این عالم هستی پای گذاشتن و بهم دیگه محبت کنن و انسانیت رو رواج بدن. ما آدما یاد گرفتیم دیگران رو راحت قضاوت کنیم و بی رحم باشیم که باعث میشه خیلی کارهای ناجور از اون آدم که مورد ظلم وستم واقع شده سر بزنه در صورتی که با مهربانی می شود دل همون آدم ظالم رو نرم کرد این است دین اصلی هر انسانی، عشق. بهترین کتابی که در تمام عمرم خوندم و با هر مهربانی و عشقی که از این مرد دیدم اشک ریختم. بی نظیر و شاهکار ادبیات البته شاهکار در آموزش انسانیت و زندگی به ما انسانهای غفلت زده.

این یکی از بهترین کتاب های بود که گوش دادم خیلی کامل و واضح بود داستان. شخصیت ژامبارژان واتفاقهای که برای او رخ داد. اول از یه ادم معصوم و پاک بخاطر به قرس نان و رفتار بی رحمانه ی دادگاه و شرایط زندان تبدیل به یه مرد سنگ دل و بی احساس شد و بعد از ۱۹ سال با دیدن یه کشیش درست کار دوباره تغری بزرگی کرد و کمک به فانتین و قولی که به او داد و در ادامه با شرایط سخت بزرگ کردن کوزت. یه زندگی پنهانی و دوران جوانی این دختر که عاشق هم شده بود وبا ازدواج او بازم ژامبارژان تنها موند از تنهای دق کرد این مرد خوش قلب. داستان جداب و دوست داشتنی بود من لذت بردم

بهترین کتابی که به عمرم خوندم و الان هم که کتاب صوتیش رو تموم کردم باز هم میگم، بهترین کتابی هست که به عمرم شنیدم. قطعا مثل و مانندی نداره، ویکتور هوگو تمام جلوه‌های آفرینش رو در این کتاب آورده و عظمت و پستی‌های وجودی بشریت رو در کنار تاریک و روشن روزگار نشون داده. اگر کسی از من بخواد براش کتابی معرفی کنم قطع به یقین نام این کتاب جزو اولین هاست. با تشکر از ترجمه زیبا و صوت دلنشین گوینده ماشاءالله بسیار توانمند هستند و برای هر شخصیت صدای درخور ایشون رو بیان کردند و دقیقا آدم رو درگیر حال و هوای کتاب کردند. سپاس بیکران از انتشارات و برنامه کتاب راه.

بی‌نوایان کتابیه که عمیقاً آدم رو درگیر می‌کنه. داستان ژان والژان واقعاً الهام‌بخشه؛ کسی که از یک دزد خرده‌پا به مردی تبدیل می‌شه که زندگی دیگران رو نجات می‌ده. کتاب درباره امید، عشق، و بخششه و نشون می‌ده حتی تو سخت‌ترین شرایط هم می‌شه تغییر کرد. شخصیت‌ها خیلی قوی و موندگارن، مثل ژاور که یه جورایی نماد قانون سخت‌گیرانه‌ست. البته بعضی جاها، مخصوصاً وقتی درباره تاریخ یا پاریس توضیح می‌ده، ممکنه یکم حوصله‌سربر بشه، ولی داستانش اون‌قدر جذابه که ارزش ادامه دادن رو داره. در کل، یه کتابه که وقتی تمومش می‌کنی، حس می‌کنی یه چیز مهم درباره زندگی یاد گرفتی.

اولین کتابی هست که از ویکتور هوگو مطالعه کردم با شنیدن عنوان کتاب فقط به یاد کوزت، دختری که دنبال مادرش می گشت میفتیم درحالیکه آسیب های فقر فرهنگی و اقتصادی و تناقض ها و بی عدالتی هایی که در زیر پوست جوامع به ظاهر متمدن در جریان هست رو طوری بیان میکنه که خواننده دقیقا اون رو لمس میکنه. در قالب داستان آسیب های اجتماعی و مسولین فاسد و ناکارآمد رو به سادگی بیان میکنه. و اینکه چطور نسل های بعد همچنان آزار می بینند. اطلاعات زیادی از وقایع تاریخی پیدا کردم وعلاقمند شدم تاریخ اروپا رو مطالعه کنم.

به یاری خدای بزرگ با حسن سلیقه کتابراه با قلم جادو وار ویکتور هوگو با ترجمه سلیس جناب مهرنام سپهری با صدا و روایت شیوای جناب مهیار ستاری امروز معجزه ای در زندگی من رخ داد: با ۲ ساعت و نیم، محو این کتاب صوتی شدن، بدون حتی یک لحظه حواس پمثل جادو شده ها کارهایی روزمره ای را یک هفته نتوانسته بودم انجام دهم، بپایان رساندم، محو در داستان و جملات کتاب شدم، در دنیای دیگری غرق شدم، قدم زدم، فکرم را پرورش دادم و روزم را عالی شروع کردم و هنوز ساعت ۹ و نیم صبح است. سپاسگزارم.

واقعا باید گفت کتاب بینوایان یک شاهکار تاریخی سیاسی اجتماعی و عاطفی است و بنظرم جزوبهترین و برترین آثار کلاسیک، ویکتور هوگو به قدری زیبا شخصیت پردازی کرده و بقدری زیبا وقایع تاریخی رو گنجاندن که خواننده خودش رو کاملا می‌تونه تو او ن فضا احساس کنه. درست کتاب حول محور ژان والژان می‌چرخه اما با نشان داد زندگی هر کدام از بینوایان سعی داره انتقادی به حکومت ناعادلانه زمان خودش بکنه. پیشنهاد میکنم همه این کتاب رو بخونن. و تشکر از گوینده عزیز که با اجراشون به زیبایی این اثر بینظیر اضافه کردن.

من این کتاب را با صدای رضا عمرانی هم شنیدم که صدالبته عالی بود.
ولی به نظرم این کتاب نسخه کاملتری بود که رویدادهای فرانسه آن زمان رمان را حذف نکرده بود. گویندگی این‌کتاب هم عالی بود.
لطفا اگر کتاب را گوش میدهید (که حتما توصیه میکنم) جملات ویکتور هوگو را با دقت بشنوید. و اینجاست که تفاوت نویسندگان را درک خواهید کرد.
از کتابراه ممنونم بابت ارائه نسخه رایگان این‌کتاب که موجب شد دوباره کتاب را با گویش و نگارشی جدید بشنوم.
حتما مطالعه کتاب را توصیه میکنم.

قطعا بینوایان انقدری اثری فوق العاده هست که نیاز به تعریف و تمجید اضافه تری نداشته باشه.
این کتاب صرفا روایت یک داستان نیست بلکه به بررسی ابعاد اجتماعی خیلی از مسائل مثل فقر و کودکان کار میپردازه.
خوشحالم که این کتاب رو به فهرست کتاب‌هایی که خوانده‌ام اضافه می‌کنم و شنیدن این کتاب تجربه ناب و فوق العاده‌ای بود.
اثری که ابعاد تازه‌ای از انسانیت رو به شما نشان میده و شما رو با خودش به زندگی افرادی میبره که روزگارشون رو زیر پوست شهر میگذرونن.

طولانی بودن داستان: برخی خوانندگان، طولانی بودن داستان را یکی از نقاط ضعف آن می دانند. توصیفات مفصل: توصیفات طولانی هوگو از مکان ها و شخصیت ها، ممکن است برای برخی خوانندگان خسته کننده باشد. ایده آلیسم بیش از حد: برخی منتقدان معتقدند که هوگو در به تصویر کشیدن شخصیت ها و رویدادها، بیش از حد به ایده آلیسم متوسل شده است. در نهایت، بینوایان رمانی است که بر دل هر خواننده ای می نشیند و او را به تفکر و تأمل درباره مسائل مهم زندگی و جامعه وا می دارد

با سلام خدمت کتاب دوستان
اول بگم شما با یک شاهکار طرف هستید هم از لحاظ داستان، تاریخ فرانسه، ترجمه و گویندگی
جناب ستاری رو من نمیشناختم ولی از همون گوش دادن نمونه فهمیدم با یک هنرمند کار درست طرف هستم، جناب سلطان زاده همیشه معیار من برای شنیدن کتاب بود که حالا آقای ستاری هم به لیستم اضافه شد، فقط بشنوید و لذت ببرید و فکر نکنید داستان کتاب رو میدونید، خود کتاب بسیار داستان مفصل تر و زیباتری داره

شکی نیست بینوایان بهترین و برجسته‌ترین اثر ویکتور هوگو است. داستانی که به بهترین نحو، از یکطرف چهره‌ی نازیبای فقر، محرومیت و بی عدالتی و از طرف دیگر نمایشی جسورانه از فراز و فرود‌های ماهیت انسان را به تصویر کشیده است. شخصیت پردازی‌ها به قدری قوی و نیرومند است که خواننده تصوری واقعی از آن‌ها می‌یابد و به شدت وجدان آدمی را درگیر می‌کند. این کتاب را اولین بار در سن ۱۰ سالگی خواندم و قلم سحرآمیز ویکتور هوگو بزرگ قلب مرا شیفته‌ی خودش کرد.

کتاب بینوایان نوشته‌ی ویکتور هوگو برای من تجربه‌ای عمیق و فراموش‌نشدنی بود. داستان زندگی ژان والژان، مردی که پس از سال‌ها زندان برای یک جرم کوچک تلاش می‌کند تا زندگی جدیدی بسازد، مرا تحت تأثیر قرار داد. هوگو با مهارت بی‌نظیری، مفاهیم عدالت، عشق، فداکاری و نجات روح انسان را در بستر تاریخ پرتلاطم فرانسه به تصویر می‌کشد. آنچه بیش از همه برایم جذاب بود، تحول درونی ژان والژان و تقابل میان بخشش و انتقام بود.

عالی بود من بارها فیلم بینوایان را دیده بودم ولی کتاب چیز دیگری است کتاب با اجرای بسیار خوب مجموعه کتابراه بسیار دلنشین و زیبا بود با ویکتور هوگو تا دل سیاهی می رویم و اندوه را با تمامی وجود لمس می کنیم این نویسنده خود در چه حالی بوده وقتی این رمان را می نوشته الان که دو روز است که این کتاب را تمام کردم هنوز هم تو غم عجیبی هستم انگار یک عمر زندگی کردم و درد کشیدم توصیه می کنم حتما بخوانید ولی خیلی طولانیه

در کودکی کارتونش و دیدم و دوست داشتم در دنیای کودکی دلم برای شخصیت کزت میگرفت. اما گوش کردن کتابش بعد از چندین سال علاوه بر اینکه مرا به کودکی برد از گوش کردنش در بزرگسالی نیز لذت بردم. تقابل نیک و بد و در نهایت بعد از کش و قوس نیکی برنده شد. بخشش. گذشت. مهربانی و بی توقعی و شجاعت وقدرت شخصیت اول داستان قشنگ بود. طولانی بود و ساعتی با گوش کردنش همراه داستان بودم در حالی که در حال روزمرگی بودم ممنون از کتابراه

‌اگه ازم بپرسن قشنگ‌ترین واژه‌ای که یاد گرفتی چیه؟ میگم پذیرش.
پذیرفتن شرایط با تمام سختی‌هاش، پذیرفتن آدما با تمام نقص‌هاشون، پذیرفتن اینکه مشکلات هست ولی باید ادامه داد، پذیرفتن اینکه گاهی اشتباه می‌کنم، پذیرفتن اینکه من کامل نیستم، پذیرفتن تموم فقدان‌ها، پذیرش تمام از دست دادن‌ها، شکست خوردن‌ها، رها شدن‌ها، داشتن پذیرش یعنی پایان دادن تمام دعواها و اختلاف‌ها. پایان حال بد و جنگ اعصاب و شروع آرامش.

این کتاب رو همه شنیدن همه دیدن همه خوندنیک نویسنده قدرت مند که دست شمارو میگیرره و کوچه و پس کوچه‌های شهر غربت زده لبریز امدوهراه میبرهتذ جایی که مرد برای حق و حقوق خودشون اقدام میکننراوی خوب صدا گذاری عالی و داستان لبریز اندوه تصویر سازی‌ها بقدر قوی اتفاق افتاده که باید با روحی مقاوم روز خودتون رو فراموش کنید و بعد کتاب رو باز کنیدبهرحال این محصول هم تجربهایی بودممنون ازکتابراه عزیز

یک چیز در این رمان کاملا آدم رو تکون میده و اون این جمله معروفه که میگه، عوض شدن آدما نباید مارو عوضی کنه. اُسقُف شهر با بخشیدن دوتا شمعدان به یک زندانی محکوم به اعمال شاقه روح اون رو میخره و اون زندانی با اینکه از همه کس و همه چیز بدی میبینه بازهم خوبی رو از یاد نمیبره، چون خریار روحش خود خداست. امیدوارم حتما با حوصله این مان رو بخونید و ازش لذت ببرید واقعا عالی بود.

بینوایان، شاهکاری بی بدیل از ویکتور هوگو، سفری در دل انسانیت؛ داستانی که از تاریکی فقروبی عدالتی و رنج آغاز میشه و درخشش عشقوایثار و رستگاری رو به تصویر می کشه. این کتاب شبیه به آینه ای از تضادهای جامعه، شکوه عدالت و زشتی ظلم رو آشکار میکنه و نشون میده که چطور قلبی مهربون میتونه حتی در سخت ترین شرایط نور امید رو زنده نگه داره؛ شخصیت ژان والژان حیرت انگیز بود.

کتاب بینوایان از ویکتور هوگو، زندگی وحشتناکی از ده
۱۹ از اروپا و انگلستان رو نمایان میکنه, هر چند فیلمش رو دیده بودم اما داستان زوایای زیادی رو بازگو می‌کنه که در فیلم نمیشد بیان بشه، داستان گیرا و غم انگیز بینوایان شاهکاریست که تاریخ یه کشور در آن گنجانده شده، و همیشه تازگی دارد، ترجمه خوب و خوانش جناب مهیاری که با مهارت کتاب رو برای شنوندگان دل‌پذیر کرده سپاسگزارم

از لحاظ صداگذاری و اجرای نمایشنامه نمیتونم ایرادی وارد کنم. ممنون از همه دست اندرکاران صفرتاصد این کتاب صوتی
اما در مورد داستان که از معروفترینهای جهان و البته دردناک، نیازی به گفات در موردش نیست واقعا ‌...
ولی امیدوارم قانونهای بشری و جوامع روزبه روز بهتر بشن و برپایه انسانیت و علوم انسانی عملکرد قضایی پیش برده بشه
ممنون از کتابراه زیبا

کتاب بینوایان اثر جاودانی است که گاهی انسان رو عمیقأ ناراحت و گاهی برق شعف را به وجود می آورد، داستان خوب و پر مفهومی دارد، نقش اصلی کتاب ژانوار ژان بنظرم یکم زیادی کم اعتماد بنفس بود بعضی دیالوگ ها واقعا اذیت کننده میشد وقتی خود را کوچک می شمرد. کوزت و همسرش واقعا در حق پدرشان کوتاهی کردند، هر چند نظر نویسنده این نبود. خوانش کتاب خوب و قابل پسند است.