نقد، بررسی و نظرات کتاب میدگارد 5: آخرین فرزند زمین - احمدرضا صالحی
4.8
1658 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان این کتاب تا الان به طرز غیر قابل باوری عالی بوده!!!
من برای اولین بار به صورت جدی دنبال فهمیدن داستان یک کتاب رفتم و اینکه در عرض یک هفته پنج تا میدگارد رو خوندم انقدر که داستان عالیای داره!
اما از همون اول که شروع کردم هرچی جلو تر میرفتم نگرانی هام از این بابت که دارم به پایانش نزدیک میشم بیشتر میشد و میترسیدم که تمومش کنم اما با این وجود نتونستم جلو خودمو بگیرم.
و طبق نظراتی که خوندم و مشخصات کتابها، مثل اینکه فاصله سالهای انتشار هی بیشتر میشه و این واقعا آزار دهنده شده و امیدوارم که برای انتشار میدگارد6 این همه فاصله نیفته.
من بشخصه طرفدار رابطه بین آریا و صوفیا هستم و طبق این قضایا داخل کتاب اگه تینا (همون دینارگل) در هر مکانی که هست بمونه بهتره و با همون پارسیس ازدواج کنه و تموم شه بره!
و اینکه ازدواج سکویا و آریا واقعا ضد حال بود: (
: // اما چه میشه کرد، حتما آقای صالحی برنامههایی داره!!!
و من بخاطر ساخت همچین داستان زیبا و تراژدیکی از آقای صالحی تشکر زیاد میکنم که باعث برای چند لحظه هم که شده از این دنیای خودمون بیرون بریم و از داستان لذت ببریم.:))))
من برای اولین بار به صورت جدی دنبال فهمیدن داستان یک کتاب رفتم و اینکه در عرض یک هفته پنج تا میدگارد رو خوندم انقدر که داستان عالیای داره!
اما از همون اول که شروع کردم هرچی جلو تر میرفتم نگرانی هام از این بابت که دارم به پایانش نزدیک میشم بیشتر میشد و میترسیدم که تمومش کنم اما با این وجود نتونستم جلو خودمو بگیرم.
و طبق نظراتی که خوندم و مشخصات کتابها، مثل اینکه فاصله سالهای انتشار هی بیشتر میشه و این واقعا آزار دهنده شده و امیدوارم که برای انتشار میدگارد6 این همه فاصله نیفته.
من بشخصه طرفدار رابطه بین آریا و صوفیا هستم و طبق این قضایا داخل کتاب اگه تینا (همون دینارگل) در هر مکانی که هست بمونه بهتره و با همون پارسیس ازدواج کنه و تموم شه بره!
و اینکه ازدواج سکویا و آریا واقعا ضد حال بود: (
: // اما چه میشه کرد، حتما آقای صالحی برنامههایی داره!!!
و من بخاطر ساخت همچین داستان زیبا و تراژدیکی از آقای صالحی تشکر زیاد میکنم که باعث برای چند لحظه هم که شده از این دنیای خودمون بیرون بریم و از داستان لذت ببریم.:))))
خیلی داستان قشنگیه دستتون درد نکنه آقای صالحی😍.
فقط: 1. توی داستان به نظرم آریا نباید به بزرگتر از خودش مثل فترس و آرتوروس دستور بده و مثل قبل رفتار کنه با این تفاوت که قدرتش بیشتره.
2. لطفا تو جلد بعدی دینارگل تینا از آب در نیاد و خواهر ملکه نسیم همونی که خفقان دوسش داشت باشه وگرنه خیلی آزار دهنده میشه🙏.
3. طلسم وفاداری کیارش و فالی هم یه جور از بین بره و به سرنوشت شیث و سوسا دچار نشن.
4. اگه بشه سارنوش سیروان و به عنوان پسر فترس معرفی کنه تا پسر قطمیر بهتر بشه.
و اینکه میدونم خیلی زحمت کشیدین واسه نوشتن این جلد ولی لطفا مثل این دفعه بعد یه سال جلد منتشر نشه زودتر منتشر کنین من به خاطر خوندن این جلد چون خیلی از اتفاقات یادم نبود مجبور شدم چهار جلد قبل یه دور بخونم تا یادم بیاد کاراکترای داستان کیا بودن و چیکار کردن لطفا این دفعه اینقدر طولانی نشه و سریع منتشر بشه ممنون.
فقط: 1. توی داستان به نظرم آریا نباید به بزرگتر از خودش مثل فترس و آرتوروس دستور بده و مثل قبل رفتار کنه با این تفاوت که قدرتش بیشتره.
2. لطفا تو جلد بعدی دینارگل تینا از آب در نیاد و خواهر ملکه نسیم همونی که خفقان دوسش داشت باشه وگرنه خیلی آزار دهنده میشه🙏.
3. طلسم وفاداری کیارش و فالی هم یه جور از بین بره و به سرنوشت شیث و سوسا دچار نشن.
4. اگه بشه سارنوش سیروان و به عنوان پسر فترس معرفی کنه تا پسر قطمیر بهتر بشه.
و اینکه میدونم خیلی زحمت کشیدین واسه نوشتن این جلد ولی لطفا مثل این دفعه بعد یه سال جلد منتشر نشه زودتر منتشر کنین من به خاطر خوندن این جلد چون خیلی از اتفاقات یادم نبود مجبور شدم چهار جلد قبل یه دور بخونم تا یادم بیاد کاراکترای داستان کیا بودن و چیکار کردن لطفا این دفعه اینقدر طولانی نشه و سریع منتشر بشه ممنون.
داستان اونقدری کشش داشت که پنج جلد رو پشت سر هم بخونم. از زیباییهای داستان همه گفتن. من میخوام با اجازهتون ایرادایی که به چشمم خورده بگم.
در تمام این پنج جلد آریا همش به اجبار دیگران تواناییهاشو بدست میاورد و وقتی صاحب یه توانایی خاص میشد به همون بسنده میکرد! تلاش خاصی ازش ندیدم برای بهتر شدن. یه نقل و انتقال ساده رو چقدر طول کشید که یاد بگیره؟؟؟ اینو دیگه تینا هم بلد بود با همه بی دست و پا بودنش! در مورد مرگ صوفی هم واقعا شوکه شدم. وقتی برای کشتنش یه صوفیا به تنهایی کافی بود دیگه چه نیازی داشتن اونهمه منت بائوباب رو بکشن برای اتحاد و همینطور آریا تن به ازدواج با اون سکویا بده و حتی فترس مجبور بشه اون مادر فولادزره رو از زندان آزاد کنه؟؟؟ کشته شدن صوفیا خیلی نپخته بود. در مورد باقی شخصیتها مثل فترس و آرتوس، به نظرم توی این جلد زیادی بی دست و پا بودن و همش داشتن از آریا دستور میگرفتن!! سارنوش هم با وجود سن و تجربهاش زیادی رفتارش بچگانه بود و دهن به دهن گذاشتن با فالی در شان اون نبود.
در تمام این پنج جلد آریا همش به اجبار دیگران تواناییهاشو بدست میاورد و وقتی صاحب یه توانایی خاص میشد به همون بسنده میکرد! تلاش خاصی ازش ندیدم برای بهتر شدن. یه نقل و انتقال ساده رو چقدر طول کشید که یاد بگیره؟؟؟ اینو دیگه تینا هم بلد بود با همه بی دست و پا بودنش! در مورد مرگ صوفی هم واقعا شوکه شدم. وقتی برای کشتنش یه صوفیا به تنهایی کافی بود دیگه چه نیازی داشتن اونهمه منت بائوباب رو بکشن برای اتحاد و همینطور آریا تن به ازدواج با اون سکویا بده و حتی فترس مجبور بشه اون مادر فولادزره رو از زندان آزاد کنه؟؟؟ کشته شدن صوفیا خیلی نپخته بود. در مورد باقی شخصیتها مثل فترس و آرتوس، به نظرم توی این جلد زیادی بی دست و پا بودن و همش داشتن از آریا دستور میگرفتن!! سارنوش هم با وجود سن و تجربهاش زیادی رفتارش بچگانه بود و دهن به دهن گذاشتن با فالی در شان اون نبود.
اخ تموم شد بسیار عالی و واقعا قید دستشویی رفتن هم زدم انقدر خوب بود و اینکه خیلی بی صبرانه منتظره جلد 6 هستم اومیدوارم همیشه موفق باشید. و اینکه نی شه اخرش اریا واسه صوفیا بشه تینا هم خوبهها ولی من شخصیت صوفیا رو خیلی بیشتر دوسش دارم 😅دست فترس هم بهش بر گردون گناه داره 😶و یه چیزه دیگه فالی و کیارش هم دیگه طلسم نباشن 😟😟و در اخر یه جملهی انگیزشی به بهترین نویسندهای که میشناسمش «شما بهترین و خلاقترین و عالیترین نویسنده هستید. شما خدای دنیای فانتزی هستید. 😍» در پایان این کتاب رو نباید خوند باید طلا گرفت و قاب کرد با تشکر از توجه تون دوستارشما طرفدار دنیای فانتزی رومینا🥰😘
به نظرم این کتاب واقعا بی نظیره از نظرم حتی از هری پاتر و سری داستانهای سرزمین اشباح هم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی بهتره پر از نکات اموزنده و اینکه وقتی میخونیش هر پیش بینی میکنی اشتباه از آب در میاد ارتباطهای شخصیتا با هم دیگه که آشکار میشه دهنت باز میمونه و بعضی وقتا کلی باید فکر کنی تا بفهمی و این ویژگی رو واقعا خیلی دوست دارم هر لحظه داستان هیجان انگیزه و پر از اتفاقات باحال و هیجان انگیز که قلبتو به تاپ تاپ میندازه که بعدش چی میشه واقعا داستان بی نظیریه وقتی میخوندم فکر میکردم این جلد اخره و کلی ناراحت بودم ولی با دیدن کلمه ادامه دارد با خوشحالی پریدم هوا حاضرم حتی یک سال هم منتظر جلد بعدی بمونم این داستان واقعا بی نظیر و عالیه اقای صالحی ازتون بخاطر نوشتن همچین داستان بی نظیر وزیبایی تشکر میکنم و آرزوی خوشحالی و موفقیت خیلی خیلی زیاد براتون دارم من خودم نویسندهام و همیشه آرزو داشتم همچین داستانی رو بنویسم که فکر میکنم از محالات باشه اما همین که میبینم یه هم وطن که خون ایرانی توی رگاشه همچین داستانی نوشته واقعا باعث خوشحالی و افتخاره برام چون هیچ وقت فکر نمیکردم همچین شاهکاریو یه ایرانی بتونه بنویسه ❤❤❤❤🇮🇷✌👏👏👏👏با آرزوی موفقیت
به نظرم نقاط قوت مجموعه میدگارد هیجان و داستان جذاب و ایدههای تازه نویسنده و بودو قهرمان داستان که قدرتها و شخصیت جالبی داره البته بعضی جاها از هری پاتر الهام گرفته شده بود ولی نقطه ضعفی که داشت به نظرم اینه که بیشتر شخصیتهای خانم اصلا شخصیت خوب و جالبی ندارن بر خلاف آقایون داستان و بیشتر از پرداختن به زیبایی شخصیت روی زیبایی چهرشون تاکید شده و بعضی وقتا بی دلیل بقیه رو آزار میدن مثلا فالی همش کیارشو تحقیر میکنه صوفیا که همش دنبال یه بهونه میگرده حمله کنه به آریا حتی وقتی که فکر میکنه دوستش داره، رفتار سارنوش با فترس و یا شخصیتهای ضعیفی مثل تینا که همش آریا باید مراقبش باشه و بیاد نجاتش بده و اینکه اکثرشون عاشق آریان و سرش میجنگن و بعضی از دعواهاشون واقعا بچگانه و بی منطقه و باعث میشه دوست داشتنی نباشن درصورتیکه اکثرا مردهای داستان این رفتارهای آزاردهنده رو ندارن از این لحاظ تاثیرگرفته از فرهنگ غرب و هالیووده مخصوصا با اون صحنههای برهنگی و کارهای صوفیا که من شخصا دوست ندارم یه زن تا این حد شانشو پایین بیاره ولی خب شخصیتهای جالبم هستن مثل پرفسور سوده و پرستو و نقطه ضعف دیگه وجود این همه مثلث عشقی و عقده نرسیدن به عشقه
به نظرم این کتاب واقعا در ژانر خودش بی نظیره که علاوه بر علمی و تخیلی بودنش به عشق و یا غرور تاکید داره
از نظر من حتی از هری پاتر و ارباب حلقهها و مجموعه داستانهای سرزمین اشباح هم خیلی خیلی زیباتر و بهتره و پر از نکات آموزنده وزیباییش اونجا بیشتره که هر چیزی پیش بینی میکنی غلط از آب در میاد ارتباط شخصیتها با همدیگه که آشکار میشه اوج زیباییش و هنرنمایی نویسنده رو به رخ میکشه
هر لحظه داستان هیجان انگیزتر میشه و نفس کشیدن سخت تر و آدم باید نفسش رو حبس کنه تا بخونه و ببینه چه اتفاقی میفته
از آقای صالحی بخاطر نگارش این کتاب واقعا زیبا و جذاب و هیجان انگیز واقعا ممنونم و آرزوی موفقیت روز افرون و شادی و سلامت براشون دارم و خیلی خیلی خوشحالم که ایشون ایرانی هستند و هموطن ما و تونستن با قلم عالیشون همچین شاهکاری رو بنویسن حتی به نظر من اگر یکی از کارگردانهای مطرح سینما این کتاب رو بخونه راغب میشه که فیلمش رو بسازه و اونوقته که این فیلم جزء پرفروش ترینهای سینما میشه
و در داستان به نظرم سوفیا و آریا خیلی به هم میان چون سکویا فقط برای متحد شدن خاندان و بزرگ شدن اسم خودش آریا رو میخواد و عاشقش نیست اما سوفیا از ته دل آریا رو دوست داره و میخوادش و کاش تینا پیش پارسیس بمووه حتی اگر حافظه ش برگرده
خلاصه کاش این داستان پر رمز و راز ادامه داشته باشه من خیلی نگران پایانش هستم و مشتاقانه منتظر جلد بعدی هستم
از آقای صالحی بازم تشکر و قدردانی میکنم 👏👏👏👏👏👏
از نظر من حتی از هری پاتر و ارباب حلقهها و مجموعه داستانهای سرزمین اشباح هم خیلی خیلی زیباتر و بهتره و پر از نکات آموزنده وزیباییش اونجا بیشتره که هر چیزی پیش بینی میکنی غلط از آب در میاد ارتباط شخصیتها با همدیگه که آشکار میشه اوج زیباییش و هنرنمایی نویسنده رو به رخ میکشه
هر لحظه داستان هیجان انگیزتر میشه و نفس کشیدن سخت تر و آدم باید نفسش رو حبس کنه تا بخونه و ببینه چه اتفاقی میفته
از آقای صالحی بخاطر نگارش این کتاب واقعا زیبا و جذاب و هیجان انگیز واقعا ممنونم و آرزوی موفقیت روز افرون و شادی و سلامت براشون دارم و خیلی خیلی خوشحالم که ایشون ایرانی هستند و هموطن ما و تونستن با قلم عالیشون همچین شاهکاری رو بنویسن حتی به نظر من اگر یکی از کارگردانهای مطرح سینما این کتاب رو بخونه راغب میشه که فیلمش رو بسازه و اونوقته که این فیلم جزء پرفروش ترینهای سینما میشه
و در داستان به نظرم سوفیا و آریا خیلی به هم میان چون سکویا فقط برای متحد شدن خاندان و بزرگ شدن اسم خودش آریا رو میخواد و عاشقش نیست اما سوفیا از ته دل آریا رو دوست داره و میخوادش و کاش تینا پیش پارسیس بمووه حتی اگر حافظه ش برگرده
خلاصه کاش این داستان پر رمز و راز ادامه داشته باشه من خیلی نگران پایانش هستم و مشتاقانه منتظر جلد بعدی هستم
از آقای صالحی بازم تشکر و قدردانی میکنم 👏👏👏👏👏👏
سلام کتاب بسیار عالی بود اما نکاتی داشت که اگه رعایت میشد داستان عالیتر میشد
۱- اگر خلاصه داستان جلد قبل بود خیلی بهتر بود چون با توجه به وقفههای انتشار کتابها داستان از ذهن آدم فراموش میشه اگه میشه مثل جلد دوم برای جلدهای بعدی خلاصه داستان جلد قبلی رو بگذارید
۲-از کسی مثل فترس بعید بود که اینجوری باعث فرار مادر ملکه نسیم بشه
۳-درگیری سکویا و صوفیا خیلی پچه گانه بود
۴-صوفی وبیتروک خیلی راحت مردند
و اگه میشه (که به احتمال زیاد هست) این مسائل رو بیشتر توضیح بدین تو جلد بعدی
۱- در مورد وضعیت سورنا تو جلد بعد توضیح بدین
۲-در مورد گذشته جنگ قبلی و شخصیتهای مانند شاه کاظم و بائوب شاه و دهشت تاریکی قبلی و خفقان و سروش... بیشتر توضیح بدین
۳-دست فترس رو بهش برگردونین و یه جوری طلسم کیارش و فالی باطل بشه
۴-اگه میشه آریا بائوب شاه رود به جوری سر جاش بنشونه
۵- در مورد گذشته سیروان هم توضیح داده بشه
خیلی ممنون از کتاب خوبتون اگه میشه سریع جلد بعدی رو منتشر کنین
۱- اگر خلاصه داستان جلد قبل بود خیلی بهتر بود چون با توجه به وقفههای انتشار کتابها داستان از ذهن آدم فراموش میشه اگه میشه مثل جلد دوم برای جلدهای بعدی خلاصه داستان جلد قبلی رو بگذارید
۲-از کسی مثل فترس بعید بود که اینجوری باعث فرار مادر ملکه نسیم بشه
۳-درگیری سکویا و صوفیا خیلی پچه گانه بود
۴-صوفی وبیتروک خیلی راحت مردند
و اگه میشه (که به احتمال زیاد هست) این مسائل رو بیشتر توضیح بدین تو جلد بعدی
۱- در مورد وضعیت سورنا تو جلد بعد توضیح بدین
۲-در مورد گذشته جنگ قبلی و شخصیتهای مانند شاه کاظم و بائوب شاه و دهشت تاریکی قبلی و خفقان و سروش... بیشتر توضیح بدین
۳-دست فترس رو بهش برگردونین و یه جوری طلسم کیارش و فالی باطل بشه
۴-اگه میشه آریا بائوب شاه رود به جوری سر جاش بنشونه
۵- در مورد گذشته سیروان هم توضیح داده بشه
خیلی ممنون از کتاب خوبتون اگه میشه سریع جلد بعدی رو منتشر کنین
کتاب خیلی عالی بود من عاشق ژانر فانتزی هستم واقعا شاهکار کردین اقای صالحی واقعا از کتابهای فانتزی غربی مثل game of therones یا ارباب حلقهها و هری پاتر و فرزندان هورین و حتی سیلماریلیون و هابیت هم بهتر بود ادم را غرق خودش میکنه و دوست تا اخر کتاب پیش بره ببین اخرش چی میشه فقط یه ایراد داشت که صوفی با این همه قدرت خیلی راحت مغلوب صوفیا شد در صورتی که موقعی که سکویا با صوفیا در حال جنگیدن بود صوفیا از قدرتهای کهن ثارها استفاده کرد که به نظر من میتونست در مرگ صوفی هم از یه سری از همین قدرتها استفاده کنه داره و یه بدی هم داره که جلد ششم هنوز نیومده لطفا بگید کی منتشر میشه من و همه طرفدارهاتون بی صبرانه منتظر میدگارد ۶ هستیم لطفا تاریخ عرضه به بازار را برامون بگید ممنون میشم استاد صالحی
و میخواستم یه تشکر ویژه هم از شما بکنم برای کتاب به این زیبایی که خلق کردین لطفا کار خودتون را ادامه بدین شما مهارت فوق العادهای در ژانر فانتزی دارین با تشکر.....
و میخواستم یه تشکر ویژه هم از شما بکنم برای کتاب به این زیبایی که خلق کردین لطفا کار خودتون را ادامه بدین شما مهارت فوق العادهای در ژانر فانتزی دارین با تشکر.....
در شروع داستان برام حس و حال هری پاتر وی داستان فانتزی را داشت ولی هرچی داستان جلوتر رفت برام جذاب تر و هیجان انگیز تر و پرمفهوم تر شد در رابطه با عشق تینا و آریا از اول هم حس خوبی نداشتم یعنی اصلا این دونفر مناسب همدیگر نمیدونستم برای شخصی با این سرنوشت پر چالش مثل آریا تینا بیشتر دردسرساز میشه ولی صوفیا کسی که خیلی میتونه به آریا کمک کنه و تو شرایط سخت زیادی کنارش بوده و نه تنها سر بار نیست بلکه میتونه کمک خیلی بزرگی برای آریا باش بنابراین امیدوارم در ادامه شاهد عشق آریا به صوفیا باشم
وی نکته دیگه اینکه هر قدر داستان جلو رفت برای من باورش سخت تر شد که این داستان صرفا تراوش تخیلات و خلاقیت نویسنده است
در واقع انگار که سرگذشتی شخص نوشته شده
انگار تجربه خود نویسنده و یا خاطرات شخص دیگر یا استفاده از دست نوشتههای شخص تجربه گر هستش راستش این همه جزئیات و شخصیت در داستان که همشون کاملا مرتبط به هم هستن و حتی یدونه نگهبان کهی خط هم در موردش گفته شده رو نمیتونی حذف کنی خیلی باورش سخته که فقطی داستان باش.....
وی نکته دیگه اینکه هر قدر داستان جلو رفت برای من باورش سخت تر شد که این داستان صرفا تراوش تخیلات و خلاقیت نویسنده است
در واقع انگار که سرگذشتی شخص نوشته شده
انگار تجربه خود نویسنده و یا خاطرات شخص دیگر یا استفاده از دست نوشتههای شخص تجربه گر هستش راستش این همه جزئیات و شخصیت در داستان که همشون کاملا مرتبط به هم هستن و حتی یدونه نگهبان کهی خط هم در موردش گفته شده رو نمیتونی حذف کنی خیلی باورش سخته که فقطی داستان باش.....
واقعا واقعا واقعا عالی بود.
اصلا باورم نمیشد اینجوری بشه ولی خداوکیلیاش باید بزنی این بائوباب و سکویا و نسیم و زمهریر رو اینقدر بزنی که بمیرن این چه وضعشه خبببببب.
به نظرم صوفیا و آریا بیشتر به میان 🥲 بخدا اگه بازم فترس بدبختی بکشه خودم شیفت میکنم میرم نسیم رو میکشم
کم کم دارم از این کاظم خوشم میاد.
و اما چیز مهم این بود که یکدفعه این جلد انگار از همهی جلدهای قبل متفاوت شد انگار که... فلسفی شد که اصلا با این چهار جلد قبلی مفاهیم نداشت و یک مشکلاتی هم داشت ولی عالی بود اصلا لذت بردم
حس میکنم دارم پرواز میکنم
حداقلش این بود که در جاهای حساس تموم نشد خداروشکر.
هنوز هم دارم میگم بیشتر ماورایی بنویس آقای صالحی استعدادش رو داری.
نمیدونم چیکار کردید که سانسورها کم شده ولی همین طور ادامه بدید.
ممنونم بابت خلق این اثر که زندگی امون رو زیبا تر کرد.
زود تر اون ۶ لعنتی رو منتشر کنید دیگههههههه🥲🥲🥲👌💖
اصلا باورم نمیشد اینجوری بشه ولی خداوکیلیاش باید بزنی این بائوباب و سکویا و نسیم و زمهریر رو اینقدر بزنی که بمیرن این چه وضعشه خبببببب.
به نظرم صوفیا و آریا بیشتر به میان 🥲 بخدا اگه بازم فترس بدبختی بکشه خودم شیفت میکنم میرم نسیم رو میکشم
کم کم دارم از این کاظم خوشم میاد.
و اما چیز مهم این بود که یکدفعه این جلد انگار از همهی جلدهای قبل متفاوت شد انگار که... فلسفی شد که اصلا با این چهار جلد قبلی مفاهیم نداشت و یک مشکلاتی هم داشت ولی عالی بود اصلا لذت بردم
حس میکنم دارم پرواز میکنم
حداقلش این بود که در جاهای حساس تموم نشد خداروشکر.
هنوز هم دارم میگم بیشتر ماورایی بنویس آقای صالحی استعدادش رو داری.
نمیدونم چیکار کردید که سانسورها کم شده ولی همین طور ادامه بدید.
ممنونم بابت خلق این اثر که زندگی امون رو زیبا تر کرد.
زود تر اون ۶ لعنتی رو منتشر کنید دیگههههههه🥲🥲🥲👌💖
میدگارد فوق العادس
جا داره روی تصمیمات شخصیتها رو هر بخش بیشتر کار بشه اما خود شخصیتها و ویژگیشون و داستانهایی که دارن و یا میتونن داشته باشه و بهشون پرداخته بشه میتونه این داستان رو خیلی بهش قوت بده.
مثلا افرادی مثل قطمیر و حتی خاندانی که داره ویا سوده و سرگذشتش و افراد دیگه
ربط دادن جریانات داستان و گذشته شخصیتها و روند داستان و هماهنگی اون در چارچوب منطقی و درست و اتفاقاتی که از ذهن خواننده بدور این داستان رو شاهکار کرده
صحبت کردن افراد و فکر کردن در مورد مسائل موجود و ارتباط مخاطب با شخصیتها و مشکلاتی که دارن فوق العاده حس میشه.
اگه در بعضی از موارد از احساسات و صحبتهای شخصیتها با خودشون تو داستان گنجونده بشه مخاطب بیشتر ارتباط میگیرند.
با اینکه طرفدار بیشتر شخصیتهای داستان هستم
ولی اگه اتفاقی برای شخصیتها بیوفته که مسیر انتخابها و یه جور تغییر در خود شخصیتها باشیم بهتر
مخصوصا اینکه تک تک شخصیتها داستان در استرس ماجراجویی و کلی اتفاقات بودن که میتونه تغییرات بزرگی در افکارشون رخ بده. حالا یا قوی تر شن یا منطقی تر شن یا ضعیف تر یا نامید تر از اون اهدافی که براشون میجنگن
اگه یکم داستان به سمت معما شکل و مشغول کردن فکر مخاطب به اینکه چه اتفاقاتی ممکنه بیوفته (مثل داستان اتک تقریبا) میتونه جذابیت داستان رو دوچندان کنه.
در مورد دور همیها اگه اتفاقاتی بیوفته باعث بشه دیگه اون صفا و صمیمیت نباشه که اینکه نتونن با دیگران مشکلات و خواستهاشونو شیر کنن که باعث بشه اتحاد بین افراد کم بشه میتونه به بخش قبلی (که در مورد راز الود کردن داستانه) کمک کنه
یعنی بحث بحث خواستهها و اعتماد کردن و اهداف و افرادی برای هر یک از اشخاص در داستان حضور دارن مطرح هست
درکل👌👏
جا داره روی تصمیمات شخصیتها رو هر بخش بیشتر کار بشه اما خود شخصیتها و ویژگیشون و داستانهایی که دارن و یا میتونن داشته باشه و بهشون پرداخته بشه میتونه این داستان رو خیلی بهش قوت بده.
مثلا افرادی مثل قطمیر و حتی خاندانی که داره ویا سوده و سرگذشتش و افراد دیگه
ربط دادن جریانات داستان و گذشته شخصیتها و روند داستان و هماهنگی اون در چارچوب منطقی و درست و اتفاقاتی که از ذهن خواننده بدور این داستان رو شاهکار کرده
صحبت کردن افراد و فکر کردن در مورد مسائل موجود و ارتباط مخاطب با شخصیتها و مشکلاتی که دارن فوق العاده حس میشه.
اگه در بعضی از موارد از احساسات و صحبتهای شخصیتها با خودشون تو داستان گنجونده بشه مخاطب بیشتر ارتباط میگیرند.
با اینکه طرفدار بیشتر شخصیتهای داستان هستم
ولی اگه اتفاقی برای شخصیتها بیوفته که مسیر انتخابها و یه جور تغییر در خود شخصیتها باشیم بهتر
مخصوصا اینکه تک تک شخصیتها داستان در استرس ماجراجویی و کلی اتفاقات بودن که میتونه تغییرات بزرگی در افکارشون رخ بده. حالا یا قوی تر شن یا منطقی تر شن یا ضعیف تر یا نامید تر از اون اهدافی که براشون میجنگن
اگه یکم داستان به سمت معما شکل و مشغول کردن فکر مخاطب به اینکه چه اتفاقاتی ممکنه بیوفته (مثل داستان اتک تقریبا) میتونه جذابیت داستان رو دوچندان کنه.
در مورد دور همیها اگه اتفاقاتی بیوفته باعث بشه دیگه اون صفا و صمیمیت نباشه که اینکه نتونن با دیگران مشکلات و خواستهاشونو شیر کنن که باعث بشه اتحاد بین افراد کم بشه میتونه به بخش قبلی (که در مورد راز الود کردن داستانه) کمک کنه
یعنی بحث بحث خواستهها و اعتماد کردن و اهداف و افرادی برای هر یک از اشخاص در داستان حضور دارن مطرح هست
درکل👌👏
کلیت داستان خوبه مثل خیلی از داستانهای مطرح.
اگه فانتزی خون باشید و این کتاب رو بخونید میبینید ک مثل اش شله قلمکار میمونه ک از کلی داستان توش مشت هست یسری جاها خوب کنار هم جم شدن و یسری جا خیلی فاجعه داستانها و ایدهها خیلی ب داستانهای وار کرفت نزدیک جوری ک نمیشه انکار کرد ولی بهم ریختگی اونو نداره البته بد وار کرفت یجاهایی از هری پاتر ایده گرفته شده ولی ترکیبشون بد هم نبوده ولی این الگو گرفتنها بزرگترین مشکلش اینه که ب قلم نویسنده نمیخوره و یجاهایی نتونسته دنیای خودشو واقعا ماله خودش کنه مثل هری پاتر ک اونم ی دنیای اکثر فانتزیهای معروف دنیایی ک خلق میکنن وقتی میخونید میگید این ی دنیای دیگس ولی این کتاب اینطور نبوده ک البته مشکلی نداشته ب نظرم با ایرادات و نواقصی ک داره جاهای حاشیهای داستان در حدی نویسنده خوب ظاهر شده با اینکه ایدهها یجورایی کپی شده ولی با یه داستانکلی امیخته و به سبکی رمان نویس معروف نوشته شده ولی چون شخصیت خود نویسنده و قلمش فرق داره تو خیلی جاها متوجه میشین یسری متنا اصل به این کتاب نمیخوره و ننشسته تو کار و خیلی چیزا کوچیک شاید بعد خوندن زیاد برای شما عادی بشه و تو داستان غرق تون کنه و متوجه نشید ولی یسریجاها هم اصلا میاردتون بیرون. ی نکته منفیم ک داره هرچی جلو تر میره داستان حالت افسانه اسطورهای رو کم کم از دس میده میشه رمان کاملاعشقی فانتزی و قشنگ خوی العان ایرانیا توش رعایت شده یه دو سه هزار نفری هستن ک بلا استثنا ب عشقشون نرسیدن و فصل این جلد ک دیگه شورشو هم در میارهی هفت هشتا شکست عشقی میزاره تو شک راحت میشه کتابو تا سی جلد ادامه داد ولی در عوض اینجا اونجنگو مشکلاتو یجوری جم میکنن کخودش بایدی کتاب میشد مشکل بعد نام افر ک کاظم فاجعس
اگه فانتزی خون باشید و این کتاب رو بخونید میبینید ک مثل اش شله قلمکار میمونه ک از کلی داستان توش مشت هست یسری جاها خوب کنار هم جم شدن و یسری جا خیلی فاجعه داستانها و ایدهها خیلی ب داستانهای وار کرفت نزدیک جوری ک نمیشه انکار کرد ولی بهم ریختگی اونو نداره البته بد وار کرفت یجاهایی از هری پاتر ایده گرفته شده ولی ترکیبشون بد هم نبوده ولی این الگو گرفتنها بزرگترین مشکلش اینه که ب قلم نویسنده نمیخوره و یجاهایی نتونسته دنیای خودشو واقعا ماله خودش کنه مثل هری پاتر ک اونم ی دنیای اکثر فانتزیهای معروف دنیایی ک خلق میکنن وقتی میخونید میگید این ی دنیای دیگس ولی این کتاب اینطور نبوده ک البته مشکلی نداشته ب نظرم با ایرادات و نواقصی ک داره جاهای حاشیهای داستان در حدی نویسنده خوب ظاهر شده با اینکه ایدهها یجورایی کپی شده ولی با یه داستانکلی امیخته و به سبکی رمان نویس معروف نوشته شده ولی چون شخصیت خود نویسنده و قلمش فرق داره تو خیلی جاها متوجه میشین یسری متنا اصل به این کتاب نمیخوره و ننشسته تو کار و خیلی چیزا کوچیک شاید بعد خوندن زیاد برای شما عادی بشه و تو داستان غرق تون کنه و متوجه نشید ولی یسریجاها هم اصلا میاردتون بیرون. ی نکته منفیم ک داره هرچی جلو تر میره داستان حالت افسانه اسطورهای رو کم کم از دس میده میشه رمان کاملاعشقی فانتزی و قشنگ خوی العان ایرانیا توش رعایت شده یه دو سه هزار نفری هستن ک بلا استثنا ب عشقشون نرسیدن و فصل این جلد ک دیگه شورشو هم در میارهی هفت هشتا شکست عشقی میزاره تو شک راحت میشه کتابو تا سی جلد ادامه داد ولی در عوض اینجا اونجنگو مشکلاتو یجوری جم میکنن کخودش بایدی کتاب میشد مشکل بعد نام افر ک کاظم فاجعس
با سلام کتاب خیلی خوبی بود ومن ازاینکه به اخرش رسیدم خیلی ناراحت شدم دوست داشتم هیچ وقت تموم نشه اما یه اشکالاتی هم داشت مثلا زمانی که اریا وبقیه به کوه مشرق میرن سوده بارداربود اونها وقتی برمیگردن درمیدگارد زمان یک سال طول کشیده وقتی میفهمن مردم به گوی تبدیل شدن ودنبال راهی برای نجاتشون میگردن بازچندماهی گذشته پی چرا بچه سوده به دنیا نیامد عملا این قضیه بارداری به فراموشی سپرده شد نویسنده یادش رفت که سوده باردار هست واینکه درمورد اینکه ادما میتونستن پریها روببینن مثل زاداکوپ وپرستو وپارسیس که تینا رومیدید پس چرا ژولیت رو ازخانوادهاش جدا کردن خوب اونوهم میتونست بره وخانوادهاش روببینه واونا هم اون روببینن یا جایی که کیارش به صوفیا میگه یه بار اریا گمشده بود وما دنبالش میگشتیم حضورش روحس میکردیم اینجاست اما نمیدیدیمش ورصورتی که اریا بعد ازبرگشت از زمان صبح روز بازی بیدارشد که تازه بازی میخواست شروع شه واون فکر میکرد همه چی وخواب دیده وکسی متوجه غیبت اون نشده بود
در راجع به میدگارد واقعا بدون اقرار باید گفت عالیه بهترینه محشره (بدون شک)
از دوستان میپرسن که آیا کتاب نکات آموزنده داره
در جواب به حتم باید گفت بله داره زیاد داره و پر از مفاهیم پر از رمز و راز و اسرار و معما هست ولی باید باهوش باشی و ضریب هوشی بالا داشته باشی تا از دریای معنویات و عشق و اندرزهایش بهره مند گشت و واقعا چنان دریای پهناوری هست که میتونه تمام خوانندگان رو سیراب کنه و همچنین سوال پیش اومده که برای چه رده سنی مناسب هست و در جواب این سوال باید گفت همه رده سنی از پیر و جوان میتوانید کتاب رو مطالعه کنید و لذت ببرید اگر که پی چیزهای خوب هستید و اگر نه که کتاب بدی نداره ولی به نظر من نوجوانان و جوانان بیشتر سمت میدگارد و همچنین ژانرهای فانتزی میرن و من هم نوجوان هستم ولی واقعا اینطور نیست که بگی
فقط نوجوان و جوان بلکه کتابهای فانتزی مخصوص همه هستن تا سرگرم بشن یا اینکه از سر در گمی خلاصی یابند میدونید چرا این حرفو میزنم، چون واقعا بزرگسالان و حتی کهنسالان دغدههای زیادی دارن مثلا این که قدرت تصمیم گیری بالایی ندارن یا اینکه دور از جون منزوی هستن بیکارن مسئولیتهای سنگین بر دوششان هست
می خوان که فرزنداشون نوه هاشون خوب تربیت بشن اونا رو نصیحت کنن و غیره پس در این امور کتاب گزینه بسیار عالی هست و امیدوارم ازش بی بهره نشین مخصوصا کتابای نویسندههای کشور عزیزمون از جمله میدگارد خودمون به قلم استاد صالحی و همچنین اینکه کتابای نویسندههای کشورمون بهترینن همه در چارچوب حفظ ارزشهای اسلامی و احکامات الهی و همچنین حفظ فرهنگهای سرتاسر کشورمون و واقعا خدارو شکر که این همه نعمتهای گرانبها رو به ما ارزانی داشته
از دوستان میپرسن که آیا کتاب نکات آموزنده داره
در جواب به حتم باید گفت بله داره زیاد داره و پر از مفاهیم پر از رمز و راز و اسرار و معما هست ولی باید باهوش باشی و ضریب هوشی بالا داشته باشی تا از دریای معنویات و عشق و اندرزهایش بهره مند گشت و واقعا چنان دریای پهناوری هست که میتونه تمام خوانندگان رو سیراب کنه و همچنین سوال پیش اومده که برای چه رده سنی مناسب هست و در جواب این سوال باید گفت همه رده سنی از پیر و جوان میتوانید کتاب رو مطالعه کنید و لذت ببرید اگر که پی چیزهای خوب هستید و اگر نه که کتاب بدی نداره ولی به نظر من نوجوانان و جوانان بیشتر سمت میدگارد و همچنین ژانرهای فانتزی میرن و من هم نوجوان هستم ولی واقعا اینطور نیست که بگی
فقط نوجوان و جوان بلکه کتابهای فانتزی مخصوص همه هستن تا سرگرم بشن یا اینکه از سر در گمی خلاصی یابند میدونید چرا این حرفو میزنم، چون واقعا بزرگسالان و حتی کهنسالان دغدههای زیادی دارن مثلا این که قدرت تصمیم گیری بالایی ندارن یا اینکه دور از جون منزوی هستن بیکارن مسئولیتهای سنگین بر دوششان هست
می خوان که فرزنداشون نوه هاشون خوب تربیت بشن اونا رو نصیحت کنن و غیره پس در این امور کتاب گزینه بسیار عالی هست و امیدوارم ازش بی بهره نشین مخصوصا کتابای نویسندههای کشور عزیزمون از جمله میدگارد خودمون به قلم استاد صالحی و همچنین اینکه کتابای نویسندههای کشورمون بهترینن همه در چارچوب حفظ ارزشهای اسلامی و احکامات الهی و همچنین حفظ فرهنگهای سرتاسر کشورمون و واقعا خدارو شکر که این همه نعمتهای گرانبها رو به ما ارزانی داشته
سلام و عرض ادب
اول از همه باید بگم حمایت از نویسندههای ایرانی وظیفه همه ماست و اگر تا جلد هفتم جلو رفتم یعنی دارم حمایت میکنم ولی همیشه حمایت به معنی تعریف و تمجید نیست گاهی باید کوبنده نقد کرد ویران کرد تا از نو قوی تر ساخته بشه منکر خلاقیت نویسنده نیستم ولی اولا شخصیت پردازیها ضعیف هستن تو کامنتها جلدهای قبلی توضیح کامل دادم ولی باز یکم دیالوگها داره بهتر میشه روند داستان هندی وار داره جلو میره یک هو همه جوون میشن عاشق میشن شخصیت طرف یکدفعه ۱۸۰درجه تغییر میکنه.. وقتی میخونم حس میکنم یک دختر نوجوان نوشته تا یک مرد ۳۶ساله..... محض رضای خدا حتی اگر برای رده سنی نوجوانان باشه بازم یک سری قانون منطق توش رعایت کنید قشنگ آب بستین به داستان تا کش پیدا کنه یک جاهایی خود نویسنده هم نمیدونه داره چیکار میکنه نصف جلد دوم صرف وارد کردن شخصیت ژولیت شد اونم به صورت هندی وارترین صورت ممکن در حالی که تا الان هیچ کار کلیدی ازش ندیدم و بود و نبودش اصلا تو روند داستان فرقی نداره کتاباش شعله قلم کار شده از ارباب حلقهها و نغمه آتش و یخ بگیر تا انیمههای ژاپنی و بازیهای کنسولی تو داستان هست.... بهترین جای کتاب صفحه اول و آخر که نوشته اقتباس از کتاب غیره قانونی میباشد برادر من کل کتاب شما که خودش اقتباسه!!!
اول از همه باید بگم حمایت از نویسندههای ایرانی وظیفه همه ماست و اگر تا جلد هفتم جلو رفتم یعنی دارم حمایت میکنم ولی همیشه حمایت به معنی تعریف و تمجید نیست گاهی باید کوبنده نقد کرد ویران کرد تا از نو قوی تر ساخته بشه منکر خلاقیت نویسنده نیستم ولی اولا شخصیت پردازیها ضعیف هستن تو کامنتها جلدهای قبلی توضیح کامل دادم ولی باز یکم دیالوگها داره بهتر میشه روند داستان هندی وار داره جلو میره یک هو همه جوون میشن عاشق میشن شخصیت طرف یکدفعه ۱۸۰درجه تغییر میکنه.. وقتی میخونم حس میکنم یک دختر نوجوان نوشته تا یک مرد ۳۶ساله..... محض رضای خدا حتی اگر برای رده سنی نوجوانان باشه بازم یک سری قانون منطق توش رعایت کنید قشنگ آب بستین به داستان تا کش پیدا کنه یک جاهایی خود نویسنده هم نمیدونه داره چیکار میکنه نصف جلد دوم صرف وارد کردن شخصیت ژولیت شد اونم به صورت هندی وارترین صورت ممکن در حالی که تا الان هیچ کار کلیدی ازش ندیدم و بود و نبودش اصلا تو روند داستان فرقی نداره کتاباش شعله قلم کار شده از ارباب حلقهها و نغمه آتش و یخ بگیر تا انیمههای ژاپنی و بازیهای کنسولی تو داستان هست.... بهترین جای کتاب صفحه اول و آخر که نوشته اقتباس از کتاب غیره قانونی میباشد برادر من کل کتاب شما که خودش اقتباسه!!!
در مجموع کتاب خوبی بود ولی در کنار جذابیت ایراداتی هم داشت. داستان بسیار بچگانه شروع شد مانند داستانهای کودکان بود ولی کمی بعد خب ماجراها جذابتر شدند. خلق داستانهای تو در تو و پیچیده باعث شده نویسنده بعضی از نکات در جلدهای قبلی را فراموش کند و در جلدهای مختلف کتاب تناقضهایی دیده شود. مثلا مار سفید رنگی که قصد کشتن آریا را در دره طلسم شده داشت، ملکه مهتاب در اومد و اون کسی بود که حامی آریا از بدو تولد بوده!
و ملکه مهتاب که بعد از فعال شدن طلسم نتونسته بود به سرزمین خودش برگرده، چطور همسرش میدونست دست خانواده زناهره در ناپدید شدنش در کاره!
یکی دیگه اینکه انسانها به راحتی نمیتونن پریها را ببینند و همین ماجرا باعث شد ژولیت مرگ انسانی داشته باشه و وارد دنیای پریها شد ولی در جلدهای بعدی انسانهایی مثل ایدوک یا خاله آریا به راحتی در جمع پریها هستند و با آنها ارتباط دارند!
یا سکویا که شخصیتی مثبت معرفی شد در جلد ۵ چرا یهو اونقدر منزجر کننده شد! و چند قسمت ریز دیگه که از نویسنده تقاضا میکنم با بازخوانی آنها را رفع کند.
داستانها و ماجراهای تودرتو در عین جذابیت گاهی بیش از حد بودن آن هم باعث میشد گاهی خواننده فراموش کند در یک ماجرا در جلد قبلی چه اتفاقی برای شخصیتها افتاده بود و برای خواندن ادامه ان ماجرا باید به جلدهای قبلی مراجعه مجدد بکند تا حضور ذهن پیدا کند.
از طرفی شخصیت گیملی که تنها شخصیت از گونه خودش در داستان ۵ جلدی بود، خیلی منو یاد اسمیگل در ارباب حلقهها میانداخت و فکر میکنم نویسنده از اون الهام گرفته که این موضوع خیلی جالب نیست!
نظرات جلد ۶ و ۷ را خوندم به نظر داستان کش الکی میاد، انگار محتوی خاصی نداره فکر نکنم ادامه بدم
و ملکه مهتاب که بعد از فعال شدن طلسم نتونسته بود به سرزمین خودش برگرده، چطور همسرش میدونست دست خانواده زناهره در ناپدید شدنش در کاره!
یکی دیگه اینکه انسانها به راحتی نمیتونن پریها را ببینند و همین ماجرا باعث شد ژولیت مرگ انسانی داشته باشه و وارد دنیای پریها شد ولی در جلدهای بعدی انسانهایی مثل ایدوک یا خاله آریا به راحتی در جمع پریها هستند و با آنها ارتباط دارند!
یا سکویا که شخصیتی مثبت معرفی شد در جلد ۵ چرا یهو اونقدر منزجر کننده شد! و چند قسمت ریز دیگه که از نویسنده تقاضا میکنم با بازخوانی آنها را رفع کند.
داستانها و ماجراهای تودرتو در عین جذابیت گاهی بیش از حد بودن آن هم باعث میشد گاهی خواننده فراموش کند در یک ماجرا در جلد قبلی چه اتفاقی برای شخصیتها افتاده بود و برای خواندن ادامه ان ماجرا باید به جلدهای قبلی مراجعه مجدد بکند تا حضور ذهن پیدا کند.
از طرفی شخصیت گیملی که تنها شخصیت از گونه خودش در داستان ۵ جلدی بود، خیلی منو یاد اسمیگل در ارباب حلقهها میانداخت و فکر میکنم نویسنده از اون الهام گرفته که این موضوع خیلی جالب نیست!
نظرات جلد ۶ و ۷ را خوندم به نظر داستان کش الکی میاد، انگار محتوی خاصی نداره فکر نکنم ادامه بدم
هیجان انگیز، جذاب و هولنکهیه چیز ازاردهنده ای داره، برای چی نیمی از داستان میدگارد روی جنگ و دعوای بیهوده دختر و پسرهای جوانه؟ اینقدر زیاده روی شده که چندشم میشه کم کم؛ اَه، گذشته از این... امیدوارم نویسنده در حق کتاب و مخاطبان یه محبتی کنند کتاب رو دوباره بازنویسی کنند اصلا یه بار دیگه بخونیدش خودتون جناب صالحی، مطمئنم خیلی از چیزای اونو عوض می کنید، یه سادگی هولناکی داره قصه، ببینید وقتی طرف داره میره سمت دیوار ما با شناختی که تا اینجا داریم مسلما ازش رد میشه، چرا اخه چرا میگین با ناباوری؟ من هنوز دارم ازش می سوزم، قبول دارم زیبا و جذابه اما یه سری ایرادات فاحش داره که تا زمانی که برطرف نشن قادر نیست دل خیلی از کتاب خوانان رو به دست بیاره، خواهش می کنم... با توجه به اینکه کتاب به کتاب قلم پخته تری مشاهده می کنیم حتم دارم یه بازنگری توی داستان توسط شخص نویسنده خیلی بهترش می کنه. داستان کاملا منحصر به فرد و جذابه، اما چیزی ناخوشایند و هولناک باهاش یدک کشیده میشه، و این بسیار برام ازاردهنده ست، نمیتونم بگم لذت نبردم اما تمام این قصه می تونست در قالب زیباتری بیان بشه... چه اصراریدارین تن و بدن برهنه کنید؟ اخه دیگه تو داستان های مزخرف خارجی هم اینقدر زیاده روی ندیدم، داستان های ایرانی که از نویسنده های ایرانی خوندم نود درصد براساس روابط زن و مرد بیان شدن، محض رضای خدا! چیز مهم تری نیست؟ یا داستان کودکان، یا سیاست، یا امنیت، این خارجی ها چی بیشتر از ما دارن مگه؟ توی این داستان ها ی خارجی این روابط حداقل جزو چیزای اساسی قصه محسوب نمیشن، اما هر قصه ایرانی امروزی (اکثراً).. خواهش می کنم به این مسئله توجه کنید، قصهداره دلزده میشه برام😐احتمالا جلدبعدخیلی جالبه لطفااینطوری خرابش نکنید!
مجموعه میدگارد یکی از بهترین کتابهای نوشته شده هست
اما چند تا مشکل ریز داره
اول از هر چیزی از نویسنده درخواست میکنم کتاب میدگارد 6 رو هر چه زودتر بنویسندو به دست خوانندگان برسونن....
اولین مشکلی که این فصل کتاب داشت این بود که زیاد به شخصیتهای جدید نپرداخته بودن مثل دینارگل (تینا قدیم)، زمهیر، سیروس، سیروان، خود صوفی و سکویا و پادشاه بائوباب و حتی خود شاهزاده نسرم که خیلی چیزها درباره اون هنوز برای خوانندگان این کتاب جای سوال دارد....
به نظر من تو این فصل کتاب میتونستن درمورد این اشخاص بیشتر توضیح بدن....
بیشترین مشکل از نظر بنده همین نپرداختن به این شخصیتها بود در این فصل
در فصل بعد من دوست دارم که دینارگل با همون شوهر زمینیشون وارد گروه آریا بشن
و قبل از اینکه وارد گروه بشن پدر تینا یعنی سورنا هم پیدا کنن و سه نفری وارد گروه آریا بشن و بعد از مدتی بفهمن که گذشته دینارگل یا تینا چی بوده و اون موقع دیگه آریا و تینا علاقهای به هم نداشته باشن.....
مورد بعدی این هستش که آریا نظرش رو در مورد صوفیا تغییر بده و با صوفیا ازدواج کنه....
نکته بعدی درمورد فالی و کیارش هست که یجوری یه اتفاقی بیوفته و اون طلسم وفاداریشون از بین بره
و با تشکر از نویسن ه محترم چناب آقای احمدرضا صالحی برای نوشتن این کتاب جذاب💪♥️❤️
یه درخواست هم از خوانندگان این نظر دارم که اگه کتابهایی توی این سبک به جز هری پاتر میشناسند در پاسخ به من معرفی کنند😅🙂
اما چند تا مشکل ریز داره
اول از هر چیزی از نویسنده درخواست میکنم کتاب میدگارد 6 رو هر چه زودتر بنویسندو به دست خوانندگان برسونن....
اولین مشکلی که این فصل کتاب داشت این بود که زیاد به شخصیتهای جدید نپرداخته بودن مثل دینارگل (تینا قدیم)، زمهیر، سیروس، سیروان، خود صوفی و سکویا و پادشاه بائوباب و حتی خود شاهزاده نسرم که خیلی چیزها درباره اون هنوز برای خوانندگان این کتاب جای سوال دارد....
به نظر من تو این فصل کتاب میتونستن درمورد این اشخاص بیشتر توضیح بدن....
بیشترین مشکل از نظر بنده همین نپرداختن به این شخصیتها بود در این فصل
در فصل بعد من دوست دارم که دینارگل با همون شوهر زمینیشون وارد گروه آریا بشن
و قبل از اینکه وارد گروه بشن پدر تینا یعنی سورنا هم پیدا کنن و سه نفری وارد گروه آریا بشن و بعد از مدتی بفهمن که گذشته دینارگل یا تینا چی بوده و اون موقع دیگه آریا و تینا علاقهای به هم نداشته باشن.....
مورد بعدی این هستش که آریا نظرش رو در مورد صوفیا تغییر بده و با صوفیا ازدواج کنه....
نکته بعدی درمورد فالی و کیارش هست که یجوری یه اتفاقی بیوفته و اون طلسم وفاداریشون از بین بره
و با تشکر از نویسن ه محترم چناب آقای احمدرضا صالحی برای نوشتن این کتاب جذاب💪♥️❤️
یه درخواست هم از خوانندگان این نظر دارم که اگه کتابهایی توی این سبک به جز هری پاتر میشناسند در پاسخ به من معرفی کنند😅🙂
با عرض سلام خدمت نویسنده محترم این کتاب فوق العاده زیبا و هیجانی آقای احمدرضا صالحی.
واقعا کلمات برای تعریف کردن از این اثر فوق العاده زیبا و به شدت قوی قاصره.
امیدوارم همچنان پر قدرت ادامه بدین و به این زودیها این کتاب تمام نشه D:. واقعا با این کتاب میشه یک زندگی جدیدی رو در ذهن خودمون تجربه کنیم و من بشدت دوست دارم ادامه این داستان رو با جزئیات خیلی بالاتری ببینم و بخوانم، و از اینکه جملات اولیه فصل اول کتاب رو که در این فصل دیدم که فترس در کنار آریا در قطار باهم ملاقات کردند و... یه حس خوبی بهم دست داد که حس کردم این فصل یعنی فصل ۶ که داره میاد تازه شروع داستان میدگارده (امیدوارم اینجوری باشه😅) و با اشتیاق بیشتر از قبل منتظر فصلهای جدید با هیجانی بیشتر از این کتاب بسیاره زیبا هستم (فکر میکنم اکثر افرادی هم که تا این فصل کتابو خوندن با من همنظر باشند😁)
با اینکه میدونم در نوشتن دستون زیاد باز نیست و برای اینکه چاپ اثرتون به مشکل بر نخوره مجبورین از بیان خیلی از جملات و کلمات در نوشته هاتون دست بکشید، ولی باز با این حال و با وجود تمام این سختیها که سر راهتون بوده چنین اثری رو خلق کردین و به عاشقان کتاب عرضه کردین، به شخصه از شما متشکرم.
امیدوارم همچنان پر قدرت و با انگیزهای بالا به کار زیباتون ادامه بدین و همچون فردوسیها بدرخشید. از صمیم قلب براتون آرزوی موفقیت روز افزون همراه با سلامتی و دل خوش را دارم.
با احترام فرآوان پوریا باقری هفشجانی.
واقعا کلمات برای تعریف کردن از این اثر فوق العاده زیبا و به شدت قوی قاصره.
امیدوارم همچنان پر قدرت ادامه بدین و به این زودیها این کتاب تمام نشه D:. واقعا با این کتاب میشه یک زندگی جدیدی رو در ذهن خودمون تجربه کنیم و من بشدت دوست دارم ادامه این داستان رو با جزئیات خیلی بالاتری ببینم و بخوانم، و از اینکه جملات اولیه فصل اول کتاب رو که در این فصل دیدم که فترس در کنار آریا در قطار باهم ملاقات کردند و... یه حس خوبی بهم دست داد که حس کردم این فصل یعنی فصل ۶ که داره میاد تازه شروع داستان میدگارده (امیدوارم اینجوری باشه😅) و با اشتیاق بیشتر از قبل منتظر فصلهای جدید با هیجانی بیشتر از این کتاب بسیاره زیبا هستم (فکر میکنم اکثر افرادی هم که تا این فصل کتابو خوندن با من همنظر باشند😁)
با اینکه میدونم در نوشتن دستون زیاد باز نیست و برای اینکه چاپ اثرتون به مشکل بر نخوره مجبورین از بیان خیلی از جملات و کلمات در نوشته هاتون دست بکشید، ولی باز با این حال و با وجود تمام این سختیها که سر راهتون بوده چنین اثری رو خلق کردین و به عاشقان کتاب عرضه کردین، به شخصه از شما متشکرم.
امیدوارم همچنان پر قدرت و با انگیزهای بالا به کار زیباتون ادامه بدین و همچون فردوسیها بدرخشید. از صمیم قلب براتون آرزوی موفقیت روز افزون همراه با سلامتی و دل خوش را دارم.
با احترام فرآوان پوریا باقری هفشجانی.
این کتاب خیلی عالی از نویسندش به خاطر این تخیلات و شخصیت پردازیها واقعا متشکرم ولی ایرادهایی هم داره که نمیشه ازشون چشم پوشی کرد مثلا تو این فصل انقدر به اتفاقات انحرافی کتاب پرداخته شده که تقریبا شخصیتهای اصلی از یاد رفته بود و یجورایی داستان برای خواننده خسته کننده شده بود.
دوم اینکه طبق مطلبهایی که بقیه دوستان گفتند دعوای سکویا و صوفیا سر اریا خیلی بچه گانه بود اونم برای شخصیتی مثل سکویا و صوفیا که همیشه احساساتش رو مخفی میکرد همچین کاری بعید بود
و سوم اینکه در این فصل شخصیت اریا به پختگی فصلهای قبل نبود برای مثال یک دفعه نیروهای بسیار زیادی رو بدست اورد و باعث شد یک شخصیت کاملا غیر قابل باور بشه و به همه امر و نهی کنه و به بزرگترش خودش دستور بده اما خب میدونم که داستان یک داستان تخیلی اما در این مورد اقای نویسنده خیلی زیاده روی کرده بودند
دوم اینکه طبق مطلبهایی که بقیه دوستان گفتند دعوای سکویا و صوفیا سر اریا خیلی بچه گانه بود اونم برای شخصیتی مثل سکویا و صوفیا که همیشه احساساتش رو مخفی میکرد همچین کاری بعید بود
و سوم اینکه در این فصل شخصیت اریا به پختگی فصلهای قبل نبود برای مثال یک دفعه نیروهای بسیار زیادی رو بدست اورد و باعث شد یک شخصیت کاملا غیر قابل باور بشه و به همه امر و نهی کنه و به بزرگترش خودش دستور بده اما خب میدونم که داستان یک داستان تخیلی اما در این مورد اقای نویسنده خیلی زیاده روی کرده بودند
داستان خوبی بود ممنون
ولی یه سری اما و اگر هم داره که بی دقتی شما رو نشون میده
همونطور که دوستان تو نظراتشون اشاره کردن یه سری جاها دشمن رو خیلی کوچیک کردید و یه سری جاها شخصیتهای اصلی رو فراموش کردید
و به قول یکی از دوستان
"اینکه خیلی ساده جنگ رو بردن، تو فصل قبلی بیتورک و صوفی خیلی قدرتمندتر از این فصل بودن، امیدوارم بقیه دشمنا که هنوز موندن اینقدر راحت کشته نشن"
واقعا اینجا به نظرم سوتی دادید چون امثال خورشید شاه به زور تونستن این جونورها رو شکست بدن اونوقت سکویا سر یکیشونو برید و صوفیا هم اونیکی رو کشت در حالی که تو جنگ قبلیش صوفیا و بقیه از زرکسیس شکست خوردن
خفقان هم با تمام مهارتش در نبرد تن به تن حتی حریف یکی از اونها هم نشد
پس وقتی انقدر دشمن رو قدرتمند میکنید باید یک اتحاد قوی و البته واقع گرایانه با شخصیتهای داستان شکل بگیره که بتونن حریف اونها بشن
قبول دارم تعداد شخصیتها و دشمنها زیاد شده و هماهنگی بین شخصیتهای مختلف متناسب با اونچه که در ذهن شماست کار بسیار سختیه و همین مورد هست که مشخص میکنه شما نویسنده قابلی هستی یا اینکه فقط قوه تخیل خوبی داری
در مورد روابط عاشقانه داستان هم به نظرم روند جالبی شده ولی یه کم داره یهویی میشه و بدون مقدمه شاید هم بخواید عشق و هوس رو بیارید به ماجرا و تخیلی میشه اگر تینا بخواد برگرده پیش آریا چون مال یکی دیگه شده.
البته نقاط مبهم داستان خیلییی زیاد شده و داستان داره تموم میشه..
با تمام پستی بلندیها و نقاط ضعف و قدرت داستان فقط پایان داستان که میتونه جاودانش کنه خیلی وسواس ب خرج بدید
و لطفا در نظر داشته باشید خوانندهای که داره تمام 5 جلد این کتاب رو دنبال میکنه قطعا توجهش به داستان بیشتر از شما نباشه، کمتر از شما هم نیست.
ولی یه سری اما و اگر هم داره که بی دقتی شما رو نشون میده
همونطور که دوستان تو نظراتشون اشاره کردن یه سری جاها دشمن رو خیلی کوچیک کردید و یه سری جاها شخصیتهای اصلی رو فراموش کردید
و به قول یکی از دوستان
"اینکه خیلی ساده جنگ رو بردن، تو فصل قبلی بیتورک و صوفی خیلی قدرتمندتر از این فصل بودن، امیدوارم بقیه دشمنا که هنوز موندن اینقدر راحت کشته نشن"
واقعا اینجا به نظرم سوتی دادید چون امثال خورشید شاه به زور تونستن این جونورها رو شکست بدن اونوقت سکویا سر یکیشونو برید و صوفیا هم اونیکی رو کشت در حالی که تو جنگ قبلیش صوفیا و بقیه از زرکسیس شکست خوردن
خفقان هم با تمام مهارتش در نبرد تن به تن حتی حریف یکی از اونها هم نشد
پس وقتی انقدر دشمن رو قدرتمند میکنید باید یک اتحاد قوی و البته واقع گرایانه با شخصیتهای داستان شکل بگیره که بتونن حریف اونها بشن
قبول دارم تعداد شخصیتها و دشمنها زیاد شده و هماهنگی بین شخصیتهای مختلف متناسب با اونچه که در ذهن شماست کار بسیار سختیه و همین مورد هست که مشخص میکنه شما نویسنده قابلی هستی یا اینکه فقط قوه تخیل خوبی داری
در مورد روابط عاشقانه داستان هم به نظرم روند جالبی شده ولی یه کم داره یهویی میشه و بدون مقدمه شاید هم بخواید عشق و هوس رو بیارید به ماجرا و تخیلی میشه اگر تینا بخواد برگرده پیش آریا چون مال یکی دیگه شده.
البته نقاط مبهم داستان خیلییی زیاد شده و داستان داره تموم میشه..
با تمام پستی بلندیها و نقاط ضعف و قدرت داستان فقط پایان داستان که میتونه جاودانش کنه خیلی وسواس ب خرج بدید
و لطفا در نظر داشته باشید خوانندهای که داره تمام 5 جلد این کتاب رو دنبال میکنه قطعا توجهش به داستان بیشتر از شما نباشه، کمتر از شما هم نیست.
سلام
بر خلاف بعضی دوستان، روند داستانی خلق شده خیلی جذابه.... بی تجربگی یک بچه که بیشتر از سنش قابلیت و توانایی داره قابل درکه... اتفاقا این منطقی تره تا اینکه آریا یهو بی مقدمه چون استعداد ذاتی زیادی داره به یک موجود بی نقص تبدیل بشه.
از طرفی نرسیدنها گاهی جزو جذابیتهای داستان و اگه همین قصه با انتظارات خوانندهها پیش بره دیگه جذابیت خودش رو نخواهد داشت...
و اینکه موجودات بسیار توانا گاهی مثل بچهها رفتار میکنن یک حقیقته.... سکویا.... صوفیا.... فترس و همه شخصیتها گاهی نیازه اشتباه کنن وگاهی باید کمرنگ بشن...
اتفاقا تبدیل تینا به دینار گل اتفاق خیلی جذابی بود...
من به شخصه قلم و روش آقای صالحی رو میپسندم و بابت قصه زیبا و ذهن خلاق از ایشون سپاسگذارم.
امیدوارم برای جلد ششم خیلی بیشتر منتظر نمانیم.
بر خلاف بعضی دوستان، روند داستانی خلق شده خیلی جذابه.... بی تجربگی یک بچه که بیشتر از سنش قابلیت و توانایی داره قابل درکه... اتفاقا این منطقی تره تا اینکه آریا یهو بی مقدمه چون استعداد ذاتی زیادی داره به یک موجود بی نقص تبدیل بشه.
از طرفی نرسیدنها گاهی جزو جذابیتهای داستان و اگه همین قصه با انتظارات خوانندهها پیش بره دیگه جذابیت خودش رو نخواهد داشت...
و اینکه موجودات بسیار توانا گاهی مثل بچهها رفتار میکنن یک حقیقته.... سکویا.... صوفیا.... فترس و همه شخصیتها گاهی نیازه اشتباه کنن وگاهی باید کمرنگ بشن...
اتفاقا تبدیل تینا به دینار گل اتفاق خیلی جذابی بود...
من به شخصه قلم و روش آقای صالحی رو میپسندم و بابت قصه زیبا و ذهن خلاق از ایشون سپاسگذارم.
امیدوارم برای جلد ششم خیلی بیشتر منتظر نمانیم.
خیلی عالی بود استاد صالحه من از کتاب شما خیلی خوشم اومد تا حدی که الان من این جلد رو سه بار خوندم و بازم میخوام بخونم اما هنوز هم برام تازست و تکراری نمیشه فقط استاد صالحه دوستان میگن سه ماه طول کشیده تا شما این جلد رو بنویسید و نه ماه طول کشیده تا ارشاد تایید کنه فقط اگه میشه اگر این دفعه برای جلد شش هم این اتفاق افتاد تا ارشاد تایید کنه شما هم جلد بعدی رو بنویسید تا هم ما کم تر منتظر بمونیم و هم در زمان شما صرفه جویی بشه... خلاصه که کتابتون خیلی عالی و اعتیاد آوره و من الان که کتاب رو خوندم بی صبرانه منتظرم که جلد بعدی بیاد و خواهشم از شما اینه که برای این جلد زود تر ما رو از خماری در بیارید... باتشکر از استاد صالحه و کتاب بینظیرشون که من مثلشو تو هیچ کتاب فیلم با پادکستی ندیدم
خطر اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
دوستان یه تناقض توی داستان به نظرم رسیده میخوام نظر شما رو بدونم. فهمیدیم که ملکه مهتاب پیگیر محقق شدن پیشگویی بوده و در ضمن تمام این مدت به صورت پنهانی و ناشناس از آریا حمایت میکرده و چندین بار در جنگها بهش کمک کرد. پس چرا وقتی آریا در اون غار در دره نفرین شده گیر افتاده بود ملکه مهتاب در شکل مار بهش حمله کرد و حتی نزدیک بود آریا رو بکشه؟ الان میدونیم که اونزمان به خاطر محقق کردن پیشگویی قدرت خودش رو تا حدی از دست داده بود و نسبتا ضعیف بود ولی باز هم برای آریا حریف خطرناکی بود. آخر سر هم از آریا شکست خورد و بیهوش شد. اصلا توضیح داده نشد که چرا اینطوری کرد. اگر هم احیانا اون زنی که مثل مهتاب میتونسته شکل مار بشه مهتاب نبوده پس کی بوده و دلیل دشمنیش با اریا چی بود و اصلا سرنوشتش چی شد؟
.
.
.
.
.
.
.
دوستان یه تناقض توی داستان به نظرم رسیده میخوام نظر شما رو بدونم. فهمیدیم که ملکه مهتاب پیگیر محقق شدن پیشگویی بوده و در ضمن تمام این مدت به صورت پنهانی و ناشناس از آریا حمایت میکرده و چندین بار در جنگها بهش کمک کرد. پس چرا وقتی آریا در اون غار در دره نفرین شده گیر افتاده بود ملکه مهتاب در شکل مار بهش حمله کرد و حتی نزدیک بود آریا رو بکشه؟ الان میدونیم که اونزمان به خاطر محقق کردن پیشگویی قدرت خودش رو تا حدی از دست داده بود و نسبتا ضعیف بود ولی باز هم برای آریا حریف خطرناکی بود. آخر سر هم از آریا شکست خورد و بیهوش شد. اصلا توضیح داده نشد که چرا اینطوری کرد. اگر هم احیانا اون زنی که مثل مهتاب میتونسته شکل مار بشه مهتاب نبوده پس کی بوده و دلیل دشمنیش با اریا چی بود و اصلا سرنوشتش چی شد؟
آخرش خیلی خوب بود که صوفیا به خاطر آریا با سکویا جنگید و یکی باید این جنگلی هارو سرجاشون مینشوند، شجاعت صوفیا خیلی خوب بود و به نظرم صوفیا برای آریا مناسب تر از تیناست چون تینا بااینکه دختر خوبی بود اما حتی اگه این دوتا به هم میرسیدن فقط کافی بود دشمن تینا رو گروگان بگیره و آریا هم در اون شرایط چارهای جز تسلیم شدن نداشت
آم... یکم عجیب بود که صوفیا خودش تنهایی از پس صوفی براومد و شکستش داد اونم صوفی که اینقدر باهوش بود و به تنهایی در برابر گروه پریزاد ایستادگی میکرد، حالا بازم صوفیا آخرش با تبر خود صوفی اونو شکست داد اما سکویا چطور تونست سر بیتورک رو از تنش جدا کنه اونم یه تنه!
ولی خوشم اومد هم نحوه بیان آقای صالحی و هم اتفاقاتی که توی این جلد افتاد خیلی خوب بود مخصوصا فصل آخر=)، فقطای کاش فاصله انتشار جلدا اینقدر زیاد نبود. ممنون از زحمات نویسنده گرامی
آم... یکم عجیب بود که صوفیا خودش تنهایی از پس صوفی براومد و شکستش داد اونم صوفی که اینقدر باهوش بود و به تنهایی در برابر گروه پریزاد ایستادگی میکرد، حالا بازم صوفیا آخرش با تبر خود صوفی اونو شکست داد اما سکویا چطور تونست سر بیتورک رو از تنش جدا کنه اونم یه تنه!
ولی خوشم اومد هم نحوه بیان آقای صالحی و هم اتفاقاتی که توی این جلد افتاد خیلی خوب بود مخصوصا فصل آخر=)، فقطای کاش فاصله انتشار جلدا اینقدر زیاد نبود. ممنون از زحمات نویسنده گرامی
جلد یک و دو رو که خوندم ردپای داستانهای هری پاتر توش ب نظر میرسید، اما وقتی داستان پیش رفت، متوجه خلاقیت فوق العاده نویسنده شدم در پردازش ماجرا و خلق صحنه ها...
واقعا ماجرای کتاب کشش داره. و این فلش بک زدن به گذشته در دل حال، جذابیت خاصی به داستان داده.
از نظر من تنها نقطه ضعف داستان بعنوان یک اثر چاپی سبک نوشتاری کتابه. کهی جاهایی نوشتاری تبدیل به گفتاری میشه و گاهی گفتاری تبدیل به کوچه بازاری. بطور مثال فالی در حاضر جوابیاش میگه: اوکی...! 😶🙄درحالی که ما در کتابهای ترجمه شده هم این کلمه رو ب این صورت استفاده نمیکنیم.
درنهایت خوندن این کتاب رو حتما پیشنهاد میکنم. و امیدوارم نویسنده کتاب هرروز در مسیر پیشرفت گام بردارن. به امید اینکه میدگارد رو، روی صفحه نقرهای ببینیم
واقعا ماجرای کتاب کشش داره. و این فلش بک زدن به گذشته در دل حال، جذابیت خاصی به داستان داده.
از نظر من تنها نقطه ضعف داستان بعنوان یک اثر چاپی سبک نوشتاری کتابه. کهی جاهایی نوشتاری تبدیل به گفتاری میشه و گاهی گفتاری تبدیل به کوچه بازاری. بطور مثال فالی در حاضر جوابیاش میگه: اوکی...! 😶🙄درحالی که ما در کتابهای ترجمه شده هم این کلمه رو ب این صورت استفاده نمیکنیم.
درنهایت خوندن این کتاب رو حتما پیشنهاد میکنم. و امیدوارم نویسنده کتاب هرروز در مسیر پیشرفت گام بردارن. به امید اینکه میدگارد رو، روی صفحه نقرهای ببینیم
من دیروز ضبح همین موقع کتاب رو خریدم و شروع کردم به خوندن و تمامش کردم و میتونم بگم به دفعات طول خوندن کتاب فریاد کشیدم و با خودم گفتم وای این فوق العاده است و واقعا از نویسنده عزیز تشکر میکنم و خیلی ممنونم بابت این کتاب. صحنههایی که رقم خورده بود و به صورت زنجیره وار پشت سر هم اومده بود عالی بود.
دلیل اینکه ۴ ساله دادم این بود که من هنوز معتقدم شخصیت آریا میتونست خیلی بهتر پرداخت بشه
دلیل اینکه ۴ ساله دادم این بود که من هنوز معتقدم شخصیت آریا میتونست خیلی بهتر پرداخت بشه
آقای صالحی یکی از خلاقترین و بهترین نویسندههای دنیاعه. من هنوز باورم نمیشه اینا رو به آدم نوشته باشه انگار که برای من همه اینا واقعیه. یه خبر خوب برای طرفدارهای میدگارد.
میدگارد ۶ به اسم هزارتوی خاطرات هست و میدگارد ۷ به اسم جدال با اهریمن هست. مگه نه آقای صالحی؟ (لطفا جواب بدید که درست گفتم یا نه) من اینو یه جا دیدم و خودم که خیلی هیجان زده شدم. ولی واقعا دوست دارم تینا و آریا با هم باشن. ولی اگر به هم نرسیدن هم فقط تینا پیش خانوادش برگرده. من نمیدونم همه چرا یهو شیفته صوفیا شدن درحالی که اون از اول قصد جون خانواده زناهره کرده بود و کلا داشت آریا رو میکشت.
فقط دلم میخواد توی جلدهای بعدی درباره خفقان و ماجرای عشقش و مشاور آرمنته یا همون دایی صوفیا و همینطور زاداکوپ و اینکه چطور تینا رو میشناخت و بهش گفت دینارگل بیشتر توضیح داده بشه
میدگارد ۶ به اسم هزارتوی خاطرات هست و میدگارد ۷ به اسم جدال با اهریمن هست. مگه نه آقای صالحی؟ (لطفا جواب بدید که درست گفتم یا نه) من اینو یه جا دیدم و خودم که خیلی هیجان زده شدم. ولی واقعا دوست دارم تینا و آریا با هم باشن. ولی اگر به هم نرسیدن هم فقط تینا پیش خانوادش برگرده. من نمیدونم همه چرا یهو شیفته صوفیا شدن درحالی که اون از اول قصد جون خانواده زناهره کرده بود و کلا داشت آریا رو میکشت.
فقط دلم میخواد توی جلدهای بعدی درباره خفقان و ماجرای عشقش و مشاور آرمنته یا همون دایی صوفیا و همینطور زاداکوپ و اینکه چطور تینا رو میشناخت و بهش گفت دینارگل بیشتر توضیح داده بشه
طی پنج فصل میدگارد شاهد رشد قلم و تخیل اقای صالحی هستیم. دست مریزاد! میدگارد از داستانی که بخشهایی از اون با هری پاتر و داستانهای مشابه مقایسه میشد به داستانی تبدیل شده که حرفی برای گفتن داره و پتانسیل تبدیل شدن به انیمیشن یا فیلم رو داره. اگر با قلم فعلی نویسنده صرفا ادبیات و نه محتوای فصلهای قبلی بازنویسی میشد، ضعفهای فصلهای اول رو میپوشاند و ارزش مجموعه رو بیشتر میکرد. تنها نکته قابل تامل که نمیدونم بگم حسن یا عیب، پرش بیش از حد داستانها بین هم دیگه ست. جنبهی معماگونه و غیرقابل پیش بینی بودن داستان رو تضمین میکنه ولی از طرف دیگه انگار مرتب داره کانال عوض میشه. خواننده باید مرتب یادش بیاد وقتی کانال داستان عوض میشه قبلش چه اتفاقی افتاده بود.
به هر حال بی صبرانه منتظر فصل بعدم. بخصوص این فصل دیدگاهم رو نسبت به اطرافم و نباتات تغییر داد.
به هر حال بی صبرانه منتظر فصل بعدم. بخصوص این فصل دیدگاهم رو نسبت به اطرافم و نباتات تغییر داد.
چیزی نمیتونم بگم، جز اینکه خیلی عالی بود
واینکه یک جلد دیگه تموم شد وما تو خماری خیلی چیزها موندیم🥲ازجمله اینکه عموی آریا زندست ولی اینکه کجاست الله اعلم، دوم اینکه عاقبت زمهریر معلوم نشد که چی میشه
سوم اینکه فک کنم وامیدوارم آریا وقتی میبینه تینا با پارسیس ازدواج کرده، نظرش عوض بشه وبا صوفیا ازدواج کنه، چهارم اینکه خفقان با رسیدن اون انگشتری که دهشت تاریکی براش فرستاد، نفرتش نسبت به برادرش تموم بشه ودوباره باهمدیگه به صلح برسن واونم ازدواج کنه وسروسامون بگیره
به نظرم سیروان با ژولیت ازدواج میکنه😂
سارنوش با فترس ازدواج میکنه😂
زمهریر هم به نظرم بهتره آدم شه، بیاد با شاه ایدوک ازدواج کنه 😂
این وسط فقط کیتمس وعموی آریا (که فک کنم اسمش سورنا هست) مجرد میمونن
که امیدوارم آقای صالحی یه فکری به حال اینا بکنه😂
واینکه یک جلد دیگه تموم شد وما تو خماری خیلی چیزها موندیم🥲ازجمله اینکه عموی آریا زندست ولی اینکه کجاست الله اعلم، دوم اینکه عاقبت زمهریر معلوم نشد که چی میشه
سوم اینکه فک کنم وامیدوارم آریا وقتی میبینه تینا با پارسیس ازدواج کرده، نظرش عوض بشه وبا صوفیا ازدواج کنه، چهارم اینکه خفقان با رسیدن اون انگشتری که دهشت تاریکی براش فرستاد، نفرتش نسبت به برادرش تموم بشه ودوباره باهمدیگه به صلح برسن واونم ازدواج کنه وسروسامون بگیره
به نظرم سیروان با ژولیت ازدواج میکنه😂
سارنوش با فترس ازدواج میکنه😂
زمهریر هم به نظرم بهتره آدم شه، بیاد با شاه ایدوک ازدواج کنه 😂
این وسط فقط کیتمس وعموی آریا (که فک کنم اسمش سورنا هست) مجرد میمونن
که امیدوارم آقای صالحی یه فکری به حال اینا بکنه😂
با تمام وجود عاشق این رمان شدم هر پنج جلد فوق العاده بوده، با خوندن این رمان با اینکه فانتزی و تخیلی بوده، اما دیدم نسبت به تمام عناصر دنیا عوض شده، اقای صالحی به زیباترین شکل ممکن تمامه هستی رو به یکدیگر پیوند داده که جدا از تخیلی بودن قصه، در واقعیت هم تمامه اینها صحت داره تمامه نیروها و عناصر در طبیعت و هستی به یکدیگر مرتبط هستند و وجود تک تک انها با برنامه ریزی پیش میرود، در رمان میدگارد به زیبایی این ارتباطها توصیف شده، این کتاب با موضوع فوق العادش توانایی فوق العاده نویسنده رو میرسونه و خواندنش خالی از لطف نیست بی صبرانه منتظر جلد بعدی و ادامه این اثر زیبا هستم، و واقعا ناراحتم که جلد ۶ هنوز منتشر نشده واقعا دلتنگ این کتاب میشم، وباز هم ممنون از اقای صالحی و کتابراه به خاطر زحماتشون
فقط زاداکوب و صوفیا بقیشون سوسول هستن در زیر مجموع شاه کاظم
سارنوش و هم میشه نمونه یک دل شکسته و پای بند ب یک شیر زن مثال زد ک تمام جونیش رو صرف حفظ آبروی قطمیر کرد و حرفی ازسیروان نزد. آریا با این همه قدرت توانایی ک بدست آورده اونم ن ب تنهایی با کمک تک تک اعضای انجمن پریزاد میترسم آخرش خودشو پاره کنه.
بیش از حدجذابیتی ک برام خفقان، نسرم، زاداکوب داره ب داستان پردازی دیگه پرداختی اگر داستان پردازی رو روی خفقان انعکاسشو بیشتر کنی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی جذابیتش زیاد میشه مخصوصا الان که مامان نسیمی سر قضیه س وی عضو جدید ک نسیم معرفی کرد میخواد ب داستان بیاد با پر نقش شدن خفقان و زادکوپ و میتونه خیلی مجذوب کنه خواننده رو البته توهین نباشه من یکی از مخاطبین و همشری هستم اقای صالحی و عاشق قلمت
سارنوش و هم میشه نمونه یک دل شکسته و پای بند ب یک شیر زن مثال زد ک تمام جونیش رو صرف حفظ آبروی قطمیر کرد و حرفی ازسیروان نزد. آریا با این همه قدرت توانایی ک بدست آورده اونم ن ب تنهایی با کمک تک تک اعضای انجمن پریزاد میترسم آخرش خودشو پاره کنه.
بیش از حدجذابیتی ک برام خفقان، نسرم، زاداکوب داره ب داستان پردازی دیگه پرداختی اگر داستان پردازی رو روی خفقان انعکاسشو بیشتر کنی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی جذابیتش زیاد میشه مخصوصا الان که مامان نسیمی سر قضیه س وی عضو جدید ک نسیم معرفی کرد میخواد ب داستان بیاد با پر نقش شدن خفقان و زادکوپ و میتونه خیلی مجذوب کنه خواننده رو البته توهین نباشه من یکی از مخاطبین و همشری هستم اقای صالحی و عاشق قلمت
این کتاب فوق العادست من اصلا فکر نمیکردم یک رمان ایرانی با این کیفیت وجود داشته باشه 😍
از نویسنده محترم و عزیز این اثر فوق العاده آقای احمد رضا صالحی از صمیم قلب ممنونم 🌹🌹❤️
داستان خیلی قشنگی داره که کاملا جزبتون میکنه من وقتی میدگارد یک رو شروع کردم زیاد علاقهای بهش نداشتم اما وقتی هی ادامش دادم دیدم داره منو جذب خودش میکنه واقعا عالی بود.....
من میخوام نسخه چاپی کتابهای میدگارد رو هم بخرم چون نسخه چاپی کلا یه حال و هوای دیگهای داره..... حالا یسوال از کجا میشه نسخهی چاپی رمانهای میدگارد رو خرید؟ تو دیجی کالا و سایتهای دیگه نبود که!
از نویسنده محترم و عزیز این اثر فوق العاده آقای احمد رضا صالحی از صمیم قلب ممنونم 🌹🌹❤️
داستان خیلی قشنگی داره که کاملا جزبتون میکنه من وقتی میدگارد یک رو شروع کردم زیاد علاقهای بهش نداشتم اما وقتی هی ادامش دادم دیدم داره منو جذب خودش میکنه واقعا عالی بود.....
من میخوام نسخه چاپی کتابهای میدگارد رو هم بخرم چون نسخه چاپی کلا یه حال و هوای دیگهای داره..... حالا یسوال از کجا میشه نسخهی چاپی رمانهای میدگارد رو خرید؟ تو دیجی کالا و سایتهای دیگه نبود که!
سلام وقت بخیر جناب آقای صالحی، خسته نباشید.
چیزی که در این کتاب برای من بیشترجالب بود، شخصیت پردازی و خلق صحنههای حماسی که گاهی آمیخته با تراژدی، عشق و حتی طنز میشد که ذهن مخاطب را به هیجان میانداخت.
هر 5 جلد رو مطالعه کردم و یک پیشنهاد خدمت نویسنده محترم دارم، چون هر فردی به ملیت و کشورش عرق خاصی دارد، بهتر هست مکانهای انتخابی نویسنده محترم بیشتر در جای جای کشور زیبای خودمون ایران باشد مثلا کوههای زاگرس، کویر لوط، جنگلهای هیرکانی و... هر چند داستان کل جهان را در بر میگیرد اما چه بهتر است با مرکزیت کشور خودمون باشد، خیلی برای شما آرزوی موفقیت میکنم، ان شاء الله موفق و پیروز باشید، فقط میخواستم بدونم جلد ششم چه زمانی آماده میشود؟ ممنون میشم پاسخ بدید با تشکر فراوان
چیزی که در این کتاب برای من بیشترجالب بود، شخصیت پردازی و خلق صحنههای حماسی که گاهی آمیخته با تراژدی، عشق و حتی طنز میشد که ذهن مخاطب را به هیجان میانداخت.
هر 5 جلد رو مطالعه کردم و یک پیشنهاد خدمت نویسنده محترم دارم، چون هر فردی به ملیت و کشورش عرق خاصی دارد، بهتر هست مکانهای انتخابی نویسنده محترم بیشتر در جای جای کشور زیبای خودمون ایران باشد مثلا کوههای زاگرس، کویر لوط، جنگلهای هیرکانی و... هر چند داستان کل جهان را در بر میگیرد اما چه بهتر است با مرکزیت کشور خودمون باشد، خیلی برای شما آرزوی موفقیت میکنم، ان شاء الله موفق و پیروز باشید، فقط میخواستم بدونم جلد ششم چه زمانی آماده میشود؟ ممنون میشم پاسخ بدید با تشکر فراوان
عالی بی نظیر آخرین فرزند زمین رو خیلی آرام خوندم چون فعلا اخرین نسخه چاپی بود و خیلی لذت بخش تر بود برام لحظه لحظه داستان رو که خوندم تمام صحنهها رو تصور کردم و عالی بود و خیلی سوال دارم
مثلا که تینا و پارسیس که ازدواج کردن چون انسان و پریزاد بودن اگه صاحب بچهای بشن پریزاد دیگهای دنیا میاد؟
یا سکویا به قول خودش واقعا عمل میکنه
یعنی چطوری اون قسمت از گوشت اریا که داخل بدنشه رو پس میده به آریا
اصلا بائوباب شاه میذاره چون انگار خیلی سخت گیر بوده؟
فقط خواهش میکنم هر چه زودتر قسمت ۶ رو هم چاپ کنید 🙏🙏
ببینیم چه اتفاقی میافته زمهریر چی میشه فرزند دیگر نسیم کیه سیروان چی میشه اریا به خفقان حرف دهشت قبلیو کی میگه.......
لطفا قسمت جدید رو زودتر چاپ کنید
مثلا که تینا و پارسیس که ازدواج کردن چون انسان و پریزاد بودن اگه صاحب بچهای بشن پریزاد دیگهای دنیا میاد؟
یا سکویا به قول خودش واقعا عمل میکنه
یعنی چطوری اون قسمت از گوشت اریا که داخل بدنشه رو پس میده به آریا
اصلا بائوباب شاه میذاره چون انگار خیلی سخت گیر بوده؟
فقط خواهش میکنم هر چه زودتر قسمت ۶ رو هم چاپ کنید 🙏🙏
ببینیم چه اتفاقی میافته زمهریر چی میشه فرزند دیگر نسیم کیه سیروان چی میشه اریا به خفقان حرف دهشت قبلیو کی میگه.......
لطفا قسمت جدید رو زودتر چاپ کنید
داستان عالی بود و من در عرض چهار پنج روز هر ۵ تا کتابو خواندم. و البته منتظر قسمتهای بعدی هستم. سر نوشت تینا. فرزند دیگر ملکه سیروان و البته توازن صوفیا و سکویا. عاقبت ازادی زمهریر و بازگشت خورشید شاه. به نظر میاد همانجور که زمهریر برابر خورشید شاه بوده. ملکه هم در برابر شاه کاظم داره توازن و نگه میداره. در ضمن یک جایی اشاره شد فالی و کیارش از ابا اجداد اینجورین که مادرشون پری بوده و پدر انسان. شکم رفت به تینا و پارسیس. راستی خانم صدری همون ملکه مهتاب بود دیگه خخخ.
حالا میشه خودمون یک حدسایی بزنیم ولی قلم توانا نویسنده یک جوری ادم میبره تو ماجرا.
راستی یک سوال از نویسنده دارم ایا این داستان صد درصد ساخته ذهن شماست یا اینکه از افسانههای کهن ایران و اعراب و جهان هم اقتباسانی شده
حالا میشه خودمون یک حدسایی بزنیم ولی قلم توانا نویسنده یک جوری ادم میبره تو ماجرا.
راستی یک سوال از نویسنده دارم ایا این داستان صد درصد ساخته ذهن شماست یا اینکه از افسانههای کهن ایران و اعراب و جهان هم اقتباسانی شده
من وقتی این کتابو خوندم و نظراتو خوندن کا میگفتن خیلی از روی کتابهای هری پاتر کپی برداری شده اهمیت نمیدادم
ولی وقتی خودم رفتم اون کتابارو خوندم معنای واقعیشو فهمیدم
برای چی ما هیچ وقت نمیفهمیموزیر جادو کیه؟
اصلا اینا پری هستن نه جادوگر
شباهتهای زیاد داستان به هری پاتر میزنه تو ذوق ادم
البته که یک نکته خیلی مهم است و اون اینکه....
در کتاب پنجم استقلال داستان کاملا قابل احساسه و داستان تازه شرو میشه
ما تازه داریم داستانو شرو میکنیم و این ۵ تا جلد گذشته بودن و بنظرم ۵ تا جلد یکذره زیادبود البته که ادبیات برخی از شخصیتهای کتابو نمیپسندیدم
در کل نمیخوام تلاش نویسنده رو نادیده بگیرم و بگظرماینکه جرئت داشته توی همچین ژانری در کشوری مث ایران بنویسه واقعا تحسین برانگیزه
ولی وقتی خودم رفتم اون کتابارو خوندم معنای واقعیشو فهمیدم
برای چی ما هیچ وقت نمیفهمیموزیر جادو کیه؟
اصلا اینا پری هستن نه جادوگر
شباهتهای زیاد داستان به هری پاتر میزنه تو ذوق ادم
البته که یک نکته خیلی مهم است و اون اینکه....
در کتاب پنجم استقلال داستان کاملا قابل احساسه و داستان تازه شرو میشه
ما تازه داریم داستانو شرو میکنیم و این ۵ تا جلد گذشته بودن و بنظرم ۵ تا جلد یکذره زیادبود البته که ادبیات برخی از شخصیتهای کتابو نمیپسندیدم
در کل نمیخوام تلاش نویسنده رو نادیده بگیرم و بگظرماینکه جرئت داشته توی همچین ژانری در کشوری مث ایران بنویسه واقعا تحسین برانگیزه
این کتاب زندگی منو مختل کرده. بهش معتاد شدم. خیلی قشنگه. واقعا باید آفرین گفت به نویسنده چون که در ژانر فانتزی بشدت کمبود داریم و همین موجب میشه که اسطوره کودک و نوجوان ما بشه هری پاتر و ارباب حلقهها و... البته هنوزم فکر میکنم هنوز اثری به قدرت هری پاتر خلق نشده. علتش هم فقط و فقط یه چیزه: اینکه اون حجم از اغراقی که در تمام آثار فانتزی میبینیم در هری پاتر به حد اقل رسیده و مرز باریک ماجرای داستان با واقعیت و دنیای بیرون باعث این حد از نفوذش شده. در هری پاتر هرچیزی و هر قدرتی یهو از آسمون نازل نمیشه حتی ما همراه هری سر کلاس میشینیم. میدگارد محشره کاری با اون ندارم منظورم بقیه بود. بع یکی مثل میدگارد نیاز داشتیم ولی کاش پرقدرت در این ژانر اثرگذار شیم
من تا اینجای که خوندم خیلی لذت بردم اما جنگ بین صوفیا و سکویا دیگه به نظرم خیلی طولانی و ابکی بود که فقط میخواست این جلد کتاب تموم شه و البته کلا همیشه جنگا تو این کتابهای میدگارد به نظر من خیلی ابکیه مثلا صوفیا نباید صوفی و میکشت باید اریا اونو میکشت من یکم یه جاهای خیلی راحت تونستم این جلد پنج و حدس بزنم امادر کل که عالیه واقعا بینهاینت خوبه و به این حداز تخیل اقای صالحی باید دستمریزاد گفت من به شدت ایشون و همراهاشون تحسین میکنم که بالاخره توی این همه کتاب خارجی توی این سبک به نظر من میدگارد هم حرفی برای گفتن میتونه داشته باشه انشالله که موفق باشید اقای صالحی و اینکه ما به شدت منتظر جلد 6هستیم لطفا عجله کنید که بی طاقتیم 🙏🙏
کم کم از شخصیت صوفیا خوشم اومد،
فکر میکردم سکویا شخصیت سفیدی باشه اما الان منتظرم ببینم تو جلد بعد چی میشه
نویسنده خیلی خوب ابعاد مخلتلف و زوایای پنهان شخصیتها رو به مرور برای خواننده رو میکنه،
در کل دیگه ب درایت نویسنده ایمان آوردم! با اینکه خیلی از جنگ صوفیا و سکویا سر آریا خوشم نیومد اما از نحوه عاشقی صوفیا و تکامل این شخصیت تا به اینجا خوشم اومده، حالا که مادرش انقدر تو سرنوشت آریا دست داشته بعید نیست رسیدن به صوفیا تو سرنوشت آریا باشه
تکامل شخصیت و افزایش اقتدار و اعتماد به نفس آریا بعد از اینکه جانشین دهشت تاریکی شد کاملا تو حرفها و رفتاراش مشخصه حتی در مقابل سایر اعضای انجمن پریزاد.
فکر میکردم سکویا شخصیت سفیدی باشه اما الان منتظرم ببینم تو جلد بعد چی میشه
نویسنده خیلی خوب ابعاد مخلتلف و زوایای پنهان شخصیتها رو به مرور برای خواننده رو میکنه،
در کل دیگه ب درایت نویسنده ایمان آوردم! با اینکه خیلی از جنگ صوفیا و سکویا سر آریا خوشم نیومد اما از نحوه عاشقی صوفیا و تکامل این شخصیت تا به اینجا خوشم اومده، حالا که مادرش انقدر تو سرنوشت آریا دست داشته بعید نیست رسیدن به صوفیا تو سرنوشت آریا باشه
تکامل شخصیت و افزایش اقتدار و اعتماد به نفس آریا بعد از اینکه جانشین دهشت تاریکی شد کاملا تو حرفها و رفتاراش مشخصه حتی در مقابل سایر اعضای انجمن پریزاد.
داستان اونقدر قوی بود که هیچ جای بحثی باقی نمیذاره اونجایی که آریا دستش رو رو زمین گذاشت و اولین بار با طبیعت ارتباط برقرار کرد رو جوری حس کردم که انگار خودمم اونجام در کل این جلد عالی بود آریا حالا واقعا قدرتمنده و اونجا که بائوباب رو تهدید کرد واقعا از قدرتش لذت بردم کاش قضیه تینا هم تو همین جلد مشخص میشد که چی به چیه و اینکه اون درختا دست از سر آریا بردارن خداییش ازدواج با درخت خیلی غیرمنصفانه بود شخصا دوس دارم آریا با صوفیا باشه اگه نشد با تینا اگه اونم نشد نسرم ولی درخت دیگه خیلی ظلمه حتی ژولیت رو هم به درخت ترجیح میدم😂
سلام بر نویسنده عزیز به نظرم آریا آدم خنگی نبود که دیر قدرت هاش رو یاد بگیره یعنی اصلا با شخصیتی که توی داستان هست نمیسازه و تقریبا نصف آموزش دهشت تاریکی از طریق انتقال روح خودش به بدن آریا بود. اونجای داستان که زرکسیس به جای سیروس کشته شد واقعا کیف کردم. چرا سرنوشت تینا اینجوری شد؟ تینا ظلم بزرگی در حق آریا کرد و باعث شد عشق صوفیا هم قربانی بشه. از ازدواج آریا با سکویا که کاملا اجباری بود خیلی ناراحت شدم و دلم سوخت. از شخصیت صوفیا بسیار خوشم میاد، یه آدم لات و با مرام. جنگ صوفیا با سکویا عالی بود و از شکست سکویا خیلی بیشتر خوشحال شدم. درکل این جلد کتاب هم مثل بقیه جلدها عالی بود. و در آخر یه سوال میدگارد چندجلده؟
رمان تخیلی و با تصویر سازی خوبی هستش اما این ک باید حداقل یک سال تا یه سال و نیم صبر کرد تا نگارشش تموم بشه و بعد از تموم شدن نگارش باید کم کم 6 ماه الاف این باشیم ک ارشاد چی میگه و سانسوراش رو بکنه و خط داستانی رو تغییر بده و به اماده چاپ برسه کم کم 2 سالی الافیم که اگر در دقایق پایانی ساترا درخواست ممنوع الکاری نویسنده رو نده ک در این صورت علیبرکتالله
یه ستاره دادم برای اینکه باید مفت مفت دو سال صبر کرد تا کتاب اماده چاپ بشه و کل داستان رو فراموش میکنی و بعد دوباره از اول باید شروع کنی بخوندن و اگر اکانتت رو مث من گم کرده باشی (ندونی ایمیلت چی بود) باید قید کتاب رو بزنی یا دوباره خرید کنی ک خیلی منفی هستش
یه ستاره دادم برای اینکه باید مفت مفت دو سال صبر کرد تا کتاب اماده چاپ بشه و کل داستان رو فراموش میکنی و بعد دوباره از اول باید شروع کنی بخوندن و اگر اکانتت رو مث من گم کرده باشی (ندونی ایمیلت چی بود) باید قید کتاب رو بزنی یا دوباره خرید کنی ک خیلی منفی هستش
چه خبرتونه خانمای خواننده تو داستانهای رمانتیک حتما نباید عشق داشته باشیم که به سر انجام برسه بعضی موقع باید عشقی نافرجام اون وسط باشه که پایان داستان فوقالعاده و top باشه بعد چه کار به تینا دارین این قضیه ازدواجش با پارسیس یه قضیه فراتر از مسائل عشقی بود بلکه به نظرم برای نجات دنیا باید اون دو تا به هم ازدواج میکردن چیزی که غیر مستقیم بردیا به اون اشاره کرد و حتما نویسنده برای این هم سناریو چیده که باید در جلدهای بعدی منتظرش باشیم شما رو به خدا قسم میدم کار نکینین همه چی خیلی رمانتیک و آبکی تموم شه در بعضی موارد حتی شخصیت اول داستان هم باید فدا بشه تا تونست پایان خوبی رو شاهد بود
متاسفانه یه اشتباهی که نویسنده مرتکب شده و فکر کنم کسی هم متوجهش نشد درگیر صوفیا با اریا بعد از لمس سنگ خاطرهای هست که کیتمس به صوفیا میده
قبل تر بیان شد که اریا از حمله زرکسیس به گذشته برده شده تا توسط دهشت تاریکی اموزش داده بشه و وقتی با شیث برمیگرده هم میگه که به گذشته برده شده تا اموزش داده بشه و تا قبل از اون اتفاق همخودش نمیدونست که صوفیا رو چند صد سال قبل نجاتشداده ولی تو کتاب طوری بیان شده که اریا از وقتی صوفیا رو دیده یا به قول صوفیا هزار سال فرصت داشته تا حقیقت رو بگه
وقتی اریا یک هفته قبل رفته به گذشته، خودش همنمی دونسته چه اتفاقاتی قراره رقم بخوره و قراره تبدیل به دهشت تاریکی بشه
قبل تر بیان شد که اریا از حمله زرکسیس به گذشته برده شده تا توسط دهشت تاریکی اموزش داده بشه و وقتی با شیث برمیگرده هم میگه که به گذشته برده شده تا اموزش داده بشه و تا قبل از اون اتفاق همخودش نمیدونست که صوفیا رو چند صد سال قبل نجاتشداده ولی تو کتاب طوری بیان شده که اریا از وقتی صوفیا رو دیده یا به قول صوفیا هزار سال فرصت داشته تا حقیقت رو بگه
وقتی اریا یک هفته قبل رفته به گذشته، خودش همنمی دونسته چه اتفاقاتی قراره رقم بخوره و قراره تبدیل به دهشت تاریکی بشه
باسلام
وای واقعا نمیدونم چی بگم دنبال کلمه میگردم
بینهایت زیبا بود خیلی قشنگ بود
عالی، عالی بود هر چی بگم کمه باید خودتون بخونید.
خیلی خیلی قشنگ شد داستان و زیبا ادامه پیدا کرد
واقعا محشر بود من که نمیتونم نقطه ضعفی در این جلد پیدا کنم
به نظرم داستان اصلا طولانی نشده شما اگر واقعا به این داستان علاقه داشته باشید و با شوق و ذوق این داستان رو بخونید اصلا متوجه طولانی بودن داستان نمیشید
خیلی ممنونم از نویسنده عزیز
آقای صالحی همینجور پر قدرت ادامه بدید
لطفاً هرچه زودتر جلد ششم رو منتشر کنید
و اینکه خواهش میکنم در جلد شش یک جوری آریا و صوفیا بهم برسن واقعا اگه بهم نرسن خیلی دلم برای صوفیا میسوزه.
وای واقعا نمیدونم چی بگم دنبال کلمه میگردم
بینهایت زیبا بود خیلی قشنگ بود
عالی، عالی بود هر چی بگم کمه باید خودتون بخونید.
خیلی خیلی قشنگ شد داستان و زیبا ادامه پیدا کرد
واقعا محشر بود من که نمیتونم نقطه ضعفی در این جلد پیدا کنم
به نظرم داستان اصلا طولانی نشده شما اگر واقعا به این داستان علاقه داشته باشید و با شوق و ذوق این داستان رو بخونید اصلا متوجه طولانی بودن داستان نمیشید
خیلی ممنونم از نویسنده عزیز
آقای صالحی همینجور پر قدرت ادامه بدید
لطفاً هرچه زودتر جلد ششم رو منتشر کنید
و اینکه خواهش میکنم در جلد شش یک جوری آریا و صوفیا بهم برسن واقعا اگه بهم نرسن خیلی دلم برای صوفیا میسوزه.
و باز هم یک شاهکار دیگه از آقای احمد رضا صالحی عزیز امیدوارم هر جا که هست شاد و سلامت باشه و ازش ممنونم بابت این داستان هیجان انگیز.
وقتی که شروع به خوندنش کردم هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر زود پنج جلد رو بتونم تموم کنم اما این کتاب به حدی خوبه که تا واردش میشی دیگ بیرون اومدن ازش به دست خودت نخواهد بود.
میدگارد۵ هم مانند بقیه جلدهای این کتاب داستان فوق العاده پریزاد افسانهای مارو دنبال میکنه که ما با خوندن این کتابها عاشقش شدیم. به دوستان گلم پیشنهاد میشه حتما تا انتها بخونن. با تشکر فراوان از نویسنده بزرگوار و کتابراه عزیز که این کتاب رو در اختیار ما گذاشتند. Alireza varmaziyar
وقتی که شروع به خوندنش کردم هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر زود پنج جلد رو بتونم تموم کنم اما این کتاب به حدی خوبه که تا واردش میشی دیگ بیرون اومدن ازش به دست خودت نخواهد بود.
میدگارد۵ هم مانند بقیه جلدهای این کتاب داستان فوق العاده پریزاد افسانهای مارو دنبال میکنه که ما با خوندن این کتابها عاشقش شدیم. به دوستان گلم پیشنهاد میشه حتما تا انتها بخونن. با تشکر فراوان از نویسنده بزرگوار و کتابراه عزیز که این کتاب رو در اختیار ما گذاشتند. Alireza varmaziyar
و اینکه خیلی ساده جنگ رو بردن، تو فصل قبلی بیتورک و صوفی خیلی قدرتمندتر از این فصل بودن، امیدوارم بقیه دشمنا که هنوز موندن اینقدر راحت کشته نشن
امیدوارم تو فصل بعدی بیشتر به آریا پرداخته بشه، بیش از حد به آریا قدرت رسیده از دیگران، سخته که همه اینها رو تو یه شخصیت داستان مدیریت کرد
و از نویسنده خواهش میکنم زمان انتشار رو زمانی اعلام کنید که کتاب مجوز ارشاد رو هم گرفته باشه، از اردیبهشت اعلام شد کتاب تموم شده و در اختیار وزارت ارشاد قرار گرفته و تا الان حدود نه ماه گذشته تا کتاب منتشر بشه