این کتاب خیلی عالی از نویسندش به خاطر این تخیلات و شخصیت پردازیها واقعا متشکرم ولی ایرادهایی هم داره که نمیشه ازشون چشم پوشی کرد مثلا تو این فصل انقدر به اتفاقات انحرافی کتاب پرداخته شده که تقریبا شخصیتهای اصلی از یاد رفته بود و یجورایی داستان برای خواننده خسته کننده شده بود.
دوم اینکه طبق مطلبهایی که بقیه دوستان گفتند دعوای سکویا و صوفیا سر اریا خیلی بچه گانه بود اونم برای شخصیتی مثل سکویا و صوفیا که همیشه احساساتش رو مخفی میکرد همچین کاری بعید بود
و سوم اینکه در این فصل شخصیت اریا به پختگی فصلهای قبل نبود برای مثال یک دفعه نیروهای بسیار زیادی رو بدست اورد و باعث شد یک شخصیت کاملا غیر قابل باور بشه و به همه امر و نهی کنه و به بزرگترش خودش دستور بده اما خب میدونم که داستان یک داستان تخیلی اما در این مورد اقای نویسنده خیلی زیاده روی کرده بودند
دوم اینکه طبق مطلبهایی که بقیه دوستان گفتند دعوای سکویا و صوفیا سر اریا خیلی بچه گانه بود اونم برای شخصیتی مثل سکویا و صوفیا که همیشه احساساتش رو مخفی میکرد همچین کاری بعید بود
و سوم اینکه در این فصل شخصیت اریا به پختگی فصلهای قبل نبود برای مثال یک دفعه نیروهای بسیار زیادی رو بدست اورد و باعث شد یک شخصیت کاملا غیر قابل باور بشه و به همه امر و نهی کنه و به بزرگترش خودش دستور بده اما خب میدونم که داستان یک داستان تخیلی اما در این مورد اقای نویسنده خیلی زیاده روی کرده بودند