در مجموع کتاب خوبی بود ولی در کنار جذابیت ایراداتی هم داشت. داستان بسیار بچگانه شروع شد مانند داستانهای کودکان بود ولی کمی بعد خب ماجراها جذابتر شدند. خلق داستانهای تو در تو و پیچیده باعث شده نویسنده بعضی از نکات در جلدهای قبلی را فراموش کند و در جلدهای مختلف کتاب تناقضهایی دیده شود. مثلا مار سفید رنگی که قصد کشتن آریا را در دره طلسم شده داشت، ملکه مهتاب در اومد و اون کسی بود که حامی آریا از بدو تولد بوده!
و ملکه مهتاب که بعد از فعال شدن طلسم نتونسته بود به سرزمین خودش برگرده، چطور همسرش میدونست دست خانواده زناهره در ناپدید شدنش در کاره!
یکی دیگه اینکه انسانها به راحتی نمیتونن پریها را ببینند و همین ماجرا باعث شد ژولیت مرگ انسانی داشته باشه و وارد دنیای پریها شد ولی در جلدهای بعدی انسانهایی مثل ایدوک یا خاله آریا به راحتی در جمع پریها هستند و با آنها ارتباط دارند!
یا سکویا که شخصیتی مثبت معرفی شد در جلد ۵ چرا یهو اونقدر منزجر کننده شد! و چند قسمت ریز دیگه که از نویسنده تقاضا میکنم با بازخوانی آنها را رفع کند.
داستانها و ماجراهای تودرتو در عین جذابیت گاهی بیش از حد بودن آن هم باعث میشد گاهی خواننده فراموش کند در یک ماجرا در جلد قبلی چه اتفاقی برای شخصیتها افتاده بود و برای خواندن ادامه ان ماجرا باید به جلدهای قبلی مراجعه مجدد بکند تا حضور ذهن پیدا کند.
از طرفی شخصیت گیملی که تنها شخصیت از گونه خودش در داستان ۵ جلدی بود، خیلی منو یاد اسمیگل در ارباب حلقهها میانداخت و فکر میکنم نویسنده از اون الهام گرفته که این موضوع خیلی جالب نیست!
نظرات جلد ۶ و ۷ را خوندم به نظر داستان کش الکی میاد، انگار محتوی خاصی نداره فکر نکنم ادامه بدم
و ملکه مهتاب که بعد از فعال شدن طلسم نتونسته بود به سرزمین خودش برگرده، چطور همسرش میدونست دست خانواده زناهره در ناپدید شدنش در کاره!
یکی دیگه اینکه انسانها به راحتی نمیتونن پریها را ببینند و همین ماجرا باعث شد ژولیت مرگ انسانی داشته باشه و وارد دنیای پریها شد ولی در جلدهای بعدی انسانهایی مثل ایدوک یا خاله آریا به راحتی در جمع پریها هستند و با آنها ارتباط دارند!
یا سکویا که شخصیتی مثبت معرفی شد در جلد ۵ چرا یهو اونقدر منزجر کننده شد! و چند قسمت ریز دیگه که از نویسنده تقاضا میکنم با بازخوانی آنها را رفع کند.
داستانها و ماجراهای تودرتو در عین جذابیت گاهی بیش از حد بودن آن هم باعث میشد گاهی خواننده فراموش کند در یک ماجرا در جلد قبلی چه اتفاقی برای شخصیتها افتاده بود و برای خواندن ادامه ان ماجرا باید به جلدهای قبلی مراجعه مجدد بکند تا حضور ذهن پیدا کند.
از طرفی شخصیت گیملی که تنها شخصیت از گونه خودش در داستان ۵ جلدی بود، خیلی منو یاد اسمیگل در ارباب حلقهها میانداخت و فکر میکنم نویسنده از اون الهام گرفته که این موضوع خیلی جالب نیست!
نظرات جلد ۶ و ۷ را خوندم به نظر داستان کش الکی میاد، انگار محتوی خاصی نداره فکر نکنم ادامه بدم