معرفی و دانلود کتاب صوتی تو خواب میکائیل هستی
برای دانلود قانونی کتاب صوتی تو خواب میکائیل هستی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی تو خواب میکائیل هستی
همهی ما حداقل یکی از آن روزهای سخت و سرنوشتساز در زندگی خود داریم. راوی پانزده سالهی کتاب صوتی تو خواب میکائیل هستی قرار است ما را به همان روز مهم ببرد. تیمور آقامحمدی، نویسندهی ماجراهای نوجوانانه، از مهمترین دغدغهی زندگی یک پسر پرشروشور میگوید. میکائیل نمیخواهد پانزدهسالگی خود را هدر دهد. او میخواهد در رشتهای که دوست دارد تحصیل کند و ضمناً به ملاقات دختر آرزوهایش برود؛ این در حالیست که کل جهان علیه خواستهی او قد علم کرده است!
دربارهی کتاب صوتی تو خواب میکائیل هستی
اضطراب و تنهایی، احوال هر روزهی میکائیل است. او تنها در عالم خواب و رؤیا احساس قوی و واقعی بودن میکند. البته چه کسی اهمیت میدهد؟ او هنوز شانزده سالش هم نشده است و لابد این احساسات طبیعیاند. اما فقط خود راوی کتاب صوتی تو خواب میکائیل هستی، میداند که ترس از دست دادن آرزوها تا چه اندازه میتواند کشنده باشد! تیمور آقامحمدی، خالق این داستان نوجوانانه، چهرهی دغدغههای بلوغ و رسیدن به سن بزرگسالی را به خوبی در پس پردهی افکار و رؤیاهای قهرمان داستان خود به نمایش درمیآورد.
همه تصور میکنند میکائیل فرصت زیادی برای زندگی کردن و چشیدن طعم اشتباه دارد. اما فقط او میداند که تنها یک سال تا رسیدن به خواستهی قلبیاش فرصت هست؛ در غیر این صورت، باید تا ابد آرزوی خود را به باد بسپارد و راهی سرنوشت محکوم خانوادهاش شود؛ یعنی به کاری دست بزند که دوستش ندارد. درست مانند پدرش که عوض تبدیل شدن به یک سرآشپز جهانی، حالا در یک شرکت مهندسی مواد غذایی کار میکند، یا مثل مادرش که هیچوقت نتوانسته نقاشیهای خاکخوردهاش را از زیرزمین بیرون بیاورد. نه، میکائیل نمیخواهد اینطور بزرگ شود!
میکائیل و رؤیای رسیدن به آوا؛ داستانی میان موسیقی و سرنوشت
یک سال، فرصت کافی و مناسبی است تا میکائیل ادبیات و موسیقی کلاسیک را بهطور فشرده دنبال کند. آن وقت، هم میتواند به رشتهی تحصیلی رؤیاهای خود نزدیکتر شود و هم به دختری که آرزوی رسیدن به او را دارد: «آوا». گرچه راوی داستان صوتی تو خواب میکائیل هستی تمام عزم خود را جزم کرده تا به هدفش برسد، اما گویی بخت چندان با او یار نیست. انگار میکائیل در مرحلهی اول یک بازی کامپیوتری ایستاده که هر قدم بعدی آن پر از تله و دستانداز است. اولین دردسر نیز درست در اتاق بازی کامپیوتری سر راهش قرار گرفت؛ دقیقاً زمانی که بهترین دوستش، کیا، بر سر شرطبندی، بدهی زیادی بالا آورد.
چیزی تا روز موعود باقی نمانده.؛ روزی که در آن میکائیل با آوا دیدار خواهد کرد. این همان روز سخت و شاید سرنوشتساز قهرمان داستان ماست. با تمام اینها گویی رسیدن به کافه کرگدن در ساعت پنج عصر، سختتر از چیزی است که پسر نوجوان تصور میکرد. آنچه که میکائیل در ادامهی آن روز تجربه میکند، معرکهای از حوادث ناخواسته و بزنبزن، با چاشنی اتفاقات باورناپذیر و رؤیایی است؛ از دعوا با رفیق کلهشقش، کامی، گرفته تا ملاقات با پیرمرد عزادار و بچهی گمشده. این همان چیزی است که در نهایت سفر قهرمان رمان صوتی تو خواب میکائیل هستی را به اوج میرساند و سرنوشت او در مهمترین روز زندگیاش را تعیین میکند. پیشنهاد میکنیم در پرحادثهترین روز زندگی میکائیل با او همراه شوید و از راز حوادث پنج عصر در کافه کرگدن سر در بیاورید.
این کتاب با تلاش گروه فرهنگی سماوا و یاری انتشارات مهرک تهیه شده و با گویندگی هنرمندانهی بهرام سروری نژاد به گوش شما میرسد.
کتاب صوتی تو خواب میکائیل هستی برای شما مناسب است اگر
- میخواهید یک روز پرحادثه و دیوانهوار را از نگاه یک پسر پانزده سالهی جسور و بلندپرواز دنبال کنید.
- به دنبال یک داستان پرکشش و خواندنی با محوریت دغدغههای سن بلوغ و نوجوانی هستید.
- به عنوان یک نوجوان هنوز به ندای قلب و خواستهی خود شک دارید و در آستانهی تصمیمات مهم زندگیتان هستید.
در بخشی از کتاب صوتی تو خواب میکائیل هستی میشنویم
هفتهی پیش، پدر به مناسبت بازنشستگی یکی از همکارانش مهمانی ترتیب داده بود که تا دیروقت طول کشید. چیزی از رفتنشان نگذشته بود. پدرم را دیدم که روبهروی سینکی پر از ظرفهای کثیف، در نور ملایم آشپزخانه با لیوانی در دست، منجمد شده و به جای بیاهمیتی خیره مانده؛ به کنج پوسیدهی کابینت آبچکان.
همکار پدر را ندیده بودم اما میشناختم. آقای امجد، سی و پنج سال ناظر کیفی کارخانهی مواد غذایی بود. آن شب که آمد، ظاهر مسنتری نسبت به سن واقعیاش داشت و دست به کمر راه میرفت و سر به سر همه میگذاشت. مدیر ارشد پدر به حساب میآمد و حرفش همیشه در خانه بود. پدر سالها انتظار کشیده بود جانشین او شود و شاید بهانهی اصلی مهمانی، جشن آغاز مدیریت پدر بود.
وقتی آمدند، آقای امجد سوئیچ را داد دست من و دایی تا برویم از صندوق عقب ماشینش یک ماهی یخزدهی پلاستیکپیچ شده، بیاوریم بالا و مادر کلی اظهار شرمندگی کند و پدر ماهی هنوز یخ و لیز را در فریزر جا بدهد و همگی دستهایمان را بشوییم، بلکه همان یک ذره بوی ماهی هم دور کنیم از خود.
خانم سحرخیز، همسر آقای امجد، یکی از کوسنها را در گودی کمر و کوسن دیگر را زیر پاهای آقای امجد گذاشت. همیشه پدر با مهمان و مادر با خانمش همنشینی میکند و من هم وظیفهی سرگرم کردن بچههایشان را دارم. دختر آقای امجد پرستار بیمارستان است و پسرش مهندس برق یک سکوی نفتی. خوشحال بودم که مسئولیت مربیگری مهدکودک از دوشم برداشته شده.
آن شب میرفتم و میآمدم و کسی توقعی ازم نداشت. مردها از گرمی هوا شروع کردند و آقای امجد از سربازی، دایی از خوابگاه دانشجویی و پدر از سالهای اول کاری در انبار مواد اولیهی کارخانه گفت. آن طرف، مادر و خانم سحرخیز از احوالات و آیندهی بچهها صحبت میکردند و میوهها را پوست میگرفتند.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی تو خواب میکائیل هستی |
نویسنده | تیمور آقامحمدی |
راوی | بهرام سروری نژاد |
ناشر چاپی | انتشارات مهرک |
ناشر صوتی | گروه فرهنگی سماوا |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۴ ساعت و ۵۲ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان معمایی و ماجراجویانه نوجوان، کتابهای صوتی داستان آموزنده نوجوان |