معرفی و دانلود کتاب صوتی فیبل

معرفی کتاب صوتی فیبل

قصه‌ای که در آن خشونت امواج دریا با لطافت احساسات یک دختر گره می‌خورد... آدریان یانگ در کتاب صوتی فیبل که پرفروش‌ترین اثر نیویورک تایمز نیز بوده، داستان دختر جوانی را روایت می‌کند که گرچه توسط پدرش در جزیره‌ی دزدان رها شده، اما قصد ندارد به این سادگی دست از زندگی بشوید. این داستان ماجراجویانه‌ی نوجوان شما را به دل لحظات نفس‌گیری می‌برد که فاصله‌ی مرگ و زندگی در آن‌ها، تنها به وسیله‌ی شانس تعیین می‌شود...

درباره‌ی کتاب صوتی فیبل

نفس می‌گیرد و با قدرت به درون آب شیرجه می‌زند. با حرکات منظم پا و بازو، قدرت آب برای برگرداندنش به سطح را خنثی می‌کند و آرام‌آرام در عمق آب پایین می‌رود. انعکاس نور خورشید روی پولک ماهی‌ها، مسیرش را چشمک‌زن و درخشان می‌کند. به ردیفی از مرجان‌ها می‌رسد. با دقت، کمی از نفسش را بیرون می‌دهد. حباب‌های کوچک آب، رقصان و پیچ‌وتاب‌خوران از بالای سرش به سمت سطح شنا می‌کنند. ابزارش را به دقت از کمربندش بیرون می‌کشد و مشغول کنده‌کاری می‌شود. هنوز کاملاً شروع نکرده که سایه‌ی بزرگی از بالای سرش رد می‌شود. وحشت‌زده خود را در شکاف صخره‌ها پنهان می‌کند. چیزی نیست... دسته‌ای کوسه‌نهنگ‌اند که از آنجا می‌گذرند. در جوال فقط آدم‌ها ترسناک‌اند. دوباره مشغول کندن می‌شود که ناگهان دستی از زیر آب، دور بازویش حلقه می‌شود و او را به پایین می‌کشد...

آدریان یانگ (Adrienne Young) در کتاب صوتی فیبل (Fable)، داستانی از سخت‌کوشی و جدال هرروزه با مرگ را روایت می‌کند. این قصه‌ی هیجان‌انگیز، شما را به دل خلیج کوچک جوال می‌برد؛ جایی که به بدنامی و وجود دزدان بسیار شهرت دارد. در این جزیره دختری زندگی می‌کند که در ظاهر کوچک و ظریف است، اما به قد ده مرد شهامت و جربزه دارد. نام دخترک که هجده سال بیش ندارد «فیبل» است؛ دختر قدیس، همان تاجر ثروتمند و بانفوذ. همان که چهار سال پیش دخترش را تک‌وتنها در این جزیره رها کرد و گفت که دیگر هرگز برای بردن او به آنجا بازنمی‌گردد، مگر اینکه خود راهش را به سمت خانه پیدا و استحقاقش برای بازپس‌گیری جایگاهش را ثابت کند.

کتاب صوتی فیبل؛ روایتی پرتنش از بقا در دنیایی بی‌رحم

شاید قدیس بی‌رحم و رازآلود باشد، شاید با رها کردن دختر چهارده‌ساله‌اش در جزیره‌ی دزدان مقدمات مرگ او را فراهم کرده باشد و شاید روح مادر فیبل از این رفتار عجیب درباره‌ی فرزندش در عذاب باشد، اما هیچ‌کدام از این‌ها فیبل را در جایگاه قربانی قرار نمی‌دهد. فیبل جان‌سخت و باهوش است، آن‌قدر که حالا دیگر بعد از چهار سال، به خوبی از پس خودش در این جزیره برمی‌آید. دیگر بعد از گذشت سال‌ها التماس برای کمی پس‌مانده‌ی غذا و سرپناه و دزدیده شدن مکرر اموال و وسایلش، یاد گرفته که چطور باید از خودش مراقبت کند و برای این مهارت باید قدردان مادرش باشد که روزی به او غواصی و سنگ‌شناسی را یاد داده بود.

به ظاهر از لای‌روبان جزیره‌ی جوال به شمار می‌رود، اما نگاهش که می‌کنی شباهتی با دیگر لای‌روبان نمی‌بینی. شخصیت اصلی کتاب صوتی فیبل، با آن جثه‌ی کوچک زنانه و موهای سرخش، چندان به جماعت هیکلی و طمع‌کاری که اگر نتوانند در غواصی لقمه‌ی دندان‌گیری پیدا کنند، حتی لباس تن یک بیچاره را نیز می‌دزدند، شباهتی ندارد. او کاری به بقیه ندارد و تمام تمرکزش بر این است که از غواصی، سنگ‌های آتشین بیشتری پیدا کند و به فروش برساند و در این حین نیز خود را از دستبرد سارقان امن نگه دارد. او بر خلاف بقیه، آنچه را به دست می‌آورد تماماً خرج خوردوخوراک یا پس‌انداز برای خرید یک کرجی نمی‌کند. او هدف بزرگ‌تری دارد که گرچه با گام‌های کوچک و آهسته به سمتش می‌رود، اما عملی شدنش را حتمی می‌داند.

فیبل؛ دختری جان‌سخت در جزیره‌ی دزدان

دخترک قصه‌ی آدریان یانگ در تمام این سال‌ها با مرگ پنجه در پنجه انداخته تا بتواند پولی به دست بیاورد و آن را در جایی مطمئن پنهان کند. این پول قرار است تا خرج سفر او به سروس را بدهد؛ جایی که پدرش، قدیس بزرگ، در آن جا زندگی می‌کند. او پیش از خواب جز با این فکر چشمانش را نمی‌بندد که بتواند نزد پدر بازگردد، اما این را هم می‌داند که برای رسیدن به پدر، باید بارها و بارها از چنگال مرگ بگریزد...

کتاب صوتی فیبل اثر آدریان یانگ کاری از نشر صوتی نیک و انتشارات آذرباد است. این کتاب معمایی نوجوان را با ترجمه‌ی اطلسی خرامانی و روایت شهره روحی، عباس چهاردهی، هوتن شاطری پور و مهیار ستاری در اختیار دارید.

جوایز و افتخارات کتاب فیبل

• نامزد دریافت جایزه‌ی گودریدز سال 2020 در بخش رمان فانتزی و علمی-تخیلی نوجوان
• از بهترین کتاب‌های سال در کتابخانه‌ی عمومی نیویورک
• کتاب برگزیده‌ی باشگاه کتاب نوجوانان «Hello Sunshine»
• کتاب پرفروش نیویورک‌تایمز
• کتاب منتخب باشگاه کتاب نوجوانان ریس ویترسپون

نکوداشت‌های کتاب فیبل

• دریای شور و وعده‌ی چیزی پنهان در اعماقش، باعث شد این کتاب را با شتابی دیوانه‌وار بخوانم. شما کتاب فیبل را نمی‌خوانید، بلکه در دام آن گرفتار می‌شوید. این اثر، بهترین روایت‌گری آدریان یانگ تا به امروز است! (شی ارنشا، نویسنده‌ی پرفرورش نیویورک تایمز)
• طعم نمک در هوا را حس می‌کردم و موج‌هایی را که زیر کشتی مری‌گلد می‌غلتیدند، با تمام وجود لمس می‌کردم. در دنیایی بی‌رحم، فیبل همچون شخصیتی سرسخت و در عین حال آسیب‌پذیر می‌درخشد؛ دختری که از انجام آنچه برای بقا لازم است هراسی ندارد. حس می‌کردم این داستان معمایی چنگ در گلویم انداخته و رها نمی‌کند. (شلبی ماهورین، نویسنده‌ی پرفرورش نیویورک تایمز)

کتاب صوتی فیبل برای شما مناسب است اگر

• به دنبال یک قصه‌ی معمایی و ماجراجویانه برای نوجوانان می‌گردید.
• مایلید طعم ترس و هیجان را در کتابی علمی و تخیلی بچشید.
• از دوستداران رمان‌های فانتزی هستید.

در بخشی از کتاب صوتی فیبل می‌شنویم

همان‌طور که به ساحل نزدیک می‌شدیم، رعد در بالای سرمان می‌غرید. آسمان رو به تاریکی می‌رفت و هوا از زمزمه‌ی طوفان مرتعش بود. به افق نگاه و شکل امواج را بررسی کردم. مری‌گلد در راه بود. اما اگر طوفان شدت می‌گرفت نمی‌توانست تا صبح خود را به بندرگاه برساند و اگر نمی‌رسید من نمی‌توانستم معامله‌ای انجام دهم.

کوی چشمان سیاهش را به تور پر از آبالونی که بر روی پاهایم بود دوخت. کیف کوچک حاوی سنگ آتشین را در یکی از صدف‌ها مخفی کرده بودم. دیگر با دختر ابله پیشین تفاوت داشتم. خیلی زود فهمیدم آویزان کردن کیسه‌ام به کمربند درست مانند سایر لایروب‌ها فقط آن را در دسترس سارقان قرار می‌داد و اگر این اتفاق می‌افتاد دیگر نمی‌شد کاری کرد. از نظر جسمی توان مقابله با آن‌ها را نداشتم. بنابراین بعد از آخرین باری که اموالم دزدیده شد آتشین و سکه‌های خود را در دل ماهی‌هایی که امعاءواحشایشان را بیرون کشیده بودم یا در صدف مخفی می‌کردم. با انگشت رد زخمی را که بر روی مچم بود لمس کرده و رگ پرپیچ و خمش را که مانند ریشه درختی بود تا ساعد و بعد آرنجم دنبال کردم.

فهرست مطالب کتاب صوتی