معرفی و دانلود کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال
برای دانلود قانونی کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال
رمانی که سنتشکنیاش در تاریخ ادبیات انگلستان بیمثال بود و توانست دری به روی توجه به حقوق زنان در عصر ویکتوریایی باز کند؛ آن برونته در کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال، داستان زن جوانی را روایت میکند که برای حفاظت از فرزند و فرار از استبداد و فساد همسرش، در عمارت قدیمی وایلدفل هال ساکن و با افکار و حرکات نه چندان مطابق عرفش، به نقل مجالس مردم تبدیل شده است...
دربارهی کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال
اینجا انگلستان قرن نوزدهم است؛ جایی که زنان به واقع جنس ضعیف تلقی میشوند. دین و سنت و عرف و تحجر، همه به مانند زنجیرهایی گره به زندگی زنانی انداختهاند که به دنبال اندکی آزادی، با قوانین سرسختانهی آن روزگار در حال جنگاند، اما فرصتی برای ابراز عقاید و اشغال کردن فضایی که به حق، به خودشان تعلق دارد، پیدا نمیکنند. اینجا زنان مجبورند برای داشتن مهر تأییدی از سوی اجتماع، به هر خفتی تن بدهند و هر خشونت پنهانی را در زیر پردههای عرف و عفت و اتیکتهای اجتماعی تحمل کنند. ناگهان اما رمانی از سوی نویسندهای ناشناس به نام «اکتون بل» منتشر میشود که این جماعت خوابزده را به یک سیلی بیدار میکند؛ رمانی فمینیستی، که جایگاه تازهای از زنان را به نمایش میگذارد و خشونتهای پیچیده در پوستهی به ظاهر زیبای ازدواج را به صراحت برملا میکند. بعدها و با استقبال ویژهای که از این رمان میشود، آن برونته (Anne Brontë) به عنوان نویسندهی اصلی این اثر، یعنی کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال (Tenant of Wildfell Hall) خود را معرفی میکند.
روایتی زنانه از استقلال، سکوت و مقاومت
کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال نوشتهی آن برونته داستانی است که در قالبی استادانه از نامهنگاری روایت میشود. راوی اصلی داستان، آقای گیلبرت مارکهام، در تلاش است تا خاطرات سالهای جوانیاش را در قالب چندین نامه، برای دوستی روایت کند. او قصه را از سال 1827 آغاز میکند، زمانی که کشاورز جوانی بود و به همراه مادر، خواهر و برادرش زندگی میکرد. زندگی در جریان بود و عصرها به عطر چای و لقمههای نان و کره شیرین میشد، تا اینکه در یکی از همین دورهمیهای عصرگاهی، از خواهر و مادرش شنید که عمارت وایلدفل هال که سالها خالی از سکنه بوده، مستأجر جدیدی پیدا کرده است. این ساکن تازه البته به موضوع پچوواپچ مردم محل تبدیل شده بود؛ چرا که زن جوانی بود و تنها در آن عمارت زندگی میکرد.
مستأجر تازهی وایلدفل هال، بانوی جوان و زیبایی بود که شوهر نداشت و به همراه خدمتکار و پسر کوچکش در آن خانه ساکن شده بود. موضوعات بسیاری در مورد این خانم به مذاق مردم محل خوش نمیآمد؛ اول اینکه میلی به معاشرت نداشت و اغلب «خداحافظ» را به «حال شما چطور است؟» ترجیح میداد. دوم اینکه مانند دیگر بانوان جوان، میلی به شنیدن پند و اندرز زنان سنوسالدار محل در باب خانهداری و آشپزی نداشت. و از همه مهمتر، تا وقتی که کشیش شخصاً برای موعظه به خانهاش نرفت، برای مراسم دعا در کلیسا نیز حاضر نشد. مردم از شنیدن همین اندازه از سبک زندگی هلن گراهام، این بانوی جوان نیز به جنبوجوش و ملامتهای پنهانی افتاده بودند، اما نمیدانستند که او رازهای بسیار بزرگتری در زندگی دارد که به مذاق آنها هیچ خوش نمیآید...
فرار از خشونت؛ داستانی جسورانه از قرن نوزدهم
همه تصور میکردند هلن گراهام بیوهی جوانی است که همسرش را از دست داده. چشمهایش مغرور و محزون بودند، اما هیچوقت نشانی از دلشکستگی در آنها دیده نمیشد. هلن پسر کوچکی داشت که مثل هر مادر دیگری او را روی چشم میگذاشت، اما حس مراقبت و محافظت او از فرزندش کمی بیش از مادران عادی بود. با پیش رفتن داستان، میشنویم که هلن بیوه نبود، بلکه از همسر ستمگر، فاسد و خیانتکارش گریخته بود تا بتواند از خود و فرزندش مراقبت کند.
ترک همسر، ولو به دلایلی کاملاً منطقی، چیزی نبود که در آن سالها نزد مردم مقبول و پذیرفته باشد. برای همین نیز رمان صوتی مستاجر وایلدفل هال به قلم آن برونته به جنجالی تمامعیار و نمادی برای برابریخواهی، حمایت از حقوق زنان، و هدایت توجهها به سمت خشونت خانگی پیچیده در غلاف ازدواج تبدیل شد؛ صدای کوبیدن و بستن در به روی شوهر توسط هلن گرچه مردم آن زمان را در شوک و بهت فرو برد، اما به نقطهی آغازی برای حقخواهی بدل شد و زنان بسیاری را تحت تأثیر قرار داد. علاوه بر تمام اینها، اینکه هلن گراهام بانوی نقاشی بود که از فروش آثارش امرار معاش میکرد نیز، جنجال دیگری بود که در قرن نوزدهم یک رسوایی تمامعیار محسوب میشد. آنچه به جذابیت این کتاب اضافه میکند، رد پای عشق در میان حوادثی است که دست سرنوشت بر سر راه هلن میگذارد.
رمان کلاسیک و عاشقانهی مستاجر وایلدفل هال در همان زمان نیز به یکی از پرطرفدارترین و بحثبرانگیزترین کتابها تبدیل شد و بعد از آن نیز تا همین لحظه، جزو محبوبترین رمانهای فمینیستی به شمار میرود. این کتاب شنیدنی را به همت نشر صوتی آوانامه و انتشارات نی در اختیار دارید. رضا رضایی مترجم این اثر، و سحر بیرانوند و فرهاد اتقیایی نیز گویندگان آن هستند.
اقتباس سینمایی و فرهنگی از کتاب مستاجر وایلدفل هال
این رمان تاکنون دو بار توسط شبکهی BBC به عنوان سریال تلویزیونی اقتباس شده است. نسخهی اول در سال 1968 ساخته شد و بازیگرانی چون جنت مونرو، کورین ردگریو و برایان مارشال در آن ایفای نقش کردند. نسخهی دوم در سال 1996 تولید شد و تارا فیتزجرالد، توبی استیفنز، روپرت گریوز و جیمز پیورفوی در آن بهعنوان بازیگران اصلی حضور داشتند.
نکوداشتهای کتاب مستاجر وایلدفل هال
- «مستأجر وایلدفل هال» شاید دقیقاً مثل «بلندیهای بادگیر» یا «جین ایر» نباشد، اما واقعاً از خواندنش لذت بردم. با وجود اینکه اخلاقگرایی شخصیتهای این رمان عاشقانه کمی کهنه و تاریخگذشته به نظر میرسد، فضای گذشته و حالوهوای داستان آنقدر من را درگیر کرد که از خیانت، دروغگویی و وای! نوشیدن الکل، به سبک قرن نوزدهمی شوکه شدم. (نظر کاربران گودریدز)
- واقعاً از این رمان کلاسیک خیلی لذت بردم... حتی بیشتر از «جین ایر»! میدانستم باید تصمیم بگیرم کدام یک از خواهران برونته را بیشتر دوست دارم، و حالا مطمئنم: آن برونته. او قطعاً یک فمینیست بود و این موضوع کاملاً در این کتاب مشهود است. حالا کاملاً درک میکنم چرا این رمان فمینیستی هنگام انتشار اولیهاش جنجالبرانگیز بود. (نظر کاربران گودریدز)
کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال برای شما مناسب است اگر
- به رمانهای کلاسیک و عاشقانهی انگلیسی علاقه دارید.
- به دنبال آثاری با تم فمینیستی هستید.
- مایلید تا یکی از جنجالبرانگیزترین رمانهای تاریخ ادبیات بریتانیا، که موفق شد تأثیری پررنگ بر فرهنگ مردم بگذارد و قوانین اجتماعی جنسیتزده را تغییر دهد را مطالعه کنید.
در بخشی از کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال میشنویم
فصل دوم: دیدار. دوست بسیار عزیزم با کمال خوشبختی میبینم که ابر ناخشنودی از وجودت رخت بربسته است. نور چهرهات بار دیگر شادمانم میکند و تو طالب ادامهی داستانم هستی. پس بدون زیادهگویی میروم سراغ خود داستان. فکر میکنم آخرین روزی که حرفش را زدم یکشنبه بود. آخرین یکشنبه اکتبر 1827. دو روز بعد یعنی سهشنبه تفنگم را برداشتم و با سگم رفتم بیرون برای شکاری که میشد در محدودهی لیندن کار زد. اما شکاری گیرم نیامد و تفنگم را گرفتم طرف قوشها و کلاغهای لاشهخوار که غارتگری و چپاولگریشان همانطور که حدس میزدم مرا از شکار درست و حسابی محروم کرده بود. از محدودههای پررفتوآمد خارج شدم و از درههای جنگلی و مزرعههای غلات و زمینهای مرتعی رفتم به سمت سربالاییهای تیز وایلدفل که وحشیترین و مرتفعترین بلندی منطقه ما بود و هرچه در آن بالاتر میرفتیم چپرها و پرچینها و نیز درختها تنکتر و کوتاهتر میشدند. چپرها و پرچینها سرانجام جای خود را به سنگچینهای زمخت میدادند که در نقطههایی با پیچک و خزه به رنگ سبز در میآمدند. درختها هم جای خود را به کاجهای کوتاه و صنوبرهای اسکاتلندی یا خاربوتههای سیاه و تکافتاده میدادند. از زمینها که ناهموار و سنگلاخ بودند و به درد شخم زدن نمیخوردند، بیشتر برای چرا دادن گوسفند و گاو استفاده میشد. خاک لاغر و بیمایه بود. گوشههایی از سنگهای خاکستری رنگ اینجا و آنجا از پشتههای علف بیرون زده بودند. پای دیوارها قره قاطها و خاربوتههایی روییده بودند که بقایای بیابان وحشیتری بودند.
در بسیاری از محوطههای حصاردار گونهی بوریا و علف هرز بر گل و گیاه و سبزی غلبه یافته بود اما این زمینها مال من نبودند. نزدیک نوک این بلندی در فاصلهی دو مایلی لیندن کار عمارت قدیمی وایلدفل هال دیده میشد که یادگار عهد الیزابت بود و از سنگ خاکستری تیرهفام ساخته شده بود. با ابهت و خوشمنظره بود اما برای سکونت مناسب نبود بس که دلگیر و غمزده مینمود. پنجرههایش وادارهای سنگی کلفت و جامهای مشبک کوچک داشتند. روزنههای تهویهاش با گذشت زمان از بین رفته بودند. خود عمارت هم کاملاً تکافتاده و بیحفاظ بود. فقط تعدادی صنوبر اسکاتلندی از آن در برابر باد و باران محافظت میکردند.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی مستاجر وایلدفل هال |
نویسنده | آن برونته |
مترجم | رضا رضایی |
راوی | فرهاد اتقیایی، سحر بیرانوند |
ناشر چاپی | نشر نی |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۲۲ ساعت و ۵۸ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان اجتماعی خارجی، کتابهای صوتی داستان و رمان عاشقانه خارجی، کتابهای صوتی ادبیات کلاسیک |