معرفی و دانلود کتاب گل سیمین: خاطرات سهام طاقتی
برای دانلود قانونی کتاب گل سیمین: خاطرات سهام طاقتی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گل سیمین: خاطرات سهام طاقتی
کتاب گل سیمین: خاطرات سهام طاقتی نوشتهی ناهید سلمانی، خاطرات یک زن خرمشهری از دوران جنگ تحمیلی در بین سالهای 59 تا 61 است.
راوی در این خاطرات با دقت و ظرافتی بینظیر، واقعهی اشغال خرمشهر توسط عراق بعثی، حوادثی که به واسطهی این اشغال توسط ارتش دشمن رخ داد، نحوهی آزادسازی خرمشهر، عملیاتهای ثامنالائمه و بیتالمقدس در شکست حصر آبادان و فتح خرمشهر و نیز خاطراتی از شهیدانی چون محمد جهانآرا، مهدی آلبوغبیش و... را روایت میکند.
او در خاطراتش، از واقعهی اشغال خرمشهر توسط دشمن تا آزادسازی آن را بازگو میکند. تأثیرپذیری خود از شهادت دو تن از دوستان امدادگرش با نامهای شهناز حاجیشاه و شهناز محمدی را شرح میدهد و صحنههای دلخراشی از جنگ و شهادت مردم خرمشهر و آبادان را با قدرت و تأثیر جادویی کلامش به نمایش میگذارد.
روایتهای اثر تا جایی در عین صداقت دقیق و جزء به جزء بازگو میشود که مخاطب خود را در آن فضای هولناک حس میکند و با شخصیتهای حاضر در این خاطرات احساس نزدیکی و آشنایی به دست میآورد. بنا به پیشنهاد مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت، امید بنکدار در حال نوشتن فیلمنامهای با عنوان «دیوارها» بر اساس خاطرات واقعی سهام طاقتی در کتاب «گل سیمین» میباشد.
مطالعهی گل سیمین احساسی متفاوت نسبت به جنگ را در مخاطب به وجود میآورد که لطافت روح یک زن را در بحبوحهی سختترین روزهای تاریخ یک سرزمین با حقیقت جنگ ترکیب کرده است. از دیگر ویژگیهای این اثر کم حجم بودن آن است که باعث میشود شخصیتهای فرعی و ماجراها بیشتر در ذهن باقی بماند.
این اثر تصویر کلیشهای از حضور زنان در جنگ را دگرگون میکند؛ در حالی که دفاع مقدس صحنهی رشادت زنان و مردانی بوده که خاطراتشان را در هیاهوی زندگی روزمره گم کردهاند؛ زنان و مردانی که قلبشان گنجینهای از خاطراتی تأثربرانگیز است.
در بخشی از کتاب گل سیمین میخوانیم:
همگی راه افتادیم. میبایست برای شناسایی به کنار رودخانه میرفتیم. آن شب، تازه نگهبانهای ایرانی را عوض کرده بودند. هر چه تکاور صدا زد: «نگهبان! نگهبان!» کسی جواب نداد. همراه آنها رفته بودیم تا اگر مجروحی دیدیم، کمکش کنیم. هیچکس را پیدا نکردیم. کار تمام شد و در حال برگشتن بودیم، که ناگهان صدای مهیبی بلند شد. رانندۀ آمبولانس افتاد و صدای «آی پام» او بلند شد. نگهبانهای ایرانی، که خواب بودند، صدای پای ما را شنیده و بیدار شده بودند. آنها چهار شبح سیاه را دیده بودند که به طرفشان میآمد. قبل از ما، چند غواص عراقی برای شناسایی منطقه از رودخانه بیرون آمده بودند.
نگهبانان ایرانی به این خیال که ما هم غواص عراقی هستیم، شروع به تیراندازی به طرف ما کردند، که تیر به رانندۀ آمبولانس خورده بود. افتادن او به کنار، تکاوری که برای شناسایی آمده بود، میخواست سرباز نگهبان را بکشد. میگفت: «چند بار شماها رو صدا زدم، چرا متوجه نشدین؟» نگهبانها میگفتند: «شما صدا نکردین.» تکاور میگفت: «صدا کردم.» کار به جای باریک کشیده بود. عاقبت، به اسلحهاش چسبیدیم و التماس کردیم نگهبان را رها کند و به راننده برسد. آن قدر التماس کردیم که اسلحه را روی دوشش گذاشت و گفت: «من اون رو میبرم، شماها وسایل رو بیارین.»
سه اسلحه و یک دوربین مادون قرمز برداشتیم. او هم مجروح را روی دوشش گذاشت و راه افتاد. نمیدانم چه شد که دختر اصفهانی را گم کردیم. ناگهان دیدم تنها هستم. خیلی ترسیدم. باید از نخلستان رد میشدیم. خاطرۀ بدی از دراکولا داشتم. بچه که بودم، فیلمی از دراکولا دیده بودم که در نخلستان، بالای درخت نشسته بود و زنی را که رد میشد، صدا میزد. وحشت کرده بودم. دراکولا را بالای سرم میدیدم. با هر بدبختی که بود، خودم را به مقر رساندم. دختر اصفهانی زودتر از من رسیده بود. آنها مجروح را داخل آمبولانس گذاشته و حرکت کرده بودند. من همان جا ماندم و تا صبح غرغر شنیدم: «تقصیر شما بود. اگه نمیرفتین، این طوری نمیشد...»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گل سیمین: خاطرات سهام طاقتی |
نویسنده | ناهید سلمانی |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 100 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-471-763-5 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |