معرفی و دانلود کتاب گفت و گو با غریبه‌ها: هزارتوی شناخت دیگران

معرفی کتاب گفت و گو با غریبه‌ها: هزارتوی شناخت دیگران

مالکوم گلدول در کتاب گفت و گو با غریبه‌ها پیچیدگی‌ها و مشکلات تعاملات انسانی در هنگام دیدار با افراد جدید را موشکافانه تحلیل و بررسی می‌کند. در این کتاب می‌خوانیم که سوءبرداشت‌ها و سوءتفاهمات غالباً از تعصبات و فرضیات ما سرچشمه می‌گیرند. نویسنده با ارائه‌ی نمونه‌هایی معاصر و نیز از دل تاریخ، روی این اهمیت پافشاری می‌کند که بهتر است هنگام رویارویی و آشنایی با غریبه‌ها، با آگاهی و همدلی بیشتری پا پیش بگذاریم.

درباره‌ی کتاب گفت و گو با غریبه‌ها

مالکوم گلدول (Malcolm Gladwell) در کتاب گفت و گو با غریبه‌ها (Talking to Strangers) به چالش‌هایی که در درک غریبه‌ها به وجود می‌آیند، پرداخته و تأکید می‌کند که فرضیه‌ها و تعصباتمان به چه شکلی می‌تواند به قضاوت اشتباه منجر شود. نویسنده در کتاب گفت و گو با غریبه‌ها مفهوم پیش‌فرض حقیقت را عنوان می‌کند؛ بدان معنا که مردم به‌صورت کلی فکر می‌کنند که بقیه دارند حقیقت را می‌گویند؛ این امر باعث می‌شود اشتباهات فاحش و چشمگیری در قضاوت‌هایمان به وجود بیاید. مالکوم گلدول از افرادی مانند برنی مدآف مثال می‌آورد؛ کلاهبرداری که توانست سر افراد بسیاری را شیره بمالد، چون به‌صورت پیش‌فرض حرف‌های او را باور می‌کردند. او همچنین از داستان آماندا ناکْس مثال می‌زند. نویسنده با استفاده از قصه‌ی این خانم قصد دارد نشان دهد که سوءتفاهمات و تفاوت‌های فرهنگی بی‌تردید به نتایج و عواقب نامطلوب و ناخوشایندی می‌انجامد.

مالکوم گلدول در جایی از کتاب گفت و گو با غریبه‌ها نظریه‌ی شفافیت را مطرح می‌کند. نویسنده با طرح این مفهوم، باور ما را که می‌گوییم می‌توان فرد را از روی حالات چهره و رفتارش درک کنیم و احساسات و نیاتش را بفهمیم، به چالش می‌کشد. برای درک‌پذیرتر کردن این مفهوم، مالکوم گلدول از سازمان و جاسوسان کوبایی مثال می‌آورد که چطور توانستند با سوءاستفاده از شفافیت متظاهرانه و تغییر رفتار و ظاهرشان به این سازمان نفوذ کنند. نویسنده در این کتاب همچنین از آدولف هیتلر و سیلویا پلات مثال می‌آورد. او این‌طور می‌نویسد که همین برداشت غلط نویل چمبرلین، نزدیک‌ترین مشاور هیتلر، بود که باعث شد فردی به مجربی او، به گمراهی کشانده شود. درباره‌ی سیلویا پلات نیز می‌گوید که انتظارات و هنجارهای اجتماعی می‌توانند مانع درک درست فرد شود و به نتایج ناگواری بینجامد.

هم‌اکنون می‌توانید کتاب گفت و گو با غریبه‌ها را با ترجمه‌ی فاطمه علی‌پور تنگسیری که انتشارات آموخته آن را روانه‌ی بازار کرده است، تهیه کنید.

جوایز و افتخارات کتاب گفت و گو با غریبه‌ها

• نامزد جایزه‌ی گودریدز در بخش آثار غیرداستانی (2019)؛
• کتاب منتخب فایننشال تایمز؛
• کتاب منتخب بلومبرگ؛
• کتاب منتخب شیکاگو تریبون؛
• کتاب منتخب مطبوعات آزاد دیترویت.

نکوداشت‌های کتاب گفت و گو با غریبه‌ها

• خواندن کتاب گفت و گو با غریبه‌ها الزامی است. عاشق این کتاب هستم. خواندنش نه تنها باعث می‌شود که طور دیگری به غریبه‌ها نگاه کنید، بلکه باعث می‌شود نوع نگاهتان به خودتان و جهان را نیز تغییر دهید. خواندن این کتاب من را تغییر داد. (اپرا وینفری، نویسنده و مجری معروف)
• کتابی هم شگفت‌آور و هم آموزنده... اثری پر مغز... امضای کار مالکوم گلدول خوش آب و رنگی و سلیسی و خوش‌خوان بودن است. (هفته‌نامه‌ی ناشران)
• مطالعات موردی مالکوم گلدول بسیار هیجان‌انگیز و مملو از داستان‌هایی جذاب از گذشته است که از یادها رفته. او از این داستان‌های مهیج استفاده کرده تا به خوبی نشان دهد چطور باید با غریبه‌ها تعامل کنیم. (مگی تفت، بوک‌لیست)
• کتابی با قلمی قدرتمند و ساختاری ماهرانه. (فایننشال تایمز)
• مالکوم گلدول باری دیگر کتابی خواندنی و جذاب ارائه کرده است. در زمانی که تمام مردم جهان احساس می‌کنند که در ایجاد تعامل ناتوان هستند، این کتاب به بررسی راه و روش‌هایی می‌پردازد که ما را از ناکامی در برقراری روابط نجات دهد. واقعاً اثری واجب و ضروری به شمار می‌رود. مالکوم گلدول با ترکیب گزارشات و تحقیقات با یک روایت جذاب، به این مثال‌ها نور می‌تاباند و شرایط را برای ما روشن می‌کند و نمی‌گذارد لحظه‌ای از خواندن آن غافل شویم. (لس‌آنجلس تایمز)

کتاب گفت و گو با غریبه‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را توصیه می‌کنیم به تمام کسانی که می‌خواهند درکشان از رفتار انسانی را افزایش دهند و از میزان سوءتفاهمات بکاهند و در ارتباطاتی که روزانه با دیگران دارند، بهبود یابند.

در بخشی از کتاب گفت و گو با غریبه‌ها: هزارتوی شناخت دیگران می‌خوانیم

غروب 28 اوت 1938، نویل چمبرلین نزدیک‌ترین مشاورش را فراخواند تا آخرشب جلسه‌ای راهبردی در خانهٔ شمارهٔ 10 خیابان داونینگ تشکیل بدهند. چمبرلین کمی بیش از یک سال قبل نخست‌وزیر بریتانیا شده بود. پیش از این تجارت می‌کرد و مردی اهل عمل و بی‌رودربایستی بود که به کارهای داخلی علاقه داشت و در این زمینه باتجربه بود. اما اکنون با اولین بحران سیاست خارجی روبه‌رو شده بود: آدولف هیتلر مرتب بیانیه‌های خصمانه‌ای دربارهٔ حمله به سودتنلند، بخش آلمانی‌زبان چکسلواکی، صادر می‌کرد.

اگر آلمان به چکسلواکی حمله می‌کرد، به‌یقین معنایش جنگ جهانی بود که چمبرلین به‌شدت از آن پرهیز می‌کرد. اما هیتلر در ماه‌های اخیر به‌کلی بی‌سروصدا شده بود و ابهام در قصد و نیت آلمان، دیگر اروپایی‌ها را عصبی می‌کرد. چمبرلین برای گذر از این تنگنا انتخاب شده بود. آن شب ایدهٔ محرمانه‌اش را به مشاورانش گفت و نام «نقشهٔ زد» را برایش انتخاب کرد. چمبرلین بعدها نوشت: «این ایده به اندازه‌ای نامتعارف و جسورانه بود که نفس لرد هالیفاکس، وزیر امور خارجه را برید.» چمبرلین می‌خواست برای دیدار رودررو با هیتلر به آلمان پرواز کند.

یکی از نکات عجیب‌ دربارهٔ روزهای پایانی و ناامید‌کنندهٔ دههٔ 1930 که هیتلر دنیا را به‌سوی جنگ کشاند، شناخت بسیار کم رهبران دنیا از رهبر آلمان بود. هیتلر یک معما بود. فرانکلین روزولت که در زمان ظهور هیتلر رئیس‌جمهور آمریکا بود، هرگز با او ملاقات نکرد. جوزف استالین، رهبر شوروی هم همین‌طور. وینستون چرچیل، جانشین چمبرلین، زمانی که در سال 1932 در مونیخ مشغول تحقیق دربارهٔ یک کتاب بود، به ملاقات با هیتلر بسیار نزدیک شد. او و هیتلر دو بار برنامه ریختند برای صرف چای یکدیگر را ملاقات کنند؛ اما در هر دو بار هیتلر قالش گذاشت.

فهرست مطالب کتاب

دربارۀ نویسنده
پیشگفتار مترجم
‌سخن نویسنده
مقدمه: «از اتومبیل پیاده شو!»
بخش یکم: جاسوس ها و دیپلمات ها - دو معما
1: انتقام فیدل کاسترو
2: آشنایی با پیشوا
بخش دوم: پیش فرض حقیقت
3: ملکهٔ کوبا
4: احمق مقدس
5: نمونهٔ پژوهشی: پسری در حمام
بخش سوم: شفافیت
6: مغالطهٔ سریال فرندز
7: توضیحی کوتاه دربارهٔ پروندهٔ آماندا ناکس
8: نمونهٔ پژوهشی: مهمانی انجمن دانشجویی
بخش چهارم: درس ها
9: اگر غریبۀ روبه رویتان تروریست باشد، چه اتفاقی می‌افتد؟
بخش پنجم: پیوندخوردن اتفاق ها
10: سیلویا پلات
11: نمونهٔ پژوهشی: آزمایش های کانزاس سیتی
12: ساندرا بلاند