معرفی و دانلود کتاب گردنبند تقدیر
برای دانلود قانونی کتاب گردنبند تقدیر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گردنبند تقدیر
دیداری دم بزنگاه، احساسی عجیب و گردنبندی رازآلود. کتاب گردنبند تقدیر همینطور عجیب شروع میشود. آذر فراهانی نویسنده این مجموعه، چهار داستان با نامهای «گردنبند تقدیر»، «لعیا»، «چشمهایش» و «دیبا» را روایت میکند.
درباره کتاب گردنبند تقدیر:
اولین داستان این اثر، روایتی از شایان پسری دلرحم و مهربان است که برای کمک به دیگران ذرهای تردید نمیکند. روزی به هنگام رانندگی در اتوبان دختری را میبیند که به تنهایی کنار جاده ایستاده است. او که کمی به این ماجرا مشکوک شده بود، ماشین را متوقف میکند و به سراغ دخترک میرود. در همین حال متوجه میشود که حدسش درست از آب در آمده و این دختر قصد خودکشی دارد.
شایان به سرعت او را کنار میکشد و با وجود بد و بیراههایی که از سمت دختر کولی نصیباش میشود، اما کوتاه نمیآید و نجاتش میدهد. در نهایت دختر که ادعا میکند خانهای برای رفتن ندارد، به پیشنهاد شایان به زیرزمین شرکت او میرود. شایان ماجرا را برای دوست و همکارش احمد تعریف میکند، و به سرعت به سراغ دخترک میروند که تمام شب را در سرما خوابیده بوده است. شایان و احمد او را به بیمارستان منتقل میکنند و وقتی فردای آن روز دوباره به دیدنش میروند، با جای خالی او مواجه میشوند.
دخترک که حالا میدانند نامش هیوا بوده، با به امانت گذاشتن گردنبندش خودش را از بیمارستان مرخص کرده است.
کتاب گردنبند تقدیر برای چه کسانی مناسب است؟
اگر از طرفداران و خوانندگان کتابهای عاشقانه هستید، این مجموعه جذاب را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب گردنبند تقدیر میخوانیم:
آزاده رو به من کرد و گفت: احمد یه چیزایی برام تعریف کرده بود. کارتون جای تقدیر داره ولی احساس میکنم این دختر از چیزی رنج میبره. -من متوجه منظورتون نمیشم. - نیمه شب با صدای جیغ این دختر از خواب بیدار شدم. توی خواب گریه میکرد. رنگ پریده بود. تو بغلم میلرزید. دلم نیومد با کنجکاوی آزارش بدم. به خاطر همین آرومش کردم. اونقدر محکم دستم رو گرفته بود که نتونستم ترکش کنم.
کنارش موندم تا خوابید. حتی وقتی که بیدار شد در مورد اتفاقی که شب براش پیش اومده بود حرفی زده نشد. راستش تصمیم گرفتم توجهش رو جلب کنم تا بتونم علت این ناراحتیهایی رو که پیدا کرده بفهمم. به یاد زنجیری که در بیمارستان به دستم سپرده بودند افتادم زنجیر رو از جیبم بیرون کشیدم. برای آزاده و احمد هم موضوع جالبتر شده بود. احمد قول داد تا به کمک دوستش از صاحبان این عکسها اطلاعاتی رو به دست بیاره. خونه رو ترک کردیم در حالیکه موفق نشده بودم هیوا رو ببینم. توی ماشین به فکر حرفهای آزاده بودم.
فهرست مطالب کتاب
گردنبند تقدیر
لعیا
چشمهایش
دیبا
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گردنبند تقدیر |
نویسنده | آذر فراهانی |
ناشر چاپی | انتشارات سارات |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 244 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6027-92-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
کتاب مناسب کسایی هست که داستان کوتاه دوست دارن
اما خیلی کلیشه بود
داستانهایی که انگار خیلی شنیدیم و خیلی شبیه فیلمهایی که دیدیم
نویسنده ایده جدیدی نداشت
غلط املایی هم زیاد داشت...