معرفی و دانلود کتاب فریماه
برای دانلود قانونی کتاب فریماه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فریماه
کتاب فریماه نوشتهی آذر فراهانی، داستانی دربارهی عشق است. این رمان زیبا، روایتگر زندگی دختری مهربان و جسور به نام فریماه است که میکوشد خواهر مریضاحوال و شکستخوردهی خود را دوباره به زندگی بازگرداند، او میکوشد تا به خواهرش ثابت کند سرانجام هر عشقی شکست نیست، اما چیزی که در این میان حدس نمیزند این است که عشق قرار است به سراغ خود او بیاید...
دربارهی کتاب فریماه
فریماه دختری حامی، دلسوز و مهربان است که گرچه دنیا با او خوب تا نمیکند، اما او اهمیتی نمیدهد و میکوشد تا خوب باشد و به دیگران خوبی کند. فریماه همراه خواهر دوقلویش فریبا در خانهی مادربزرگش زندگی میکند. فریبا مریضاحوال و ناخوش است و به سبب زندگی شکستخوردهی زناشوییاش وضعیت روحی خوبی ندارد. بار زندگی خانواده بر دوش فریماه است. او میکوشد تا از خواهرش مراقبت و به او اثبات کند که دنیا آنطور که او فکر میکند سیاه نیست و هنوز چیزهایی وجود دارند که میتوانند دستآویزی برای اتصال به این زندگی باشند.
فریماه میخواهد به فریبا نشان دهد همهی مردها مثل شوهر سابق او، آزارگر نیستند که با هر مشکلی در زندگی جا بزنند. در این میان فریماه ناچار است از پس چالشهایی که اقوام درجهیکش برایش ایجاد میکنند نیز بربیاد. در میان تمام این مسائل و مشکلاتی که مثل یک سیاهچالهی عمیق فریماه را به میان خود میکشند، جرقهی کوچکی از عشق به کمک او میآید و رنگی تازه به روزهای خاکستری فریماه میبخشد.
آیا فریماه تن به دلبستگی خود خواهد داد یا دست از عشقی که میان قلبش جوانه زده خواهد کشید تا خودش را تمام و کمال صرف خواهرش کند؟ رمان فریماه نوشتهی آذر فراهانی داستانی دلنشین از دختری دلسوز است. روایتهایی از زندگی آدمهایی که بهوفور در اطرافمان یافت میشوند و سرنوشتشان قلبمان را به درد میآورد.
این کتاب زیبا از نشر طلایه به چاپ رسیده است.
کتاب فریماه برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای عاشقانهی ایرانی مناسب و جذاب خواهد بود.
در بخشی از کتاب فریماه میخوانیم
اوایل شب بود که به خانهی عمه فریال رسیدیم. میهمانان زیادی در خانه حضور داشتند. سهیل هنوز نیامده بود. از بودن در آنجا احساس پشیمانی میکردم. در حال چیدن میز شام بودم که او آمد. به همراه دختری که نگاهش برایم آشنا بود. همهی میهمانان به افتخار ورودشان کف زدند. عمه فریال بود که مراسم معارفه را انجام میداد. هر دو کنار هم قدم برمیداشتند. پریناز واقعاً زیبا بود، لباسی که به تن داشت زیبایی او را دو چندان کرده بود. وقتی به کنار ما رسیدند، سهیل بیتفاوت از کنارم گذشت، بیآنکه حتی نیمنگاهی به من بکند. دلم گرفت، بغض گلویم را فشرد و سوزش اشکی را در چشمانم حس کردم. دیگر تاب ایستادن در آنجا را نداشتم از آنجا گریختم و به جای خلوتی فرار کردم. نمیدانم چرا اینگونه شده بودم؟ شاید هم واقعیت داشت من عاشقش بودم و به دختری که در کنارش ایستاده بود حسادت میکردم. آن شب سعی کردم خوددار باشم. ولی دلم لجوج شده بود و از من فرمان نمیبرد.
همهجا نگاهم به او بود؛ دلم غصهدار بود و او در حال بگو و بخند بود و سرگرم عشق جدیدش،...
بعد از تمام شدن میهمانی به سراغ سهیل و پریناز رفتیم تا نامزدی آنها را تبریک بگوییم، ولی سهیل را نیافتیم. پریناز به تنهایی در جایگاهشان ایستاده بود و میهمانان را بدرقه میکرد. به هر طرف که نگاه کردم او را نیافتم، به پریناز تبریک گفتیم و از آنجا خارج شدیم.
وقتی به خانه برگشتیم از مقابل چشمان فریبا و مادرجون فرار کردم و به اتاقم پناه بردم. به گوشهی تختم خزیدم و تکیهام را به کنج دیوار زدم و زانوانم را در آغوشم گرفتم و نگاهم را به تاریکی اتاقم دوختم. از دست خودم عصبانی بودم، از اینکه به دلم فرصت عاشق شدن را نداده بودم، به یاد سهیل و نگاههای پر از عشق او به پریناز افتادم و باز بغض کردم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فریماه |
نویسنده | آذر فراهانی |
ناشر چاپی | انتشارات طلایه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 287 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7602-48-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |