معرفی و دانلود کتاب کاش بوی سگ مرده میداد
برای دانلود قانونی کتاب کاش بوی سگ مرده میداد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کاش بوی سگ مرده میداد
کتاب کاش بوی سگ مرده میداد مجموعهای است از 12 داستان که در میان سالهای 1396 تا 1400 نوشته شدهاند. یکی از داستانهای این اثر با عنوان «شاید شانس با من یار شود» در مسابقهی داستاننویسی صادق هدایت برگزیده شده است. دلارام دلنواز در این مجموعهداستان بر زنان و دخترانی تمرکز میکند که مشکلاتشان در جامعهی امروز ایرانی مغفول مانده است.
دربارهی کتاب کاش بوی سگ مرده میداد
«آمدهام حمام، بعد از بیست روز، آن هم بهزور. گفتند به خودت رحم نمىکنى، به همبندىهایت رحم کن. حالم بهتر شده، مثل کسى که از مرگ برگشته و حالا توى کماست.» اولین داستان کتاب کاش بوی سگ مرده میداد با این جملات شروع میشود. داستانی که در سال 1398 در هجدهمین مسابقهی داستاننویسی صادق هدایت برگزیده شد. داستان زندگی دختری که پدرش به او تجاوز کرده و حالا در زندان است. اما چرا سر و کار دختر به چنین جایی افتاده؟ دلارام دلنواز در اولین داستان این مجموعه، احساسات دختری را که این اتفاق شوم را پشت سر گذاشته، با جزئیات دقیقی روایت میکند؛ بدون آنکه بخواهد پدر یا دختر را از دیدگاه روانشناختی تحلیل کند یا به مخاطبان کتابش پند اخلاقی دهد.
دلارام دلنواز دوازده داستان کتاب کاش بوی سگ مرده میداد را در میان سالهای 1396 تا 1400 به نگارش درآورده است. او که متولد سال 1356 در کرمانشاه است، رشتهی شیمی کاربردی را برای تحصیل انتخاب کرد و سپس، به کارهای هنری مانند نقاشی، مینیاتور و سرانجام نویسندگی روی آورد. او از میانهی سال 1396 انتشار داستانهای خود را آغاز کرد و در همان ابتدا، توجه منتقدین به آثار او جلب شد. جایزههای معتبر ادبی مانند جایزهی فرشته، بهمن و صادق هدایت از جمله افتخارات این نویسندهی ایرانی هستند.
یکی از ویژگیهای داستانهای دلارام دلنواز، پرداختن به مسائل روز اجتماعی زنان است. زنان و دختران علیرغم نقش مهمی که در جامعه ایفا میکنند، با مشکلات زیادی مواجه میگردند و کمترین توجهی به آنها نمیشود. آنها باید خودشان در میانهی مشکلاتی چون تجاوز، فقدان، خیانت و... راهی برای تسکین خویشتن بیابند و چارهای بیندیشند. فضای داستانهای کتاب کاش بوی سگ مرده میداد، همگی زنانه هستند و نوعی دیدگاه فمینیستی رادیکال در آنها دیده میشود. زنان داستانهای لارام دلنواز، بهظاهر کاری از دستشان برنمیآید، در استیصال محض به سر میبرند و تنها میتوانند در گوشهای، شاهد اتفاقات ناگوار زندگیشان باشند. اما در پایان هر داستان، کورسوی امیدی برای نجات آنها از این وضعیت باقی میماند.
داستانهای کتاب کاش بوی سگ مرده میداد به گونهای هستند که از همان جملات اول مجذوبشان میشوید. جملاتی کوتاه با تصاویری کنجکاویبرانگیز که شما را بهآرامی وارد فضای داستان میکنند و در پایان، متفاوت با آن فضای اولیه، خواننده را به شگفتی وامیدارند. دلارام دلنواز معتقد است که فضاسازی درست، بهجا و دقیق مخاطب را با قهرمان داستان همراه میکند؛ بهطوری که حتی پس از تمام شدن داستان هم درگیر آنها و سرنوشت تلخشان بمانید. دلنواز بر سرگشتگی شخصیتهای زن داستانهایش هیچ نقطهی پایانی نمیگذارد؛ گویی آنها هیچگاه رنگ آرامش را به خود نخواهند دید.
انتشارات هیلا که از زیرمجموعههای نشر ققنوس است، مجموعه داستان کاش بوی سگ مرده میداد را در سال 1401 روانهی بازار کرده.
کتاب کاش بوی سگ مرده میداد برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای کوتاه ایرانی با محوریت زنان علاقه دارید، کتاب کاش بوی سگ مرده میداد بهترین گزینه برای شما به نظر میرسد.
در بخشی از کتاب کاش بوی سگ مرده میداد میخوانیم
چهارپایهی کوچک تاشو را کنار قبر محمدحسین باز مىکنم و رویش مىنشینم. صورتم یخ کرده. انگشتهاى دستم را مىکنم توى آستین دست دیگر. یادم رفته بود که فلاسک کوچکى را که از آبجوش پر کرده بودم توى کیفم بگذارم. از بس که نیلوفر عجله داشت تا زودتر راه بیفتیم. زن جوانى لیوان به دست نزدیکم مىشود. چاى کیسهاى را توى لیوان کاغذى بالا و پایین مىکند و دستم مىدهد. مىگوید: «خیلى سرده امروز، بخورین گرم شین.» مىگویم: «خدا عمرت بده، همیشه چاى همراهم بود. این دفعه یادم رفت.» مىگوید: «تو سرما نیاین. اذیت مىشین.» قلپى از چاى مىنوشم و به قبر محمد اشاره مىکنم. مىگویم: «همین یه پسر رو داشتم، مىآم هر دو سه هفته یه بار.» زن چیزى نمىگوید. مىگویم: «تو این دو هفته که نیومدم چقدر خوشگل کردهن اینجا رو. همهی سنگها رو عوض کردهن.» زن کف دستش را روى سنگ قبر محمدم مىکشد و به نوشته روى آن اشاره مىکند و مىگوید: «حاجخانوم، مطمئنین اشتباه نیومدهین؟ نوشته گمنام... مىتونین بخونین؟»
عینک آویزان از گردنم را از سینه جدا مىکنم، به چشمم مىزنم و روى قبر دولا مىشوم.
زن مىگوید: «این ده ردیف که مىبینین همهشون شهداى گمنامن.»
از تعجب دارم شاخ درمىآورم. نگاه مىکنم به دور و برم: «یعنى چى؟ چرا اسم پسرم رو از روى قبر کندهن؟»
زن نزدیکم مىآید و مىگوید: «حتماً اشتباه اومدهین، شمارهی کسى رو دارین زنگ بزنم بیاد دنبالتون؟» سرم درد مىگیرد. صورتم از عرق خیس مىشود. زن از توى جیبش دستمالکاغذى درمىآورد و عرق پشت لب و پیشانىام را پاک مىکند. دستش را کنار مىزنم.
فهرست مطالب کتاب
شاید شانس با من یار شود
سکوى بازى
من به یک اسم هم دلخوشم
ریحانهاى توى باغچه
کاش بوى سگمرده مىداد
سلام بفرمایید...
استیلا در بلوک E2
خیرگى
دکلتهی بدقواره
عروسک مومى
قندشکن
ردِ پیوند
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کاش بوی سگ مرده میداد |
نویسنده | دلارام دلنواز |
ناشر چاپی | انتشارات هیلا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 104 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6662-32-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |