معرفی و دانلود کتاب کار را امروز انجام ندادم: پیرامون رهایی از احساس گناه ناشی از مولد نبودن

معرفی کتاب کار را امروز انجام ندادم: پیرامون رهایی از احساس گناه ناشی از مولد نبودن

مدلین دور، نویسنده‌ی کتاب کار را امروز انجام ندادم، پس از اینکه سال‌ها از عمر خود را وقف جستجو برای کشف راز رسیدن به نهایت بازدهی و بهره‌وری کرد، نهایتاً به یک نتیجه‌ی غیرقابل‌انتظار رسید: چنین رازی اصلاً وجود ندارد. به نظر مدلین دور، نهایت بهره‌وری، افسانه‌ای است که ساخته و پرداخته‌ی ذهن و فرهنگ کمال‌گرای ماست و سال‌هاست مانع لذت بردنمان از زندگی و دلیلی برای سرزنش و آزار خودمان شده است.

درباره‌ی کتاب کار را امروز انجام ندادم

اکثر ما در پایان هر روز که به یادآوری و بررسی دوباره‌ی وقایع روز مشغول می‌شویم به شمارش اندازه و حجم کارهای انجام شده‌ی امروز و کارهای انجام‌نشده‌ی فردا می‌پردازیم. طبیعی است که همه دائماً تا روزی که زنده هستیم کارهایی برای انجام دادن داریم که ممکن است آن‌ها را به عقب انداخته یا از انجام دادنشان صرف نظر کنیم. اما آیا سرزنش کردن خودمان برای انجام ندادن این کارها هم ضروری است؟ مدلین دور (Madeleine Dore) نویسنده و روزنامه‌نگاری است که در سال‌های اخیر در پادکست و وبلاگ خود به مصاحبه با متفکران و هنرمندان بسیاری درباره‌ی این موضوع پرداخته که آن‌ها چگونه روزهای خود را سپری می‌کنند و در راستای بالا بردن کیفیت روز خود چه کارهایی انجام می‌دهند. او که در ابتدا به دنبال کشف و معرفی راهکارهای افزایش بازدهی بود، به مرور زمان به این نتیجه رسید که ما همه قربانی فرهنگی هستیم که ارزش و هویت ما را با میزان بهره‌وری و فعالیت روزانه‌مان می‌سنجد. کتاب کار را امروز انجام ندادم (I Didn't Do the Thing Today) حاصل تجربه‌ی سال‌ها تلاش مدلین دور برای مبارزه با احساس کمال‌گرایی و نارضایتیِ ریشه دوانده در عمق جانمان است که در این جلد کتاب جمع‌آوری و توسعه داده شده است.

کتاب کار را امروز انجام ندادم در سه بخش کلی به بررسی و تحلیل مسئله‌ی کمال‌گرایی و وسواس فکری ما برای به نهایت رساندن بازدهی و بهره‌وری می‌پردازد. مدلین دور در هر فصل، از عقاید و ایده‌های مطرح شده به وسیله‌ی متفکران، هنرمندان، نویسندگان و صاحب‌نظران بسیاری برای اثبات بیهودگی طرز فکر دستاوردمحور امروزی کمک گرفته. او در ادامه به ارائه‌ی راهکارها و روش‌هایی برای مبارزه با این طرز فکر، کاهش وسواس و اضطراب ناشی از زندگی در سایه‌ی این فرهنگ کارمحور و افزایش لذت و کیفیت روزها می‌پردازد. این اثر در واقع نهیبی به تمام ما انسان‌هاست تا بفهمیم ارزش ما و زندگی‌مان با اندازه‌گیری دستاوردهایمان مشخص نمی‌شود. ما ماشین‌های تولید و بهره‌وری نیستیم که دائماً مشغول انجام دادن «کار مفید» باشیم و به‌عنوان انسان لازم است از تغذیه‌ی این فرهنگ کمال‌گرا دست برداشته و به خودمان اجازه‌ی اشتباه کردن، استراحت کردن و لذت بردن از زندگی را بدهیم، و در نهایت اینکه با اصرار بر افزایش بازدهی و بهره‌وری در تعقیب هدف غیرممکنی هستیم که ضرورتاً به ناامیدی و نارضایتی و تکرار ابدی این دور باطل منجر می‌شود.

کتاب کار را امروز انجام ندادم با ترجمه‌ی علیرضا ملک‌پور و چاپ نشر راوشید در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب کار را امروز انجام ندادم

• درحالی‌که بسیاری کتاب‌ها شما را به تغییر زندگی‌تان تشویق می‌کنند، این اثر شما را به توسعه‌ی زندگی هدایت می‌کند. یک شاهکار انقلابی. (ماری اندرو، نویسنده)
• من در این اثر ایده‌های بسیاری برای دزدیدن پیدا کردم، شما نیز پیدا خواهید کرد. (آستین کلئون، نویسنده‌ی کتاب چگونه ایده‌های خوب را بدزدیم)
• این کتاب را بخوانید و نفسی از روی راحتی بکشید. (هیو مک‌کی، نویسنده‌ی کتاب انقلاب مهربانی)
• اثری عمیق، متفکرانه، با انتقادهای سازنده و مفید. (Clare Bowditch)

کتاب کار را امروز انجام ندادم برای چه کسانی مناسب است؟

به تمام افراد کمال‌گرایی که روزهایی از زندگی را با فشار بیشتر کار کردن، بیشتر مفید بودن، بیشتر به دست آوردن و به انجام رساندن دست و پنجه نرم کرده‌اند، مطالعه‌ی کتاب پیش رو را توصیه می‌کنیم.

در بخشی از کتاب کار را امروز انجام ندادم: پیرامون رهایی از احساس گناه ناشی از مولد نبودن می‌خوانیم

گاهی ما به توهم یک هفته‌ی آینده‌ی آرام‌تر و قابل‌مدیریت‌تر متوسل می‌‌‌شویم که در آن کارها سروسامان یافته‌اند، که فقط منجر به روبه‌رو شدنمان با یک برنامه‌ی دیگر پر از کارهای به زور در آن چپانده شده، می‌‌‌شود. به جای اینکه بایستیم تا همه چیز اطرافمان آرام گیرد، چه می‌‌‌شود اگر در وسط هرچیزی بایستیم؟ در حالی که همه‌گیری کووید-19 تأثیرات مختلف بدی روی افراد مختلفی داشت، در جاهای مشخصی ما دریافتیم که توقف کردن یعنی چه (توقف رفت‌وآمد به محل کار، توقف برعهده گرفتن تعداد زیادی تعهدات اجتماعی، توقف دائماً برای کار در سفر بودن، توقف انجام کارها و مسئولیت‌های بسیار در آخر هفته). برای بعضی از ما، این به این معنا بود که از بسیار مشغول بودن بازایستادیم. درست است که برخی از مردم حتی در این دوران مشغول‌تر از پیش بودند. بدون شک یک غم جمعی برای آن‌هایی که دوست‌شان می‌‌‌داشتیم، برای جوامع و جان‌هایی که زمانی وجود داشتند، وجود دارد (ولی همچنین امیدی نیز برای اینکه امور می‌‌‌توانستند متفاوت به نظر آیند وجود داشت). در حالی که تأیید می‌‌‌کنیم که از کار افتادن دنیا تأثیرات مخربی را روی بسیاری از مردم، درست مثل بخش‌هایی از زندگی خودمان داشته است، اغلب اوقات نجواهای آسایش‌بخشی در این هنگام به صدا درمی‌آمدند که به ما می‌‌‌گفتند با وجود همه‌ی این مسائل نیازی نیست تا کاری را که نمی‌خواهیم انجام دهیم.

شاید ما به توقف اجباری‌ای برای دادن اجازه به خودمان برای آهسته کردن سرعت زندگی‌مان نیاز نداشته باشیم. به ما آموخته شده است که تا خسته و فرسوده نشویم چیزی به دست نمی‌آوریم. اما به دنبال چه چیزی برای به دست آوردن هستیم؟ آیا این چیزی است که واقعاً می‌‌‌خواهیم؟ ممکن بود پذیرای این مسئله باشیم که نیازی نباشد تا برای به دست آوردن چیزی کاری انجام داد، و می‌‌‌توانستیم همین‌طور هم باشیم؟

فهرست مطالب کتاب

در شروع یک روز
1. باریک‌بینی مولد بودن
2. گسترش خلاقیت
لغزش‌های روز ما
3. جستجوی ناامیدانه برای روال آرمانی
4. نگرانی از زمان تلف شده
5. تغییر ضوابط و چهارچوب جاه‌طلبی
6. افسانه‌ی تعادل
7. سکون تردید
8. تضعیف ناشی از مقایسه
9. ناامیدی بزرگِ ناشی از انتظار
10. تله‌ی مشغولیت
11. انکار محدودیت
12. قوانین زمخت نظم
13. کشمکش حواس‌پرتی
14. جستجوی طاقت‌فرسای کمال
در پایان روز
15. بخشندگی مهربانی
16. عمق کنجکاوی
17. لحظات لذت