معرفی و دانلود کتاب چهار هزار هفته: راهنمای مدیریت زمان برای انسان‌های فانی

معرفی کتاب چهار هزار هفته: راهنمای مدیریت زمان برای انسان‌های فانی

الیور برکمن در کتاب چهار هزار هفته بیان می‌کند که ما انسان‌ها به طور متوسط بین هفتاد تا هشتاد سال، معادل چهار هزار هفته عمر می‌کنیم. چگونه می‌توان این زمان کوتاه را مدیریت کرد؟ برکمن در کتاب خود با بهره گرفتن از آموزه‌های فیلسوفان مختلف به این سؤال پاسخ می‌گوید. گفتنی است این اثر در فهرست کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز قرار داشته است.

درباره‌ی کتاب چهار هزار هفته

عمر ما انسان‌‌ها بیش از آنچه تصور می‌کنید کوتاه و غم‌انگیز است. در بهترین حالت، اگر هشتاد سال عمر کنید، در واقع تنها چهارهزار هفته عمر کرده‌اید. البته دور از ذهن نیست که بخت با شما یار باشد و نَوَدساله شوید و آن‌گاه چهارهزار و هفتصدمین هفته را نیز به چشم خود ببینید! کوتاهی عمر کم‌وبیش به ما نشان می‌دهد که چرا فیلسوفان در طول تاریخ فلسفه، عمر کوتاه آدمی را مشکلی اساسی در زندگی دانسته‌اند. ذهن ما انسان‌ها قادر است برنامه‌های بی‌نهایت زیادی را تولید کند؛ این در حالی است که کوتاهی عمر فرصت به ثمر نشاندن این ایده‌ها را در اختیار ما نمی‌گذارد. سنکا (Lucius Annaeus Seneca)، فیلسوف رواقی، در باب کوتاهی عمر می‌نویسد: «این فرصتِ زمانیِ داده‌شده به ما آن‌چنان سریع و در یک چشم‌ به ‌هم‌ زدن می‌گذرد که همگی به غیر از افراد اندکی، تازه زمانی خود را برای زندگی کردن آماده می‌بینیم که زندگی‌مان خاتمه یافته است.»

کتابی که پیش روی خود دارید، با نام چهار هزار هفته (Four Thousand Weeks: Time Management for Mortals)‌ را الیور برکمن (Oliver Burkeman)، نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی، نوشته است. نویسنده‌ی این کتاب دقیقاً بر همین موضوعی که پیش‌تر گفته شد متمرکز شده است: کوتاهی عمر. ما تنها چهار هزار هفته برای زندگی کردن فرصت داریم و این زمان زیادی نیست. هیچ‌کس انکار نمی‌کند زمانی که در اختیار دارد، کوتاه و ناکافی است. علاوه بر آن، تقریباً اغلب ما فهرستی بلندبالا برای انجام کارها داریم و نظرسنجی‌های معتبری نشان داده است که امروزه بیش از هر زمان دیگری تحت‌فشار هستیم. توگویی زمان می‌دود و ما می‌دویم و هیچ‌گاه نمی‌توانیم زمان زیادی در اختیار داشته باشیم. در نهایت این‌که ما همیشه رابطه‌ی پردردسری با زمان محدودمان داشته‌ایم. بااین‌همه، چاره‌ی کار چیست؟ الیور برکمن در کتاب چهار هزار هفته به شما پاسخ می‌گوید.

کتاب چهار هزار هفته اثری در باب مدیریت زمان است؛ البته نه مدیریت زمان به معنای آنچه تاکنون شناخته‌ایم. برکمن باور دارد که ما باید بپذیریم تابه‌حال در مدیریت زمان شکست خورده‌ایم. حالا وقت آن رسیده که روش‌های سنتی و قدیمی را کنار بگذاریم و به دنبال راهی تازه‌تر بگردیم. نویسنده‌ی کتاب چهار هزار هفته حقایق بی‌رحمانه‌ای را به ما گوشزد می‌کند: «با خواندن شش کاری که افراد موفق قبل از ساعت هشت صبح انجام می‌دهند» موفق نمی‌شوید. «ایجاد تعادل میان کار و زندگی» دروغی بیش نیست و «هیچ روزی نیست که بتوانید به همه‌ی امور شخصی و کاری‌تان برسید یا دست‌کم فهرست کارهایی که باید انجام دهید کوتاه‌تر شود.»

الیور برکمن در کتاب نام‌برده درباره‌ی «زندگی محدودیت‌پذیر» سخن می‌گوید و به ما نشان می‌دهد که مشکل اصلی ما محدودیت زمان نیست، بلکه مسأله از جایی آغاز می‌شود که ما بی‌آن‌که آگاه باشیم، مدام در تلاشیم تا از زمان محدود خود بیشترین استفاده را ببریم. از این رو است که برکمن در کتاب خوبد به تمرین «هیچ‌کار نکردن» را به ما اموزش می‌دهد! بلز پاسکال می‌نویسد: «متوجه شده‌ام که تمام بدبختی انسان از اینجا نشأت می‌گیرد که نمی‌تواند بی‌سروصدا در اتاق خودش تنها بماند.»

الیور برکمن در کتاب چهار هزار هفته با زبانی طنز جعبه‌ابزاری کاربردی از ایده‌ها را در رابطه با مدیریت زمان در اختیارتان می‌گذارد. این ایده‌ها جملگی وام‌‌دار آثار فیلسوفان، روان‌شناسان و آموزگاران معنوی‌ای هستند که همه مخالف غلبه یا کنترل زمان بوده‌اند.

کتاب چهار هزار هفته را نخستین‌بار الیور برکمن در سال 2021 نوشته است. در ایران مترجمان مختلفی این کتاب را به زبان فارسی برگردانده‌اند. یکی از بهترین ترجمه‌‌های این اثر کار رضا ربیعیان است. انتشارات شبنا این ترجمه را روانه‌ی بازار نشر کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب چهار هزار هفته

• کتاب پرفروش وب‌سایت آمازون
• کتاب پرفروش نشریه‌ی نیویورک تایمز
• کتاب سال فایننشال تایمز در سال 2021

نکوداشت‌های کتاب چهار هزار هفته

• کتاب چهار هزار هفته پندهایی حکیمانه و تأمل‌برانگیزی را در بر می‌گیرد. پندهایی که با لحنی طنز و دل‌سوزانه بیان می‌شوند. (گاردین)
• کتاب چهار هزار هفته اثری است که باید آن را خواند و درباره‌اش تأمل کرد. از زمانی که این کتاب را خوانده‌ام، فکر آن همه‌جا همراه من بوده است. دنیای مدرن به ما می‌آموزد به شکلی زندگی کنیم که انگار تا ابد زنده‌ایم، اما کتاب چهار هزار هفته باعث می‌شود واقعیت را به شکلی عریان ببینیم. (نیومی آلدرمن، نویسنده‌ی بریتانیایی کتاب «قدرت»)
• کتاب تأمل‌برانگیز برکمن به مثابه‌ی یک مرهم عمل می‌کند. به‌ویژه برای آن دسته از خوانندگانی که تحت‌تأثیر خواسته‌های احتمالاً کاذبشان قرار گرفته‌اند. (نشریه‌ی پابلیشرز ویکلی)
• چهار هزار هفته بی‌نظیر است! شما را دچار چالش می‌کند و حتی ممکن است تشویقتان کند زندگی خود را تغییر دهید. (رابین اسمیت، نویسنده‌ی کتاب «زندگی موفق»)
• خواندن کتاب چهار هزار هفته ارزش زمان محدودتان را دارد! (مجله‌ی وال‌استریت)
• کتاب چهار هزار هفته از گذرگاه طنز، مسائل مهم زندگی و مفاهیم هستی‌شناختی را مورد بررسی قرار می‌دهد. (نیویورک تایمز)
• این کتاب به‌جای آن‌که نکاتی را ارائه دهد که با به‌کارگرفتن آن‌ها بتوانید بازدهی خود را افزایش دهید، این سؤال مهم را مطرح می‌کند که اساساً چرا نیاز داریم بازدهی خود را بالا ببریم. کتاب چهار هزار هفته تلاش نمی‌کند راه‌حل‌هایی جادویی برای زندگی ما ارائه دهد. چراکه اصلاً چنین راه‌حل‌هایی وجود ندارند. بلکه این کتاب سعی می‌کند چالش‌های آدمی را بررسی کند. (تایمز)
• الیور برکمن از نو به تعریف بازدهی و بهره‌وری می‌پردازد. ما تلاش می‌کنیم کارهای بیشتری در زندگی انجام دهیم و از این امر به‌عنوان بهانه‌ای استفاده می‌کنیم تا نفهمیم واقعاً در زندگی چه می‌خواهیم. تنها از طریق رویارویی با سؤال «در زندگی به دنبال چه هستیم؟» است که می‌توانیم رویکردی آرامش‌بخش‌تر، معنادارتر و انعطاف‌پذیرتر برای سازماندهی خود پیدا کنیم. (کال نیوپورت، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)

کتاب چهار هزار هفته برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به دنبال کتابی مناسب برای مدیریت زمان‌تان می‌گردید و دل‌تان هم از وعده و وعیدهای دروغین نویسندگان حوزه‌ی خودیاری حسابی خون است،‌ پیشنهاد می‌کنیم کتاب چهار هزار هفته را مطالعه کنید.

در بخشی از کتاب چهار هزار هفته: راهنمای مدیریت زمان برای انسان‌های فانی می‌خوانیم

در یک صبح زمستانی در سال 2014، روی نیمکت پارکی نزدیک خانه‌ام در بروکلین نشسته بودم و به‌خاطر حجم کارهای انجام‌نشده، بیش از حد معمول، احساس اضطراب می‌کردم که ناگهان متوجه شدم هیچ‌کدام از این روش‌ها هرگز جواب نخواهند داد. هرگز نخواهم توانست در سازماندهی کارایی، انضباط شخصی و تلاش کافی به‌منظور رسیدن به این احساس که در رأس امور قرار دارم، به تمام تعهداتم عمل می‌کنم و نیازی به نگرانی درخصوص آینده ندارم، به موفقیت برسم. ازقضا، درک این موضوع که این راه یک استراتژی بی‌مصرف برای رسیدن به آرامش خیال بوده است، آرامش خیالی فوری برایم به ارمغان آورد. (گذشته از همه‌ی این‌ها، وقتی قانع بشوید کاری که برایش تلاش می‌کردید غیرممکن است، دیگر کمتر خودت را سرزنش می‌کنی.) در آن لحظه، هنوز به فهمیدن دلیل محکومیت تمامی این روش‌ها به شکست، نیاز داشتم؛ دلیلش این بود که من از آن‌ها برای به دست آوردن احساس کنترل بر زندگی خود استفاده می‌کردم که همیشه دور از دسترس باقی می‌ماند.

اگرچه من تا حد زیادی از این موضوع بی‌اطلاع بودم، اما وسواس بهره‌وری من در خدمت یک نیت احساسی پنهان بود. اولاً، کمکم می‌کرد تا با احساس بی‌ثباتی موجود در دنیای کار نوین، مبارزه کنم: اگر حین انجام پروژه‌های جانبی خودم، می‌توانستم تمام خواسته‌های هر سردبیری را برآورده کنم، شاید بالاخره می‌توانستم در شغل و امور اقتصادی خود، احساس امنیت کنم. اما همیشه سؤالات ترسناکی درخصوص اینکه با زندگی خود چه می‌کنم و آیا لزومی به تغییرات اساسی وجود دارد یا نه، مرا در تنگنا قرار می‌داد. ظاهراً، ناخودآگاهم به این نتیجه رسیده بود که اگر بتوانم به‌اندازه‌ی کافی کار کنم، دیگر نیازی نیست از خودم بپرسم که آیا کسب احساس عزت نفس به‌واسطه‌ی کار کردن، به سلامتم لطمه می‌زند یا نه؟ تا زمانی که در آستانه‌ی تسلط بر زمان خود بودم، می‌توانستم از این فکر اجتناب کنم که خواسته‌ی حقیقی زندگی از من ممکن است شامل صرف‌نظر کردن از اشتیاق برای تسلط و فرو رفتن در ناشناخته‌ها باشد.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه: سرانجام همه خواهیم مرد
بخش اول: گزینش انتخاب‌
1. زندگی پر از محدودیت
2. دام بهره‌وری
3. مواجهه با محدودیت
4. چطور در به تعویق‌ انداختن بهتر شویم
5. مسئله‌ی هندوانه
6. مزاحم درونی
بخش دوم: ورای کنترل
7. واقعاً هیچ‌گاه وقت نداریم
8. شما اینجا هستید
9. کشف مجدد آسایش
10. مارپیچ ناشکیبایی
11. ماندن در اتوبوس
12. تنهایی کوچ‌نشینان اینترنتی
13. درمان بی‌اهمیتی کیهانی
14. مرض انسان
سخن پایانی: ورای امید
پیوست: ده ابزار برای پذیرش محدودیت خود