معرفی و دانلود کتاب چهار سوق: حکایت حسین کرد شبستری
برای دانلود قانونی کتاب چهار سوق: حکایت حسین کرد شبستری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چهار سوق: حکایت حسین کرد شبستری
کتاب چهار سوق: حکایت حسین کرد شبستری اثر سید امین موسوی زاده، به دو حکایت چهار سوق و ترخون میپردازد.
داستان حسین کرد شبستری روایتی از دوره صفویه است. حسین کرد یکی از چوپانزادگان و پهلوانان ایرانی است، که شاگرد پهلوان مسیح تکمه بند تبریزی از پهلوانان دربار شاه عباس صفوی بود.
حسین کرد پس از این که با همسر مسیح به اختلاف میخورد، تبریز را ترک میکند و در اصفهان به جمع پهلوانان شاه عباس میپیوندد. او از زمانی که مالیات هفت ساله ایران را از پادشاه هند گرفت و به دربار شاه آورد، یکی از نزدیکان شاه شد و شاه عباس به او پاداش فراوان میدهد.
او جایگاهی همچون جایگاه رستم در جمع پهلوانان شاهنامه در میان پهلوانان شاه عباس دارد. پهلوانان این قصه به سرپرستی سید میرباقر آجرپز در خدمت شاه عباس هستند و با دشمنان شاه که بیشتر ترکان عثمانی و ازبکها میباشند، مبارزه میکنند.
قصه حسین کرد طی سالیان دراز از قصههای مورد پسند مردم ایران بوده و در قهوهخانهها و گذرگاهها نقل میشده. در داستان حسین کرد میتوان گنجینهای ارزشمند از ویژگیهای زبانی، فرهنگی و اجتماعی مردم ایران را در دوران صفویه یافت.
در بخشی از کتاب چهار سوق میخوانیم:
شبش هرچه حسین اصرار کرد، مسیح با خود نبردش چهار سوق و به جایش چند قزلباش همراهش شدند. به میر آخُرش هم سپرد، مواظب حسین باشد که بیرون نرود. به چهار سوق که رسید، گفت طبل را بزنند. ماند همانجا تا ببرازخان و طرارها رسیدند. مسیح به تمسخر گفت: «دیشب خودت ترسیدی که نایبت را فرستادی؟» ببرازخان ریشخند زد.
«از تو بترسم که کار نوچهات را به نام خودت چو میاندازی؟» مسیح سرخ شد. حرفی نداشت که بزند. داد زد: «قداره بکش طرار...» این را گفت و حمله کرد به ببرازخان. ببرازخان چالاک قدارهاش را کشید و به دفاع گرفت جلو تیغهی قدارهی مسیح. حالا دیگر مبارزه رسماً شروع شده بود. یکی ببرازخان میزد و یکی مسیح.
زور هیچکدام به آن یکی نمیچربید. تقریباً همقد و قوارهی هم بودند. فقط یک خرده ببرازخان چهارشانهتر از مسیح بود. آن هم اگر کنار هم وامیایستادند میشد فهمید، وگرنه که هیچ.
چلک چلک قدارهها هم میشد فهمید که ضربهها آهستهتر شده. حالا دو ساعتی میشد که داشتند رد سر هم مبارزه میکردند. ببرازخان نفس نفس میزد و دستهایش آشکارا میلرزید.
گرد و خاک میدان هم علاوه شده بود به شرههای عرق روی شقیقهاش و قیافهاش را درماندهتر نشان میداد. همین حالاها بود که از زور خستگی نقش زمین شود. دیگر تقریباً حرکت عضلاتش دست خودش نبود. همینطور بیخود و بیرمق قداره را میرقصاند. چشمهایش میخواستند بخوابند. هر لحظه انگار ضربههای مسیح سنگینتر میشد.
فهرست مطالب کتاب
سوق یکم
سوق دویّم
سوق سیّم
سوق چهارم
ترخون: حکایت خسرو شیرین
صفرم
یکم
دوم
سوم
چهارم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چهار سوق: حکایت حسین کرد شبستری |
نویسنده | سید امین موسوی زاده |
ناشر چاپی | انتشارات میراث اهل قلم |
سال انتشار | ۱۳۹۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 72 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6327-19-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |