معرفی و دانلود کتاب پیچیده به هیچ
برای دانلود قانونی کتاب پیچیده به هیچ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پیچیده به هیچ
کتاب پیچیده به هیچ یکی دیگر از رمانهای خواندنی و جذاب خانوم مهرنوش صفایی، سرگذشت عشق پرسوز و گداز نرگس و ایمان را روایت میکند. بیشک از شنیدن سرگذشت نرگس بهت زده خواهید شد.
در بخشی از کتاب پیچیده به هیچ (عشقه 2) میخوانیم:
پرستار همانطور که دارو را با سرنگ داخل سرم میریخت زیرچشمی نگاهی به من انداخت و گفت: «برای دکتر مجد، قصهٔ حسین کرد شبستری تعریف میکردی، دم غروبی؟» (جوابی ندادم) ادامه داد: «ویزیتهای دکتر مجد معمولاً ده دقیقهای است اما عصری حدود یک ساعت توی این اتاقک جاخوش کرده بود و پچپچ میکرد. چی میگفتید این همه وقت؟» (باز هم جوابی ندادم)
پرستار سرنگ را از سرم بیرون کشید و همانطور که درپوش سرسوزن را روی سوزن میگذاشت، ادامه داد: «آن کتاب چی بود زیر بغلش زده بود؟ کتاب قصه بود؟!» (سرم را چرخاندم و ناخواسته با طعنه نگاهش کردم) بیتفاوت به نگاه من گفت: «فکر کن دکتر متخصص قلب و عروق، کتاب داستان بخواند، هر چند که… میگویند از وقتی نامزد خدا بیامرزش رفته، هر کاری بگویی از دکتر مجد بر میآید.» (سرم را چرخاندم و زل زدم به سقف)
پرستار درجه را از داخل جای آن برداشت و پس از چند تکان محکم آن را گذاشت زیر زبانم و در همان حال ادامه داد: «میگویند زنش، یعنی نامزدش، سوپروایزر همین بخش بوده و آوازهٔ عشقشان سر زبان عالم و آدم بوده. میگویند کمتر کارمندی توی این بخش بوده که نداند دکتر مجد و مریم زند چقدر به هم علاقه دارند و خانوادههایشان با این ازدواج مخالفت میکنند. البته اینطور که من شنیدهام خانوادهٔ دکتر مجد مشکل چندانی با این ازدواج نداشتند اما خانوادهٔ مریم از آن تُرکهای متعصبی بودند که فقط قوم و قبیلهٔ خودشان را برای وصلت قبول داشتند. بیچاره دختر… خدا میداند چهقدر مصیبت کشیده و چقدر کج دار و مریز با این وضعیت ساخته تا بالاخره دکتر مجد توانسته خانوادهاش را به این وصلت راضی کند. یکی از بچهها میگفت روزی که بالاخره خانوادهٔ مریم به این ازدواج رضایت دادند دکتر مجد به کل بیمارستان شیرینی مفصلی داد. شوخی نبوده که، خانوادهٔ دختر تا جایی پیش رفته بودند که میخواستند مریم را از این بیمارستان و این شهر منتقل کنند به شهر و بیمارستان خودشان در تبریز. آن وقت وسط چنین اوضاعی بالاخره دکتر مجد توانسته به هر ضرب و زور و طرفندی که بوده رضایتشان را جلب کند و اوضاع را رو بهراه کند اما بیچارهها عمر خوشیشان دوامی نداشته چون درست سه هفته بعد، یک روز دخترک همینجا وسط همین بخش ناغافل میخورد زمین و پخش کف زمین میشود… یکی دو بار اول همه چیز پای سُر بودن سرامیکها و خستگی مفرط و کمخوابی گذاشته میشود اما بعد وقتی قضیه چند بار دیگر هم تکرار میشود، مجبور میشود برود پیش دوست صمیمی دکتر مجد و MRI کند…»
دستم را دراز کردم و درجه را از زیر زبانم درآوردم و به سمت پرستار گرفتم. پرستار (آیش) بلندی گفت و آن را نگاه نکرده، سر جایش گذاشت. در این حال فهمیدن این موضوع که هوش و حواسش به من و اوضاع و احوالم نیست، اصلاً کار دشواری نبود.
بعد بیآنکه توجهی به مانیتور بالای سر من کند، کارتابل را از روی میلهٔ تخت برداشت و همانطور که با خودکار چیزهایی را داخل آن تندتند مینوشت ادامه داد: «خبر بیماری مریم مثل صدای توپ توی بیمارستان میپیچید و به هفته نکشیده همه میفهمند که مریم MS گرفته است. بعد هم چنان ولولهای پشت سرشان به راه میافتد و یک کلاغ، چهل کلاغ دهن به دهن میگردد و نیش و کنایهها به اسم ترحم و دلسوزی دورهشان میکند که عاقبت مریم عاصی میشود و خودش را میکُشد و اعلامیهٔ ترحیمش میشود نقطهٔ پایان ماجرای عاشقانهای که با دکتر مجد داشته است. ماجرای عاشقانهای که سالهای سال نقل محفل همهٔ پرسنل این بیمارستان بوده و مثل قصهٔ هزار و یک شب سرگرمشان کرده بوده است.»
زیر لبی گفتم: «خدا رحمتش کند.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پیچیده به هیچ |
نویسنده | مهرنوش صفایی |
ناشر چاپی | انتشارات نسل نواندیش |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 390 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-236-564-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
عشق از یک احساس و علاقه کاملا دو طرفه و کشش هم اندازه متولد میشه و چیزیهایی که به ان نام عشق یکطرفه میدهند اغلب تمایلات حاصل از کمبودهای روحی و روانی شدید یا و شیفتگی زیاد به ثروت قیافه و تحصیلات طرف مقابل است که اعتراف به ان شیادی تلقی میشه و رسیدن به ان با روال طبیعی امکان پذیر نیست. پس نام عشق آتشین روی ان میگذارند تا برای خودشان و دیگران ظاهرش زیبا و توجیه پذیر باشه و فریب تلقی نشه. اگرچه خود فرد هم بعد از مدتی توهم عشق پیدا میکنه و با ان الینه میشه.