معرفی و دانلود کتاب پنجره بیمارستان
برای دانلود قانونی کتاب پنجره بیمارستان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پنجره بیمارستان
کتاب پنجره بیمارستان نوشتهی آرش رستم زاده (آذر) با روایتی تلخ از زندگی افراد گوناگون سعی دارد شما را کمی به تفکر واداشته تا شاید بیشتر قدر لحظات زندگی خود را بدانید.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که در اطرافمان، شعلههای جنگ دائماً فروزان است برای بقا و موفقیت در زندگی باید بتوان حداقل بخش مربوط به خود را کنترل کنیم و کمکهای رسیده شده را قدرشناس باشیم. از جهت دیگر نیز، از هیچکس انتظار نداشته باشیم مگر در مقابل کاری که برایش انجام میدهیم.
همان گونه که قوانین به ما میآموزند، هر عملی دارای یک عکسالعمل است. یعنی هر یک از کردهها و اعمال ما به گونهای دیگر و در جای مشخص به خودمان باز میگردد. اکنون ما در منزل بنشینیم و در انتظار عکسالعملهای دیگران برای خود باشیم، بدون انجام عملی متقابل این انتظار از ما برود که آنان در مقابل ما وظیفه دارند تا بساط امرارمعاش ما را فراهم نمایند!
آرش رستم زاده در این کتاب قصد دارد تا داستانی را به تصویر بکشد که پرده از حوادث پر رمز و راز جهان امروز بردارد. قصه از زبان یک شخص مجهول روایت میشود. او خواهان آن است تا به شما بفهماند باید حامی افرادی که بدون پشتوانه هستند بود نه این که از آنها برای خود به عنوان منبع مالی بهره برد. امروزه افراد محتاج به صورت گدایان و متکدیان در کنارهی خیابان به سمت ما دست دراز نمیکنند بلکه در زمهریری که ما برایشان با طرد کردن میسازیم، میروند و اصم میشوند.
در بخشی از کتاب پنجره بیمارستان میخوانیم:
پس از شنیدن حرفهای پزشک معالج پاهایم به زمین چسبید. میتوانستم با دادن این خبر خوب او را خوشحال کنم. آن وقت من میشدم فرشته نجاتش؛ البته از نظر خودم. چقدر جالب است که با دادن یک خبر از انسان میشوی فرشته. اما هزینه عمل خیلی بالاست. حدود خداد میلیون تومان که بسته به نوع پیشرفت بیماری و وضعیت بیمار متغیر است. در مورد عمل پیوند مغز استخوان اطلاعات خواستم. عمل بسیار سختی است؛ به گونهای که بعد از عمل چند وقت فرد روزی پنج قدم بیشتر نمیتواند راه برود. عملش بدین گونه است که سفیدی داخل استخوان را با آمپولهایی مخصوص بیرون میکشند و برای فرد دیگری را به درونش تزریق میکنند. خداوندگار عزیزم خودت کمک کن به این دوست من.
ادامه صحبتهای دکتر افسردهترم کرد. با پیشرفت این بیماری هزینههای درمان زیاد میشد البته تا به همینجا هزینههای عمل سر به آسمان میکشید. امیدوار بودم که دوستم زیربار مخارج درمانش کمر خم نکند. البته من هم حتماً کمکش میکردم؛ اما دستم بسیار خالی بود ولی تمامی سعی خود را در همه زمینهها میکنم، چرا که او انسانی است مفید برای جامعه فردی که تحصیلات عالی دارد. شاگردانی را میتواند پرورش دهد که برای آبادانی کشور عزیزمان مفید است. حتی شده است خودم شخصا داوطلب اهدای عضوش شوم؛ اوه، به چه فکرها افتادهام، فکر کنم که زیادی احساساتی شدهام. لحظهای از این رفتارم خندهام گرفت. چقدر زود جوگیر میشوم. به اتاقش برگشتم مثل همیشه سرش در نهجالبلاغهاش بود. این بار من زودتر سلام کردم. البته این سلامی دوباره بود چون من دقیقاً یک ربع پیش در اینجا بودم.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
پیشگفتار
سخنی با شما دوست عزیز
فصل اول: لابی
فصل دوم: بازگشت
فصل سوم: امداد
فصل چهارم: سرانجام
فصل پنجم: جنست از چیست؟
فصل ششم: پرده سوم
فصل هفتم: گفتوگو
فصل هشتم: معلم
فصل نهم: متأثر
فصل دهم: فصل تازه
فصل یازدهم: حرکت
فصل دوازدهم: خدمت مقدس
فصل سیزدهم: اعتیاد
فصل چهاردم: حل مسأله
فصل پانزدهم: چهارچوب پنجره
فصل شانزدهم: باز هم اعتیاد
فصل هفدهم: در وسع خودم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پنجره بیمارستان |
نویسنده | آرش رستم زاده |
ناشر چاپی | انتشارات نسل روشن |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 116 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6676-54-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |