معرفی و دانلود کتاب پنج آرزو: چگونه پاسخ به یک پرسش ساده، رویاهای شما را به واقعیت تبدیل می‌کند

معرفی کتاب پنج آرزو: چگونه پاسخ به یک پرسش ساده، رویاهای شما را به واقعیت تبدیل می‌کند

کتاب پنج آرزو: چگونه پاسخ به یک پرسش ساده، رویاهای شما را به واقعیت تبدیل می‌کند نوشته گی هندریکس، یک داستان تکان‌ دهنده، فوق‌العاده و یک راه جدید برای آشکار ساختن اهداف و رؤیاهایتان است. این کتاب به‌ عنوان چراغ راهی برای تحقق رؤیاهای شما، کشفی جدید و قدرتمند است که، تغییر بزرگی در زندگی شما ایجاد خواهد کرد.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که تمام رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنید؛ پنج پرسش طلایی و قابل فهم گی هندریکس، شما را در مسیر تحقق رویاهای خود قرار می‌دهد.

گی هندریکس (Gay Hendricks)، با بیانی شفاف، زیرکانه و نشأت گرفته از عمق وجودش، این داستان الهام بخش را با شما به اشتراک می‌گذارد. کتاب پنج آرزو: چگونه پاسخ به یک پرسش ساده، رویاهای شما را به واقعیت تبدیل می‌کند (Five wishes: how answering one simple question can make you dreams come true) می‌تواند هر انسانی را در پیدا کردن قدرت درونی‌اش یاری کند و به او بیاموزد که چگونه از این نیرو برای تغییر زندگی‌اش استفاده کند.

در بخشی از کتاب پنج آرزو می‌خوانید:

خدا چیست؟ بر اساس یک نقل قول خانوادگی، این سؤال در کودکی و قبل از رفتن به مدرسه، بر لبان من جاری شده است. اگر این ماجرا صحت داشته باشد، بدین معناست که شناخت خدا، یک موضوع اساسی و مهم برای من بوده است. حتی زمانی که اِد در مورد آرزوها و اهداف بستر مرگ با من سخن می‌گفت، این حس هنوز در وجودم شعله‌ور بود. به همین دلیل، هنگامی که از من خواست به گذشته برگردم و از بُعد ناکامی‌ها به زندگیم نگاه کنم، آرزوی چهارم خود را چنین به زبان آوردم:

«ای کاش به فهم درستی از خداوند و ابدیت برسم، به گونه‌ای که بتوانم خدا را در وجود خود حس کنم، نه این‌ که فقط درک عقلانی از آن داشته باشم».

و بعد از آن با کمک اِد، آرزویم را با فعل زمان حال به‌ صورت یک هدف بیان کردم:

«همیشه حضور خداوند را هر جا که می‌روم حس می‌کنم، می‌دانم ابدیت چیست و این جهان چگونه خلق شده است».

من که بودم؟

برای من احساس وجود خدا خیلی اهمیت داشت. یکی از چیزهایی که در دوران کودکی و در کلیسا مرا آزار می‌داد، فقدان همین احساس بود. هنگامی که کشیش با صدایی یکنواخت شبیه وزوز دعا می‌خواند، همه خسته به نظر می‌رسیدند و گویی فقط از سر وظیفه آن‌جا نشسته بودند. از طرف دیگر هم مسئله‌ی پیروان افراطی و تندرو، ذهن مرا مشغول کرده بود.

در قسمتی از جنوب که من در آن‌جا بزرگ شده‌ام، بی‌اغراق ده‌ها فرقه‌ی مذهبی کوچک وجود داشت که هر کدام هم شیوه‌ی عبادت خاص خود را داشتند. دو خیابان دورتر از جایی که ما زندگی می‌کردیم، کلیسای کوچکی بود که روزهای یکشنبه در آن مراسم مذهبی خاصی توسط پیروان افراطی برگزار می‌شد. اما مراسم آن‌ها با سایر کلیساها متفاوت و بسیار پر سر و صدا بود. این سر و صداهای ناشی از خوشحالی و سرزندگی، گاهی به‌ حدی بلند می‌شد که ما مجبور می‌شدیم با وجود گرمای هوا، در و پنجره‌ها را ببندیم. یک بار از سر کنجکاوی کنار در ایستادم تا ببینم آن‌ها چه می‌کنند. افراد همراه با صدای ارگ و طبل، ناله و شیون می‌کردند و این طرف و آن طرف می‌پریدند. کشیش در جلوی گروه بود و مرتب مشت‌های خود را به سمت سقف، بالا و پائین می‌برد و با چشمانش حرکات عجیبی انجام می‌داد. به نظرم مراسم احمقانه‌ای بود.

یادم می‌آید در آن لحظه‌ با خود فکر کردم که اگر قرار باشد بین خسته شدن و احمق شدن یکی را انتخاب کنم، خستگی را ترجیح می‌دهم. اما مطمئن بودم که تا زمانی که به واقعیت پی نبرم، راحت نخواهم شد. در آن زمان نمی‌دانستم که این جستجو، بیست سال یا بیشتر طول می‌کشد تا بتوانم آنچه را که می‌خواهم، احساس کنم.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
مقدمه
فصل یک / آرزوی اول: عشق جاودان
میان پرده: وقوع یک معجزه
فصل دو / آرزوی دوم: تکمیل کارهای ناتمام
فصل سه / آرزوی سوم: نوشتن از ته قلب
فصل چهار / آرزوی چهارم: حس کردن خدا
فصل پنج / آرزوی پنجم: قدر زندگی را دانستن
فصل شش / برای شما
چگونه شعله‌ی قدرت درون خود را روشن کنید
از همین مترجم