معرفی و دانلود کتاب پسرکی با پیژامه راه راه
برای دانلود قانونی کتاب پسرکی با پیژامه راه راه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پسرکی با پیژامه راه راه
جان بوین در کتاب پسرکی با پیژامه راه راه داستان پسربچهی نُهسالهای به نام برونو را روایت میکند که فرزند یکی از فرماندهان اردوگاه کار اجباری آلمان است. پسرکی که دوستیاش با پسری یهودی در آن سوی حصار اردوگاه، عواقب شگفتانگیز و غیرمنتظرهای را رقم میزند. گفتنی است این اثر در فهرست پرفروشترین کتابهای نشریهی نیویورک تایمز قرار دارد و نشر چشمه آن را ذیل مجموعهی «جهان نو» منتشر کرده است.
دربارهی کتاب پسرکی با پیژامه راه راه
جان بون (John Boyne)، نویسندهی مشهور ایرلندی، در کتاب پسرکی با پیژامه راه راه (The Boy in the Striped Pyjamas) داستان برونو، پسر یکی از فرماندهان نازی را روایت میکند که به همراه خانواده به خانهای تازه نقل مکان کرده است؛ امری که پیامدهای متعددی را در پی دارد.
زمانِ جنگ جهانی دوم است. برونوی نهساله نه از هولوکاست چیزی میداند و و نه از برنامهی راه حل نهایی. حتی خبر ندارد که شغل پدرش چیست. فقط گاه و بیگاه چیزهایی از «پیشوای بزرگ» میشنود و مردانی با یونیفرمهای پرزرقوبرق را میبیند که مدام به خانهشان رفتوآمد میکنند. برونو از ظلمهای وحشتناکی که کشورش بر مردم اروپا تحمیل میکند، غافل است و تنها چیزی که میداند این است که از برلین به منطقهای متروک نقل مکان کرده و حالا دیگر هیچکس را ندارد که با او بازی کند...
کتاب پسرکی با پیژامه راه راه اینگونه آغاز میشود: برونو (Bruno) به خانه باز میگردد و مشاهده میکند که همه مشغول بستهبندی وسایل خانه هستند. پسرک نهساله، ماریا، خدمتکار خانه، را میبیند که در اتاقخواب برونو ایستاده، وسایل او را از کمد در میآورد و در صندق چوبی و بزرگی جای میدهد. داستان از این قرار است که پدر ترفیع گرفته و آنها باید به خانهی دیگری نقل مکان کنند. اتفاق بزرگی پیش روی برونو و خانوادهاش است...
خانهی جدید برونو با محل زندگی قبلیاش فاصلهی زیادی دارد؛ اما آنچه بیش از همه توجه برونو را به خود جلب میکند، حصار بلندی است که در نزدیکی خانهشان کشیده شده. دیواری عظیم از سیمخاردار که در امتداد خانه کشیده شده و تا آن بالا میچرخد، و در هر سمت تا آنجا که چشم کار میکند ادامه دارد، دورتر و احتمالاً بیشتر از آنکه برونو بتواند ببیند. دیوار سیمی بسیار بلند است. حتی بلندتر از خانهای که آنها پیشتر در آن اقامت داشتند. بالای دیوار سیمی، حصارهای عظیمی از سیمخاردار به صورت مارپیچ درهم تنیدهاند.
با همهی تفاوتهایی که میان خانهی جدید و قدیم برونو وجود دارد، او هیچ سر درنمیآورد که دقیقاً چه اتفاقی در حال وقوع است؛ برونو نمیداند که پسر یکی از فرماندهان نازیهاست. فقط گمان میکند جایی که به تازگی به آن نقل مکان کردهاند، کاملاً شهر دیگری است. مردم همه در کنار خانهای که برونو زندگی میکند کار میکنند و تمام افراد لباس یکدست به تن دارند. آن پیژامهها و همچنین آن کلاههای راهراه پارچهای، و تمام افرادی که دوروبر خانهاش در رفتوآمد هستند یونیفرمهایی با کیفیت به تن دارند و زیور و زینتها و کلاهها و کلاههای ایمنی گوناگون و بازوبندهای سیاه و قرمز روشن در ظاهرشان نمایان است. همه با خود اسلحه حمل میکنند و همیشه بسیار خشن و بیرحم بهنظر میآیند، گویی همهی این اداواصولها و کارها بهراستی مهم هستند و برونو یا هرکس دیگری حق ندارد جور دیگری فکر کند. برونو نمیداند چه کسی تصمیم میگیرد که کدامیک از افراد پیژامههای راهراه بپوشند و کدامیک یونیفرم بر تن کنند؟ او فقط نگران این است که همهی دوستانش را از دست داده و حالا در خانهی جدید حسابی تنها شده است.
روزی برونو از سر کنجکاوی تصمیم میگیرد در اطراف حصار کمی گشت و گذار کند، در این میان با پسری آشنا میشود؛ پسری که دوستی و بازی با او ممنوع است و رابطهای که میان او و برونو شکل میگیرد، پیامدهای غریبی برای هر دو طرف به همراه دارد.
جان بوین کتاب پسری با پیژامهی راه راه را نخستین بار در سال 2006 نوشت. او نگارش نسخهی اولیهی این کتاب را در مدت دو روز و نیم، به پایان رساند. او خود دربارهی ایدهی تألیف این رمان چنین میگوید: ««در ماه آوریل سال 2004، تصویری از دو پسربچه در ذهنم نقش بست که در دو سوی سیم خاردار نشستهاند. میدانستم آنها را از خانه و زندگی و دوستانشان دور کرده و هر یک را به یک مکان دهشتناک آورده بودند. هیچیک از دو پسر نمیدانست که دلیل آنجا بودنش چیست یا آنجا چه کار میکند. اما من این موضوع را میدانستم و چنین شد که اسم آن دو پسربچه را برونو و شموئیل گذاشتم و داستانشان را نوشتم.»
بد نیست بدانید مدتی پس از انتشار کتاب، دیوید فیکلینگ (David Fickling)، ناشر اصلی کتابِ پسرکی با پیژامه راه راه، گفتوگویی را با جان بوین صورت داد. در این مصاحبه از نویسنده سؤال شد که این کتاب را برای کدام گروه سنی نوشته است. جان بوین پاسخ داد که کتاب پسرکی با پیژامه راه راه پیش از هر چیزی یک «کتاب» است. کتاب داستان. جان بوین عقیده دارد که تمایزگذاری در ژانر و گروه سنی کتابها، تنها یک فایده دارد و آن برای کتابفروشهاست که به آنها کمک کند بدانند کتاب را در قسمت سمت چپ قفسه بگذارند که جای کتابهایی جنایی است یا در قسمت سمت راست قفسه که کتابهای ادبیات داستانی آنجا جا خوش کردهاند!
هرمز عبداللهی، از مترجمان بهنام کشورمان، کتاب پسرکی با پیژامهی راه راه را به زبان فارسی برگردانده و نشر چشمه آن را روانهی بازار کرده است.
جوایز و افتخارات کتاب پسرکی با پیژامه راه راه
- پرفروشترین کتاب جان بوین
- فروش بیش از یازده میلیون نسخه در سرتاسر جهان
- در فهرست پرفروشترین کتابهای نشریهی نیویورک تایمز
- در فهرست پرفروشترین کتاب سال در اسپانیا، به مدت دو سال متوالی (2007 و 2008)
- نامزد جایزهی کتاب کودک واتر استونز (2006)
- برنده جایزهی منتخب خوانندگان جوان کتابخانه اقیانوس آرام (2009)
- نامزد جایزهی LovelyBooks Leserpreis در سال 2009
نکوداشتهای کتاب پسرکی با پیژامه راه راه
- کتاب پسرکی با پیژامهی راه راه به سادگی نوشته شده و بهشدت بهیادماندنی است. در هیچکدام از صفحات این کتاب توصیفی از هیولا به میان نمیآید، اما وحشت، همچنان که در ضمن صفحات وجود دارد، بسیار هم قوی است. (Ireland on Sunday)
- کتابی که مدت زیادی در ذهن میماند... داستانی ظریف، به شکل حسابشدهای ساده و در نهایت، تکاندهنده. (The Irish Times)
- داستانی خارقالعاده از دوستی و وحشتهای ناشی از جنگ... استعداد ادبی خالص، در بهترین حالت خود. (Irish Independent)
- در رابطه با هلوکاست، همواره بر احترام پافشاری میشود، انتقاد منع میگردد و سکوت مرجح است. در کتاب پسرکی با پیژامهی راه راه یک چیز واضح است: این کتاب ماجرای هیچ شب خوبی را روایت نمیکند. (Observer)
- پسرکی با پیژامهی راه راه اثر پرفروش بینالمللی است که بر میلیونها نفر در سراسر جهان تأثیر گذاشته است. (Penguin Random House)
- شیوهای منحصربهفرد برای درک دورهای دشوار در تاریخ بشر. (نشریهی بوکپیج)
- قدرتمند و بهیادماندنی. (اسکول لایبرری ژورنال)
- یک شگفتی کوچک از یک کتاب... یک لحظهی تاریخی خاص؛ لحظهای که بسیاری از اوقات نمیتوان آن را به زبان آورد. (Guardian)
- داستانی تکاندهنده از دوستیِ عجیب دو پسر در شرایطی وحشتناک. کتاب پسرکی با پیژامهی راه راه یادآور ظرفیت انسان برای ارتکاب اعمال غیرانسانی است. (Ed Wright, In The Age of Melbourne)
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از کتاب پسرکی با پیژامه راه راه
- در سال 2017، بالهای توسط Northern Ballet با اقتباس از رمان پسرکی با پیژامهی راه راه به نمایش درآمد. بازخوردها نسبت به این اثر عموماً منفی بود و صاحبنظران آن را اقتباس ناموفقی از رمان جان بوین خواندند. روزنامهی یورکشایر پست در نقدی، این باله را «حملهای بیامان به گوشها» توصیف کرد.
- در سال 2023، نوح مکس (Noah Max) با اقتباس از کتاب یادشده اپرایی را به روی صحنه برد. او دربارهی کتاب پسرکی با پیژامهی راه راه چنین مینویسد: «کار دشواری است که کودکان را وا داریم دربارهی موضوعی تاریک و جدی، همچون هولوکاست، کتابی بخوانند. آنچه در نظر من شگفتانگیز مینماید این است که در حالی که بزرگسالان به اندازهی کودکان نمادهای عمیق این داستان را درک نمیکنند، کودکان کاملا با کتاب اخت میشوند». او در پاسخ به این که آیا تصویر کردن این کتاب از طریق اپرا کار مناسبی بود یا نه، چنین پاسخ میدهد که تنها راه انتقال عظمت این اثر -به گونهای که مردم بدانند این اثر نمادین، و نه واقعی است- از طریق اپرا بود. قطعهی اپرایی که نوح مکس ساخته بود، با استقبال گستردهی مخاطبان همراه شد. سِر نیکلاس کنیون در توصیف آن نوشت که این قطعه از نظر عاطفی بسیار جاهطلبانه است.
- در سال 2008، مارک هرمن (Mark Herman)، کارگردان و فیلمنامهنویس اهل بریتانیا، با اقتباس از کتاب پسرکی با پیژامه راه راه، فیلمی را با همین نام ساخت. فیلمنامهی این اثر در ژانرهای تراژدی، درام و تاریخی به نگارش درآمده و بازیگرانی همچون ایسا باترفیلد (Asa Butterfield) در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
کتاب پسرکی با پیژامه راه راه برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به رمانهای تاریخی مخاطبان اصلی کتاب پسرکی با پیژامه راه راه هستند. بسیاری از وبسایتها گروه سنی کتاب نامبرده را «نوجوان» اعلام کردهاند. با این حال، بد نیست اشاره کنیم خود نویسنده در پاسخ به این سوال که کتاب پسرکی با پیژامهی راه راه مناسب چه کسانی است، چنین پاسخ میدهد: «من به آن به صورت یک داستان فکر میکنم، نه یک کتاب برای بچهها یا بزرگسالها. کاملاً مطمئن نیستم که چه تفاوتی میان کتاب بچهها و بزرگسالان وجود دارد.»
در بخشی از کتاب پسرکی با پیژامه راه راه میخوانیم
چند ماه پیش از این، درست پس از آنکه پدر یونیفرم جدیدش را گرفت که معنایش این بود که همه باید او را «فرمانده» صدا کنند و درست پیش از آنکه برونو از مدرسه به خانه بیاید و ببیند ماریا مشغول بستهبندی وسایل اوست، پدر یک روز عصر با حالتی فوقالعاده هیجانزده، که کاملاً از او بعید بود، به خانه آمد و بهسرعت به اتاق نشیمن رفت، جایی که مادر، برونو و گرتل نشسته و مشغول مطالعهی کتابهایشان بودند.
او اعلام کرد: «پنجشنبه شب، اگر هر برنامهای هم برای آن شب داریم مجبوریم بههم بزنیم.»
مادر گفت: «شما میتوانید اگر مایل باشید برنامهتان را بههم بزنید، اما من قرار گذاشتهام به تئاتر بروم با...»
پدر که برخلاف دیگران این حق را داشت که حرف مادر را قطع کند، گفت: «پیشوا با من حرفی دارند که میخواهند دربارهاش با من بحث کنند. درست امروز بعدازظهر بهم تلفن زدند. تنها وقتی که ایشان دارند، پنجشنبه شب است و خودشان را برای شام دعوت کردند.»
چشمهای مادر از حیرت گرد شد و دهانش به شکل دایره درآمد. برونو به او خیره شد و نمیدانست آیا وقتی او از چیزی شگفتزده میشود چنین حالتی پیدا میکند یا نه.
مادر که اندکی رنگ از رویش پریده بود گفت: «اما تو جدی نمیگویی، پیشوا دارد میآید اینجا؟ به خانهی ما؟»
پدر با حرکت سر حرف او را تأیید کرد و گفت: «ساعت هفت شب، بنابراین بهتر است به فکر غذای مخصوص برای شام باشیم.»
مادر همچنان که فکرش را دربارهی تمام کارهایی که لازم است انجام شود به کار میانداخت با چشمهایی که تند و تند به دودو افتاده بود گفت: «آه، خدای من.»
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: برونو کشف میکند
فصل دوم: خانهی جدید
فصل سوم: گرتل چارهناپذیر
فصل چهارم: آنها از پشت پنجره چه دیدند
فصل پنجم: ورودممنوع در تمام مدت و بیاستثنا
فصل ششم: خدمتکاری با دستمزد بیشتر
فصل هفتم: چگونه مادر برای کاری که انجام نداده بود، اعتبار کسب کرد
فصل هشتم: چرا مادربزرگ با قهر و خشم خانه را ترک کرد
فصل نهم: برونو یادش میآید که قبلاً از کشف کردن لذت میبرد
فصل دهم: نقطهای که نخست به لکهای کوچک سپس به حباب و آنگاه به طرحی از اندام یک انسان و پس از آن به پسر کوچکی تبدیل شد
فصل یازدهم: پیشوا
فصل دوازدهم: شموئیل دربارهی پاسخ به پرسش برونو فکر میکند
فصل سیزدهم: تُنگ نوشیدنی
فصل چهاردهم: برونو دروغی مصلحتآمیز میگوید
فصل پانزدهم: کاری که برونو نباید انجام میداد
فصل شانزدهم: اصلاحِ سر
فصل هفدهم: مادر راه خود را میرود
فصل هجدهم: واپسین ماجرا جان میگیرد
فصل نوزدهم: روز بعد چه اتفاقی افتاد
فصل بیستم: فصل آخر
یادداشت نویسنده
راهنمای خوانندگان
مصاحبهای با جان بوین
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پسرکی با پیژامه راه راه |
نویسنده | جان بوین |
مترجم | هرمز عبداللهی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 195 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-229-202-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |