معرفی و دانلود کتاب پرسه در شهر
برای دانلود قانونی کتاب پرسه در شهر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پرسه در شهر
کتاب پرسه در شهر به قلم رامین نورانی، با داستانی جذاب که رگههایی از طنز نیز در آن دیده میشود، ماجرای قشری از مردم زحمتکش را روایت میکند که ادعایی در زندگی ندارند و هیچوقت در جامعه دیده نشده و نخواهند شد.
دربارهی کتاب پرسه در شهر:
پرسه در شهر روایتی است با کمی چاشنی طنز در لابهلای حقایق تلخ زیر پوست شهر. قشری از مردم که همیشه در حال کار کردن و تلاش هستند بدون اینکه جایگاه خاصی در جامعه پیدا کنند یا کسی به آنها توجه کند. مردمی که دستمزد ناچیز خود را با اخلاص و مهربانی برای خانوادهشان خرج میکنند. قضاوت با شماست که از کدام سو به این داستان بنگرید، تلخ یا شیرین...
کتاب پرسه در شهر به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
این اثر برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه و طنز ایرانی، کتابی خواندنی و جذاب خواهد بود.
در بخشی از کتاب پرسه در شهر میخوانیم:
صبح زود قبل از زنگ موبایلم بیدار شدم. دست و صورت شستم و لباس پوشیدم. چراغ آشپزخانه روشن بود. نگاه کردم دیدم همسر محترم مشغول به تدارک و آماده سازی سبد چای و صبحانه بود تا با خودم ببرم. مرا که دید لبخند زد. معلوم بود که آن روز چیزی خوشحالش کرده، حدس زدم محتویات پاکت پول را شمرده. و از مبلغ درآمدم راضی هست. هر وقت از درآمدم راضی بود همین جوری بود پیش خودم گفتم خدا را شکر امروز با آرامش از خانه خارج میشوم. کفشها را که پوشیدم سبد را به دستم داد. چیزی نگفتم. فقط خداحافظی کردم، پشت سرم در را بست و از پلهها پایین آمدم. دست در جیب بردم و کنترل تاکسی را درآوردم و فشاری به آن دادم. خورشید خانم انتظارم را میکشید.
سبد را در صندوق عقب گذاشتم نشستم و تاکسی را روشن کردم و از پارکینگ خارج شدم. هوا با همۀ سردی امّا برایم مطبوع بود. هنوز ترافیک صبح گاهی شروع نشده بود و مسابقه زندگی آغاز نشده بود. به طرف آریاشهر راندم. اولین مسافرم را سوار کردم، خانم میان سالی بود، در دستانش نان سنگک دیده میشد. سوار که شد سلام کردم و جوابم را داد. پرسیدم حاج خانم این اول صبح نانها را کجا میبری؟ گفت: پسرم. برای صبحانه به خانه دخترم میروم. از آنجائی که زن و شوهر کارمند هستند، میروم که بچههایشان را نگاهداری کنم. با خنده گفتم: خدا شانس بده. پرسید به کی؟ به دخترم یا به من؟ گفتم: نه بابا به داماد محترم که اینچنین مادرخانم خوبی داره.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: خورشید خانم
فصل دوم: آقای مدیر عامل
فصل سوم: نشریه تاکسی
فصل چهارم: پرسه
فصل پنجم: عینک ری بن
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پرسه در شهر |
نویسنده | رامین نورانی |
ناشر چاپی | صفرتاصد |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 70 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-677068-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |