معرفی و دانلود کتاب پایان عاشقی - جلد اول
برای دانلود قانونی کتاب پایان عاشقی - جلد اول و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پایان عاشقی - جلد اول
کتاب پایان عاشقی - جلد اول نوشتهی مهسا عرب عامری، سرگذشت پسری ساده و درسخوان به نام سام را به تصویر میکشد که همیشه مطابق امیال پدرش زندگی میکند تا اینکه روزی توسط دوستش به مهمانی دعوت میشود و در دام عشقی نافرجام میافتد؛ عشقی که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد.
دربارهی کتاب پایان عاشقی - جلد اول:
پدر سامی مهندسی سرشناس و خوش نام است و جزو طبقهی ثروتمند جامعه به شمار میرود. او همیشه مطابق امیال پدرش زندگی میکند و از این قضیه خسته شده است. سامی برای اینکه پدرش را خوشحال کند سخت درس میخواند و در نهایت در رشتهی مهندسی برق دانشگاه سراسری قبول میشود؛ اما پدر هیچ عکسالعملی به این قبولی نشان نمیدهد.
سامی بسیار از این مسئله ناراحت میشود و درحالیکه مدام با خودش میجنگد که چرا پدر زحماتش را نادیده گرفته است یکی از دوستانش به نام هامون او را به یک مهمانی شبانه دعوت میکند؛ مهمانی که با دورهمیهای قبلی خیلی فرق دارد و سامی را برای اولین بار در دام عشق میاندازد.
کتاب پایان عاشقی - جلد اول برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای افرادی مناسب است که علاقهمند به خواندن داستانهایی با ژانر عاشقانه و اجتماعی هستند.
در بخشی از کتاب پایان عاشقی - جلد اول میخوانیم:
توی این یکسال اخیر که با هامون اشنا شده بودم هرازگاهی بچهها دور هم جمع میشدن و مهمونی میگرفتن و من هم در کنار هامون توی جمع بچهها بودم.
همهی بچهها اهل قلیون و نوشیدنی بودن اما من فقط نظاره گر بودم.
اما از خوش و بش با بچهها لذت میبردم و احساس بزرگ شدن داشتم و از آنجایی که پدرم مازیار بود و بچهها در جریان بودن برای من احترام زیادی قایل بودن البته در اصل برای پدرم احترام قایل بودن اما برای من همین که کسی مرا تحویل بگیرد کفایت میکرد.
اما اینبار هیچ علاقهای برای رفتن به مهمانی نداشتم و بدتر از آن سروضعم هم برای حضور در اینجور جاها مناسب نبود. دلم نمیخواست بیشتر از این مضحکه عام و خاص بشم هرچند من اهل تیپ زدن نبودم و همیشه ساده میگشتم اما هیچوقت به این اندازه ژولیده و بهم ریخته چه از نظر ظاهری چه روحی نبودم.
چند دقیقهای بیشتر طول نکشید که به کوچهی هامون رسیدم و از آنجایی که صاحبخانهی خشنی داشت مقابل در ایستادم و شمارهی هامون را گرفتم تا در را برای من باز کند.
چند ثانیه بعد از تماس من هامون متوجه حضور من شد و در باز شد و من آرام پلهها را طی کردم و جلوی در وردی روی پاگرد ایستادم.
هامون به آهستگی در را باز کرد و سرکی به بیرون کشید و با ورود من دوباره در را بست.
نفس حبس شدهام را بیرون دادم و روی مبل نزدیک آشپزخانه نشستم هامون با لبخند کنج لبش لیوان آبی کنار من گذاشت و گفت:
-بخور مهندس
لیوان را گرفتم و گفتم:
-دستت درد نکنه
روی دستهی مبل نشست و دستش را تکیه گاه صورتش کرد و چشم در چشم گفت:
-از حاجی دلخور نشو کارش سخت و پر مشغلست. احتمالا از چیزی دلخور بوده رفتارش با تو اینجوری شده و گرنه تو بهتر از هرکسی میدونی آرزوش این بود که تک پسرش مهندس بشه و باعث افتخارش حتی کمک دستش.
پوزخندی زدم و گفتم:
-کمک دست؟ دلت خوشه من هیچی نیستم به چشم پدرم
به سمت حمام اشاره کرد و گفت:
-بلند شو برو دوش بگیر لباس بپوش بریم. دیگه آیهی یأس نخون روحیت عوض میشه.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پایان عاشقی - جلد اول |
نویسنده | مهسا عرب عامری |
ناشر چاپی | انتشارات آذرفر |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 172 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7411-16-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |