معرفی و دانلود کتاب پارکر - جلد ششم: شاه دزد

معرفی کتاب پارکر - جلد ششم: شاه دزد

کتاب پارکر - جلد ششم: شاه دزد، نوشته‌ی ریچارد استارک، یکی دیگر از رمان‌های جنایی با محوریت شخصیت پارکر است؛ تبهکاری پیشرو، متمرکز، باهوش و سرد که دوستان زیادی ندارد. اما یکی از معدود دوستانش جو شیر، که از همه‌ی رازهای پارکر آگاه است، در این قسمت می‌خواهد از اطلاعات قیمتی خود استفاده کند. آیا او می‌تواند پارکر را به دردسر بیندازد...؟ واکنش پارکر چیست؟

درباره‌ی کتاب پارکر - جلد ششم: شاه دزد

پارکر، شخصیت محوری مجموعه‌ی جذاب ریچارد استارک (Richard Stark)، شخصیتی سرد و مکانیکی است. او نه اخلاقیات خاصی را دنبال می‌کند و نه به فکر فرد خاصی است. فقط روی کارش تمرکز می‌کند و برای رسیدن به اهدافش از هیچ تلاشی کم نمی‌گذارد. ما چیزی از خانواده‌اش، زندگی قبل از تبهکاری‌اش و... نمی‌دانیم. درست است که پارکر، به همکاران و دوستانش خیانت نمی‌کند، اما آن‌ها را فقط بر اساس منفعت انتخاب می‌کند.

در کتاب پارکر - جلد ششم: شاه دزد (The Jugger: A Parker Novel)، او دوستی دارد که همه‌ چیز را درباره‌اش می‌داند. از هویت‌های مخفی، تغییر چهره، فعالیت‌های گذشته و همه چیز مطلع است و می‌داند که این اطلاعات چقدر می‌توانند قیمتی باشند. پارکر که متوجه می‌شود جو شیر، قصد به دردسر انداختنش را دارد، پیش او می‌رود تا اوضاع را درست کند اما پیش از رسیدن پارکر، جو شیر مرده است! حالا، پارکر نمی‌داند که آیا اطلاعاتش پخش شده است یا نه. همین‌طور می‌خواهد بداند چه کسی دوستش را به قتل رسانده تا انتقام بگیرد. اما این ابتدای داستان پرپیچ‌وخم و مهیج این جلد است.

دونالد ای وستلیک (Donald E. Westlake)، نویسنده‌ی کتاب پارکر - جلد ششم: شاه دزد، که نام مستعار ریچارد استارک را برای انتشار این کتاب برای خود برگزیده بود، یکی از برترین جنایی‌نویسان قرن بیستم است که انجمن جنایی‌نویسان آمریکا به او لقب استاد بزرگ را داده بودند. مجموعه‌ی پارکر او، نگاه خوانندگان و تولیدکنندگان آثار جنایی را تغییر داد و نوعی شخصیت عجیب را به دنیای رمان‌های جنایی وارد کرد که می‌توانست روحیات بسیار خشن و غیرانسانی داشته باشد، اما همچنان مورد علاقه‌ی عموم واقع شود! از دیگر جذابیت‌های کارهای وستلیک می‌توان به داستان‌های‌ پرپیچ‌وخم، غافلگیرکننده، اکشن و هیجان‌انگیز اشاره کرد.

کتاب پارکر - جلد ششم: شاه دزد را عباس علی‌آبادی ترجمه کرده و کتابسرای تندیس آن را به چاپ رسانده است.

اقتباس‌های سینمایی از مجموعه‌ی پارکر

مجموعه‌ی پارکر تا به امروز بارها مورد اقتباس سینمایی قرار گرفته است. نقطه‌ی خالی (Point Blank) اثر جان بورمن (John Boorman) و بازگشت (Payback) اثر برایان هلگلند (Brian Helgeland) که به ترتیب در سال‌های 1967 و 1999 ساخته و اکران شده‌اند، از این مجموعه و شخصیت پارکر اقتباس شده‌اند. همچنین فیلم کثیف بازی کن (Play Dirty) اثر شین بلیک (Shane Black) با اقتباس از مجموعه‌ی پارکر ساخته شده و در مرحله‌ی پس تولید قرار دارد.

نکوداشت‌های مجموعه‌ی پارکر

• کتاب‌های خیلی خیلی سرگرم‌کننده. (پاتون اسوالت، نیویورک‌تایمز)
• وستلیک یک طراح حرفه‌ای است... شخصیت‌پردازی‌های او نشان می‌دهد که نویسنده‌ای با طنز عالی و درک انسانی است. (جان هاجمن، پرید)
• این مجموعه را به لیست کتاب‌های شگفت‌آوری که به قول فرانسوی‌ها رومنز نوآر نام دارد، اضافه کنید. (آنتونی بوچر، نیویرک تایمز بوک ریویو)
• رمان‌های پارکر دونالد ای وستلیک جزو آثار انگشت‌شماری هستند که من بارها خوانده‌ام. برای این که خود را در جزیره‌ای بیابانی سرگرم کنید، این کتاب‌ها به دردتان می‌خورد، نه جنگ و صلح یا پروست. (لارنس بلاک)

کتاب پارکر - جلد ششم: شاه دزد برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب پارکر - جلد ششم: شاه دزد برای علاقه‌مندان به رمان‌های جنایی خارجی جذاب است. بهتر است ابتدا جلدهای قبلی مجموعه را بخوانید و بعد به سراغ این کتاب بیایید.

در بخشی از کتاب پارکر - جلد ششم: شاه دزد می‌خوانیم

پارکر به کنار پنجره رفت و بیرون را نگاه کرد. آن پسر نوجوان دوباره روی ایوان خانه‌ی بغلی بود و داشت این‌طرف را نگاه می‌کرد. تمام این فعالیت‌ها، آن رفت‌وآمدها به خانه‌ی آن مرد مرحوم، کم‌کم داشت جلب‌توجه می‌کرد. این ماجرا نباید بیشتر از این طول می‌کشید.

اما ظاهراً نمی‌توانست از چیزی سر دربیاورد. تیفتس به دنبال صد هزار دلار یا بیشتر به اینجا آمده بود، اما نمی‌دانست آن صد هزار دلار به چه صورت است. هم ممکن بود پول نقد باشد و هم ممکن بود جواهرات باشد. حتی ممکن بود چند نقاشی مسروقه از موزه باشد، آثار هنری، اسناد ارزشمند. صد هزار دلار می‌توانست در اشکال و رنگ‌های مختلف باشد.

آن زن چه؟ شاید خودش همان قاتل تیفتس بود و شاید از تمام داستان باخبر بود و داشت مخفی‌کاری می‌کرد.

ولی شخص توی سرداب تیفتس یا آن زن یا یانگر نبود. پای شخص دیگری در میان بود، شخصی که مستعد کشتن بود، شخصی که آن‌قدر عجله داشت که مستعد کشتن بود.

بهش نمی‌آمد حرفه‌ای باشد. طوری که خودش را توی سرداب گیر انداخته بود و طوری که دوباره از آن خارج شده بود، هر دو مثل رفتار یک تازه‌کارِ ویری بود. ماجرای قتل هم به همین صورت؛ کشتن تیفتس مشکلی را حل نکرده یا چیزی را ثابت نکرده بود. تنها چیزی که با کشتن تیفتس عایدش شده بود خبردار کردن پلیس تا کیلومترها آن‌طرف‌تر و سخت‌تر کردن کار برای خودش و دیگران بود.

بنابراین کار یک تازه‌کار بود، احتمالاً یک بومی. دکتر ریبورن؟ یا گلیف؟ پارکر چیز زیادی درباره‌ی هیچ‌کدامشان نمی‌دانست و نمی‌دانست هر یک چقدر می‌دانند. باید در موردشان با یانگر حرف می‌زد.