معرفی و دانلود کتاب وینسنس و گرگ خندان
برای دانلود قانونی کتاب وینسنس و گرگ خندان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وینسنس و گرگ خندان
کتاب وینسنس و گرگ خندان نوشته بیژن کیا، درباره حمله ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری ایرانی در خلیج فارس و شهادت سرنشینان آن در 12 تیرماه 1367 است که پس از کتاب آدم خوار بار دیگر دستمایه ادبی این نویسنده قرار گرفته است.
12 تیرماه 1367 بود که پرواز شماره 655 هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران که از بندرعباس به مقصد دبی در حال پرواز بود، به دلیل شلیک موشک از ناو آمریکایی وینسنس سقوط کرد و تمام 290 مسافر و خدمه آن به شهادت رسیدند. بدین خاطر بیژن کیا در رمان «آدم خوار» که سال 1394 به سراغ این رویداد دهشتناک رفته بود را بار دیگر به تلاش واداشت تا از دریچهای تازه به این اقدام ناجوانمردانه ارتش آمریکا در خلیج فارس بپردازد. این جنایت از نظر میزان تلفات انسانی هفتمین جنایت مرگبار هوایی تاریخ است.
بیژن کیا از نویسندگان و منتقدان فعال ادبی کشور است که پیش از این در رمان «آدم خوار» هم این واقعه را داستانی کرده بود. کیا کارشناس فرهنگی دانشگاه شیراز و نویسنده، فیلمنامهنویس، مدرس داستاننویسی، فیلمنامهنویسی و نمایشنامهنویسی است.
در پرواز شماره 656 تمام مسافران ایرانی نبودند و ملیتهای مختلفی در این پرواز حضور داشتند. این کتاب به داستان یکی از مسافران این هواپیما میپردازد. این مسافر که ایتالیایی بود، در آن واقعه جانش را از دست میدهد و با گذشت سالها، دخترش در حال پیگیری این اتفاق و سرنوشت پدرش است.
داستان با پیگیریهای دختر این مسافر ایتالیایی آغاز میشود و در ادامه، پیگیریهای او باعث بروز یک سری حساسیتهای پلیسی و امنیتی میشود.
کیا در این رمان با استفاده از شخصیتهای ایرانی و غیر ایرانی در کنار یکدیگر رمانی ملموس برای هر دو خواننده ایرانی و غیر ایرانی نوشته و در داستانپردازی خود از عناصر ژانر پلیسی برای جذابیت هر چه بیشتر اثر بهره گرفته است.
در بخشی از کتاب وینسنس و گرگ خندان میخوانید:
مرد نگاهی به زن انداخت و ادامه داد: «به نظرت سرخپوست خوب کی است؟»
زن کمی فکر کرد و گفت: «سرخپوستی که بفهمد چرا به زمین فرستاده شده. سرخپوستی که این را کشف کند، میفهمد چطور باید زندگی کند و درک میکند برای چه چیزی باید بمیرد.»
مرد پرسید: «چطوری باید بفهمم؟»
زن فقط یک کلمه گفت: «به نشانهها دقت کن.»
مرد کمی فکر کرد و پرسید: «تو هم یک نشانهای؟»
زن لبخند زد و گفت: «شاید.»
نمیخواهی در موردش حرفی بزنی؟
چه فایده اگر باور نکنی.
بگو.
زن پرسید: «طاقت شنیدنش را داری؟»
مرد سر تکان داد. زن به چشمان مرد که در قاب آینه میدرخشید خیره شد و گفت: «دنبالم میگردند.»
مرد پرسید: «چی؟!»
من را میخواهد.
کی؟
آدمخوار.
چی؟!
خون من را میخواهد.
زن رو به مرد کرد و شمرده شمرده گفت: «شوالیۀ ظلمت دارد تعقیبم میکند.»
مرد پوزخند زد اما چیزی نگفت. زن لبخند تلخی زد و گفت: «میدانستم به این حرفها اعتقاد نداری.»
چشمان زن برقی زد و فقط یک جملۀ دیگر گفت: «نبرد نهایی نزدیک است، خیلی نزدیک.»
مرد پرسید: «منظورت چیست؟»
نیاکان ما آدمهای پاکنهادی بودند. آنها قبل از ورود مردان سفید پایان جهان را میدانستند. میدانستند وقتی نبرد بزرگ نور و تاریکی فرا برسد آدمخواران که بردههای ابلیس هستند همهجا پراکنده میشوند تا نگذارند پسران آفتاب همدیگر را بشناسند و متحد بشوند. فراموشی و اختلاف طلسم بزرگ شیطان است... وظیفۀ من یادآوری است تا آنها بدانند کی هستند و چه وظیفهای دارند... اما چه فایده؟ تو که به این افسانهها اعتقاد نداری... داری؟
مرد سر تکان داد و گفت: «من فقط به روح بزرگ اعتقاد دارم.»
قصهگو دستش را در هوا حرکت داد و ادامه داد.
فهرست مطالب کتاب
بخش اول: کلاغها
بخش دوم: وینسنس و گرگ خندان
بخش سوم: ترسها و امیدها
بخش چهارم: قصه آخر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وینسنس و گرگ خندان |
نویسنده | بیژن کیا |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 264 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-0310-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس |