معرفی و دانلود کتاب وقتی که او رفت

عکس جلد کتاب وقتی که او رفت
قیمت:
۶۰,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب وقتی که او رفت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب وقتی که او رفت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب وقتی که او رفت

لیزا جول در کتاب وقتی که او رفت ماجرای قتل رازآلود دختری پانزده‌ساله به نام «الی» را روایت می‌کند که بعد از حدود 10 سال تازه بقایای جسدش کشف شده و حل معمای مرگ او ذهن مادرش «لورل» را به خود مشغول کرده است. این میان آشنایی لورل با مردی به نام فلوید سرنخ‌های تازه‌ای درباره‌ی قتل الی به دست می‌دهد. این کتاب در شمار پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار دارد و تاکنون جوایز متعددی را از آن خود کرده است.

درباره‌ی کتاب وقتی که او رفت

زندگی لورل، مادر الی، درست از زمان ناپدید شدن دختر پانزده‌ساله‌اش تیره‌وتار شده. ماجرا از این قرار است که یک روز الی به قصد مطالعه به کتابخانه می‌رود و دیگر هرگز به خانه بازنمی‌گردد. این اتفاق درست در روزهایی می‌افتد که لورل به اصرار دخترش، معلم خصوصی مرموزی برای او می‌گیرد.

حالا 10 سال از آن ماجرا گذشته و لورل علاوه بر اینکه 7سال است از همسرش جدا شده، ارتباطی هم با فرزندان دیگرش ندارد؛ تا اینکه بالأخره بقای جسد الی و کوله‌پشتی او پیدا می‌شود. در رمان وقتی که او رفت (Then She Was Gone)، نوشته‌ی لیزا جول (Lisa Jewell) قدم‌به‌قدم با شخصیت‌های اصلی داستان همراه خواهید شد تا از ماجرای این قتل اسرارآمیز و حقایقی که در پس آن پنهان شده، باخبر شوید.

بالاخره لورل بعد از سال‌ها در مراسم خاکسپاری الی شرکت می‌کند و در همین روزهاست که در یک کافه با مردی به نام «فلوید» آشنا می‌شود. فلوید به‌عنوان یک مرد جذاب و دوست‌داشتنی نظر لورل را جلب کرده، اما موضوع فقط این نیست. او دختری به نام «پاپی» دارد که عجیب لورل را یاد الی می‌اندازد. حالا پس از سال‌ها دوباره ماجرای قتل الی در ذهن لورل سوالات زیادی ایجاد کرده. او می‌خواهد از اول همه‌چیز را بررسی کند تا بار دیگر قطعات پازل قتل دخترش را کنار هم بگذارد و درباره‌ی این ماجرا به نتیجه‌ی قانع‌کننده‌ای برسد.

درمجموع، رمان وقتی که او رفت، اثری پرتعلیق و جذاب است که نمی‌توانید به راحتی آن را زمین بگذارید و در عین حال به‌علت تبحر بالای نویسنده، حدس زدن پایان داستان برایتان دشوار خواهد بود. بهتر است باقی ماجرا را با قلم جذاب و پرکشش لیزا جول بخوانید و از آن لذت ببرید.

کتاب وقتی که او رفت، ترجمه‌ی علی شاهمرادی است که نشر سنگ آن را در دسترس علاقه‌مندان به رمان‌های خارجی قرار داده است. گفتنی‌ست این رمان از سال 2017 تاکنون با استقبال بی‌نظیری از سوی مخاطبان مواجه شده است.

جوایز و افتخارات کتاب وقتی که او رفت

  • پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز
  • پرفروش‌ترین رمان روان‌شناختی
  • نامزد جایزه‌ی گودریدز در بخش داستان‌های معمایی و جنایی (2018)
  • کتاب منتخب «ریچارد و جودی»

نکوداشت‌های کتاب وقتی که او رفت

  • تلاقی ماجراها در داستان کتاب وقتی که او رفت، یکی از هیجان‌های مهم خواندن این کتاب است. لیزا جول به‌طرز ماهرانه‌ای تنش را در داستانش بالا می‌برد و نوشته‌اش پر از جنب‌و‌جوش و تکاپو است. (نقد کتاب نیویورک تایمز)

  • رمان وقتی که او رفت کاملاً جذاب، خوش‌خوان و خوب نوشته شده و پایانی تکان‌دهنده دارد که خوانندگان را در تعلیق نگه می‌دارد. (قفسه‌ی آگاهی)

  • رمان وقتی که او رفت داستانی پر از طنین فقدان، اندوه و نوشدن است. (هفته نامه ناشران)

  • خوانندگان رمان‌های تریلر هیجان‌انگیز، از جدیدترین اثر لیزا جول ناامید نخواهند شد. (مجله ی کتابخانه)

  • «وقتی که او رفت» یک داستان تریلر هیجان‌انگیز است. (پاپ‌شوگر)

کتاب وقتی که او رفت مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های معمایی و ماجراجویانه با مایه‌های روان‌شناختی، از خواندن اثر لیزا جول لذت خواهند برد. اگر از طرفداران داستان‌های پلیسی و جنایی نیز هستید، این داستان بی‌نظیر را از دست ندهید.

با لیزا جول بیشتر آشنا شویم

لیزا جول نویسنده‌ی انگلیسی‌تبار است که اغلب رمان‌هایش با استقبال خوبی در سراسر جهان مواجه شده و همین مسئله او را به نویسنده‌ای پرفروش بدل کرده است. جول در سال 2008 به خاطر رمان «شماره 31 خیابان رویایی» برنده‌ی جایزه‌ی ادبی «ملیسا ناتان» شد. از دیگر آثار محبوب او باید به کتاب‌های «پیدایت کردم» و «خانه‌ای که در آن بزرگ شدیم» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب وقتی که او رفت می‌خوانیم

لورل روز تولدش یک دسته سنبل بنفش از طرف فلوید دریافت کرد. پل همیشه چندتایی برگ درخت همنام لورل را در دسته‌گلش قرار می‌داد. هوش پل برایش لذت‌بخش بود و حالا مقایسه کردن همسر سابقش چیز بدی نبود، اصلاً چیز بدی نبود. بعد او را ‌به بار پنیر و شامپاین در کاونت گاردن برد‌. اسم چیزی که برای آن‌ها آوردند «قول‌ها» بود.‌ تمام بعدازظهر لورل دائم اطرافش را نگاه می‌کرد. امیدوار بود یک نظر هانا را ببیند. وقتی لورل از او درباره‌ی برنامه‌ی روز تولد پرسید،‌ گفت: «می‌خوام برم یه جایی توی مرکز شهر با همکارهام.» اما هانا را هیچ جا نمی‌دید و آن مرد مرموز که نامش «تی» بود در ذهنش کش می‌آمد.

لورل در حالی که با چاقویش تارت را می‌برید از فلوید ‌پرسید: «روز‌ تولد تو کِیه؟»
«سی و یکم جولای، تقریباً.»
«تقریباً؟»
شانه‌هایش را بالا ‌انداخت و لبخند زد.
«وقتی به دنیا اومدم همه چی به هم ریخته بود.»
«واقعاً؟»
«آره. به دنیا اومدنم راه پرپیچ‌وخمی برای پدر و مادرم بود. از چاه به ستاره‌ها.»
«و منظورت از چاه؟»
فلوید چشمانش را تنگ کرد و لورل صدای نفس‌های او را شنید.
«مامانم چهارده سال و بابام شونزده سال‌شون بود وقتی من به دنیا اومدم. نمی‌خواستن هیچ‌کس بفهمه. یه مدتی بی‌خانمان شده بودن. می‌دونم من توی یه توالت عمومی به دنیا اومدم، توی یه پارک. اون‌ها من رو می‌بر‌ن به یه بیمارستان... و اون‌جا می‌ذارن می‌رن.»
نفس لورل حبس شد.
«یه لباس آبی بهم پوشونده بودن و پوشکم هم تازه بوده، من رو توی یه پتو پیچیده بودن. یه کلاه نرم سرم بوده و دستکش دستم. توی یه جعبه روی یه بالش دراز کشیده بودم. اون‌ها اسمم رو روی یه تیکه کاغذ نوشته بودن اسمش فلویده، لطفاً ازش مراقبت کنید. سه روز بعد‌ اومدن دنبالم».

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب وقتی که او رفت
نویسنده
مترجمعلی شاهمرادی
ناشر چاپینشر سنگ
سال انتشار۱۴۰۱
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات320
زبانفارسی
شابک978-622-7383-27-0
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب وقتی که او رفت

م مسعودی
۱۴۰۲/۰۳/۰۳
به عنوان یک داستان طولانی خیلی خوب پردازش شده بود و حوادث به شکل منطقی و به جا روایت شده بود. روایت ماجراهایی که رخ داده بود اصلا عجولانه نبود و البته زیاد هم کش داده نشده بود و به نظرم خیلی کامل و مفید در جریان ماوقع قرار می‌گرفتیم. آنچه که بیشتر از شرح اصلی داستان برایم جالب بود فرهنگ حاکم بر باز جوامع غربی بود.
روابط و بی تعهد خیلی عادی و روزمره و البته با توجیه و فقط بر اساس نیاز روانی و البته جسمی پایه گذاری شده؛ هنوز هم تعهد مادر نسبت به مادربزرگی که در آسایشگاه زندگی می‌کند بیانگر این مطلب است که در یک نسل گذشته احترام به والدین پر رنگ بوده و یا در جوامع کوچک‌تر و اصیل‌تر هنوز اهل خانواده برای دیگر اعضا اهمیت قائلند و چشم به راه خواهری هستند که بعد از سالها با فرزندش به آغوش خانواده بازمی‌گردد ولی در جامعه بزرگتر و به روزتر باز هم هنوز مادر (پدر) است که رفتار کاملا غیر مسئولانه فرزندان را برای خود و دیگران توجیه و تحمل می‌کند و نسل نو انگار که فقط در برابر شخص خودش و بهره شخصی خودش متعهد است و بس.
تا به حال در چندین رمان که اتفاقا بسیار مورد توجه و تقدیر هم قرار گرفته بود شاهد این هنجارها بوده‌ام و خوشحالم که هنوز در جامعه‌ای هستم که اخلاق مهم است و امیدوارم هرگز شاهد این‌چنین ماجراهایی نباشم اگرچه شرح موفق ماجرا نشان از پذیرش و عادی بودن آن را داشت. به نظرم توجه به فضای داستان کمک می‌کند به شناخت اخلاق حاکم بر جامعه هدف و دیدگاه روشن‌تر برای پذیرش بهتر نوع تعامل با دیگران در زندگی پیش‌رو
ممنون از کتابراه برای ارائه مطلب در همه زمینه‌ها و انتخاب آگاهانه‌تر🙏⚘
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۰۲/۳۰
داستان جذاب و گیراست، و ارزش خواندن داره. البته  نویسنده می‌تونست خیلی داستان رو هیجانی تر  و معمایی تر کنه. اما خیلی زود ماجرا را لو میده. با اینکه  راوی سوم شخصه فقط به احساسات لورل و الی میپردازه و بقیه رو نمیگه و ناگهان بی جهت راوی  اول شخص میشه از زبان نئول و یا فلوید، که می‌تونست آخر داستان بگه دفتر خاطرات یا نامه‌ای ازشون به جا مونده‌. شش سال طول می‌کشه که از زمان مخفی شدن جسد تا پیدا شدنش. زمان زیادیه با توجه به اینکه مخصوصا طوری مخفی شده بود تا زود پیدا بشه.
یه مشکل داستان اینه که دختر پانزده ساله در مورد نحوه بچه دار شدن می‌دونه مخصوصا تو خارج، نمیشه گولش زد، نویسنده به راحتی از این قضیه میگذره
نکته مثبت هم اینه که
داستان به خوبی نشون داده افرادی که در کودکی آسیب میبین چطور به دیگران آسیب میزنن و محبت کردن به افرادی که نیاز به محبت دارن از خیلی اتفاقات ناگوار جلوگیری می‌کنه.
ترجمه هم خوب و روانه. ویراستاری هم خوبه.
البته جایی گفته میشه باکفایتی که اصطلاح رایج تری میشد به جاش به کار  برد.
F.M
۱۴۰۲/۰۴/۱۸
باسلام خدمت کتابراه عزیز. ممنون از نویسنده گرامی و مترجم محترم این کتاب.
داستان به آرامی شروع شد اونقدر یکنواخت و آرام بود که حس کسلی از این کتاب گرفتم و میخواستم خواندن آنرا کنار بگذارم اما نمی‌دونم یه حسی بهم میگفت ادامه بده به جاهای جنایی و حساسش می‌رسی. من از طرفداران پرو پا قرص کتاب‌های هستم
جنایی وهربار که کتاب جنایی را می‌خوانم انتظار بیشتری را از کتاب قبلی دارم. و توقع داشتم که طبق نوشته‌ای روی کتاب از همان اول از شدت هیجان برای خواندن نفسم بگیرد اما این طور نشد به طوری که قبل از رسیدن به صفحه فکر کنم 132هیچ تمایلی برای ادامه ان نداشتم و درست از این صفحه به بعد بود که داستان حالت هیجانی برایم پیدا کرد.
کتاب در مورد خانواده‌ای که در روتین تکراری زندگی خود گم شدن و مادر خانواده هرروز کارهای تکراری انجام میدهد. دختری که نابغه ریاضی است و تمام آرزویش نمره الف مثبت در درس ریاضی است.
از اون طرف زنی است پر از کینه و حسرت با اینکه دکترای ریاضی دارد اما شغل درست و حسابی ندارد و تنها آرزویش این است که مردی که او را دوست دارد دوستش بدارد و برای آن هر کاری می‌کند که این شروع ماجرا است...
پونه
۱۴۰۲/۰۳/۱۴
داستان پردازی خوبی داشت
احساسات خر کدام از شخصیت‌ها و وضعیت روانی انها را به قدر کافی توصیف کرده، کمی در توضیح رابطه لورل و فلوید زیاده‌روی کرده به نظرم.
چیزی که ازش فهمیدم اینه: یادآوری دردهای انسانی و کارهای عجیب آدم‌ها، نادیده گرفتن‌ها دردناک، تاثیرات مخرب بی مهری پدر و مادر، و وضعیت بچه‌ها.

برای نوئل خیلی ناراحت شدم هر چند اول ازش متنفر شدم اما بعد درکش کردم و واقعا وحشتناک بود، سرگذشت فلوید هم دردناک بود. اینکه آدم‌هایی هستند که نه می‌توانند دلبستگی عاطفی به خانواده داشته باشند و نه کسی به آن‌ها محبتی عمیق نشان بدهد، هعی، در کل دردناک بود و کمی هم برایم آرامش بخش بود. گاهی شخصیت‌های کتابا زنده میشن و دردهاشون رو با دردهات یکی می‌بینی و گم میشی تو بحر کتاب.
از نشر سنگ به خاطر این کتاب و کتاب نیمه تاریک مامان و کتاب سادی متشکرم.
همینطور از کتابراه برای رایگان گذاشتن موقت این کتابها... ممنونم!
مریم رجایى
۱۴۰۲/۰۴/۱۹
من این داستان رو خیلی دوست داشتم، تا حد زیادی ساختار داستان منطقی پیش رفت، البته بیشتر قسمتهایی که سعی شده بود هیجان انگیز باشه، قابل پیش بینی بود.
نکته‌ای که هست، اینه که در واقع پلیدی وجود نداره، یکی روان سالم داره و یکی روان ناسالم. خوبی به کسی میچسبه که روان سالمی داره و بدی به اون که روان ما
ناسالمی داره. تا حد کمی مقصر عدم سلامت روانمون هستیم ولی تا حد زیادی مقصر عدم سلامت روان بچه هامونیم.
چون مسئولیت ما در مورد عدم سلامت روان خودمون آگاهی بهش و تلاش برای درمانه که احتمال داره هرگز موفق نباشه ولی اگر فقط بهش آگاه باشیم بچه‌ای رو به این دنیا دعوت نمیکنیم.
داستان از کلیشه‌های زیبایی آدمهای خوب و زشتی آدمهای بد هم بی بهره نبود ولی در کل خوب بود و ارزش خوندن داشت. مرسی که رایگانش کردین.
خاطره
۱۴۰۳/۰۷/۲۴
رمانی باشروع پرهیجان وپرکشش وجذاب و ادامه‌ای معمایی ودلهره آور. از اون نوع داستان‌ها که دلت نمیخواد تموم بشه. ترس زیر پوستی تا عمق وجودتون رخنه میکنه. حتی یه کلمه اضافه و حوصله سر بر نداره. درباره گم شدن دختری به نام الی که مادرش لورل شخصیت اصلی داستان وبعد ده سال لوازم الی واستخوون هاش تو جنگل با پیدا میشه وبعدش لورل اتفاقی مردی به نام فلوید تو رستوران اشنا میشه و تو این رمان میفهمیم هر کس به زندگی ما میاد بی حکمت وتصادفی نیست بلکه ماموریتی و نقشی خواه بد یا خوب در زندگی ما داره. این داستان همه جوره رضایت شما رو فراهم میکنه فقط مراقب باشید شب وتاریکی وترس و.... مراقب خودتون باشید
بیتا جوان
۱۴۰۲/۰۲/۲۹
رمان جذابی بود که در آن دو قتل اتفاق افتاده است، البته موضوع اصلی ناپدید شدن یک دختر نوجوان هست که پس از ده سال راز آن کشف می‌شود. داستان بسیار جذاب و گیراست؛ افراد و موقعیت‌ها به خوبی توصیف شدن البته به نظر من می‌تونست توصیف لباس و مکان‌ها با جزئیات کمتری باشد. به خوبی حالات روحی و افکار شخصیت‌های اصلی و همچنین انگیزه قتل‌ها مشخص شده و در طی داستان در فصول جداگانه با افکار افراد و دیدگاه‌های آن‌ها آشنا می‌شویم. بر خلاف نظر دوستان داستان غمگینی نیست و در جریان داستان رشد روحی افراد و امید و شروعی تازه را می‌توان دید و در کل پایان خوبی دارد.
فائقه
۱۴۰۲/۰۲/۲۸
داستان در مورد یه دختر نوجوون باهوشه که یه روز مره کتابخونه ودیگه برنمیگرده خونه اونم وسط سال تحصیلی که کلی براش زحمت کشیده بود وبعد از ده سال جنازه دختر پیدا میشه واین شروع ماجراست داستان بسیار غم انگیز ودردناک و غافلگیر کننده است اگر قلبتون آماده‌ی دریافت حجم زیادی از غم وسنگینیه کتاب رو داره این کتاب رو بخونید وببینید که هیولاها ساخته میشن کسی هیولا به دنیا نمیاد مطالعه کتاب اتاق رو هم با موضوع واقعی پیشنهاد میکنم که البته فیلم اتاق هم ساخته شده که دوبله فارسی هست دوست داشتید ببینید
F_1362
۱۴۰۲/۰۹/۲۷
سلام.
در مورد کتاب وقتی که او رفت، به نظرم نویسنده هیچ اطلاعاتی در مورد پزشکی قانونی نداره. پزشک قانونی با در دست داشتن حتی تکه‌ای از بدن هر شخص، اطلاعات جامع و کاملی از اون به دست میاره. پس قطعا سن دقیق الی و نحوه‌ی مردنش رو میتونسته تشخیص بده، در حالی که الی بعد از مرگ توسط ماشین زیر گرفته شده،
اما پلیس میره اطراف محل پیدا شدن جسد تحقیق میکنه تا ببینه کسی زنی با مشخصات الی دیده، که خب قطعا باید میفهمیده اون دختر زنده به اون منطقه وارد نشده. همینطور در مورد بارداریش قطعا پزشک قانونی باید متوجه میشده.
داستان به نظرم غیرمنطقی بود.
حامد جامه بزرگی
۱۴۰۲/۱۲/۲۸
خب بخوای در مورد این رمان صحبت کنیم، از جوایز و نامزدها این کتاب و بعد از چند سال که اگر اشتباه نکنم از سال 2017 هنوز هم داره به مخاطبانش اضافه میشه من خودم به خودی خود از خواندن این کتاب لذت میبرم چون از آن نوع کتاباس که نمیشه لحظه به لحظه آن حدس زد و سردرگم کردن مخاطب به این کتاب باعث بانی این که است هیجان بالا مخاطب میخکوب کرده تا از این رمان نهایت استفاده کرده و این رمان را همراهی کند، لیزا جول در عرصه رمان واقعا فوق العادس و داستان شروع این رمان و پرده برداشتن از‌ی قتل و معمایی بودن آن فوق العاده حرفه‌ای بود
آمین
۱۴۰۳/۰۳/۱۴
داستانی روان و پرکشش با موضوعی تکان دهنده از روانهای ناسالم و غمی سنگین از ناپدید شدن دختری نوجوان بر دل مادر و خانواده‌ای که ازهم می‌پاشد و بعد از گذشت ده سال این زخم کهنه سر باز می‌کند. اشاره به ۲ وجه فرشته و شیطانی روح انسان داره که با تربیت درست میتونیم فرشته تربیت کنیم و جنبه‌های سیاه شیطانی و رو از خودمون دور کنیم. ترجمه عالی روان بود در یکجا اصطلاح "کوچه علی چپ "بکار رفته بود که درعین رساندن معنا در این متن عجیب بود. تشکر از کتابراه عزیز بابت معرفی این کتاب
فاطمه م
۱۴۰۲/۰۴/۰۷
در جواب دوستی که گفته بودن هنوز هم احترام به والدین هست من فکر میکنم شاید اون طرز فکر تا حدودی اشتباه بوده و اونا بهش پی بردن زندگی خیلی کوتاهه من خودم از این موضوع ضربه خوردم چون بهترین سال‌هایی که میتونستم با مادرم داشته باشم رو، مادرم صرف نگهداری از مادرش کرد چون فرزند آخر خانواده بود و باید از مادرش نگهداری می‌کرد و اگه من توی شرایط یکسان قرار بگیرم فرزندم رو ترجیح میدم و فکر می‌کنم این حق رو داشته باشم و فکر نمی‌کنم نگهداری از والدین یک وظیفه باشه!
نازنین شریفی
۱۴۰۲/۰۵/۲۶
رمان خوبی بود غم و غصه بی پایان مادر از ناپدید شدن فرزندش بخوبی پردازش شده بود و عمق درد مادر را واگویه کرده بود و همچنین این نکته که حقارت و ضعف شخصیت افراد چگونه آنان را کینه توز و ضد اجتماع بار میاورد به خوبی نمایان بود در کتاب نکته دیگر که جالب و تعجب برانگیز بود قبول کردن و کنار آمدن زن و شوهر با ازدواجهای بعدی همدیگر و دیدارهای پی در پی آنان بود که در جامعه ما همچنین چیزی وجود ندارد
مبینا رضایی
۱۴۰۲/۰۳/۰۹
سلام به کتابراه وممنون از کتاب‌های جالبتون
داستان زیبایی بود بدون کش دادن الکی و بازی با کلمات همه چیز رو واضح توضیح داده بدون کلنجار رفتن با کلمات که خیلی از نویسنده‌ها اینکار رو می‌کنند و حوصله خواننده رو سر میبرن و یه داستانی جنایی که به مرور زمان همه چی رو میشه و شخصیت‌های داستان که هر کدوم یه شخصیتی رو نشون میدادن واینکه هر کس برای خودش زندگی میکنه و آنقدر تحت تاثیر قضاوت دیگران نیستند
صدیقه محمدی
۱۴۰۲/۰۵/۱۰
یه شب که بی خوابی زده بود به سرم دانلودش کردم و شروع کردم به خوندن و کشش داستان باعث شد تو هر فرصت روز بعد هم بخونمش و تقریبا یک روز و نصف‌ای طول بود تا تمومش کردم، از وسط داستان، متوجه شدم که جریان پاپی چیه ولی جزییات رو نمی‌دوستم برای همین گره داستان هنوز باز نشده بود و تا آخر منو کشوند با داستان، یه امتیاز کمتر دادم چون یه داستان درجه یک نبود و باگ هم داشت
مشاهده همه نظرات 98

راهنمای مطالعه کتاب وقتی که او رفت

برای دریافت کتاب وقتی که او رفت و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.