معرفی و دانلود کتاب وقتی من جای تو بودم
برای دانلود قانونی کتاب وقتی من جای تو بودم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وقتی من جای تو بودم
چه احساسی دارد اگر کسی که همنام شماست در اطراف شما زندگی کند؟ کتاب وقتی من جای تو بودم نوشتهی امبر گارسا دربارهی دو زنی است که نامهای یکسانی دارند و هر دو در طلب زندگیای هستند که فقط نصیب یکی از آنها میشود. این رمان هیجانانگیز و رازآلود، با چرخشهای داستانی خود، ما را سر جایمان میخکوب خواهد کرد.
دربارهی کتاب وقتی من جای تو بودم:
یک صبح پاییزی، تلفن کلی مدینا زنگ میخورد، شمارهای ناشناس است. از مطب پزشک اطفال تماس گرفتهاند و با کلی مدینا کار دارند، اما اشتباهی رخ داده، او وقتی از پزشک اطفال نگرفته است؛ پسر کلی مدینا به کالج رفته و این تماس نمیتواند برای او باشد. حتماً مادر دیگری به همین نام در شهر وجود دارد و مسئول پذیرش اشتباه کرده است. این اتفاق بهظاهر ساده آغاز کتاب وقتی من جای تو بودم (When I Was You) است.
کلی از فکر این زن بیرون نمیآید؛ از وقتی پسر کلی به کالج رفته او تنها شده است، اما پسر آنیکی کلی هنوز با او زندگی میکند. کلی از هر راهی که میتواند بهدنبال او میگردد و درنهایت موفق میشود این مادر مجرد را ملاقات کند.
با دیدن این زن، کلی انگیزهی تازهای پیدا میکند، او میخواهد از این زن و پسرش مراقبت کند. اما رفتهرفته این رابطه شکل وسواسگونهای به خودش میگیرد و رابطهی این دو زن را پیچیده میکند. امبر گارسا (Amber Garza) در این کتاب داستان دو زنی را روایت میکند که هرچند نام مشترکی دارند، اما رابطهشان چندان ساده و بیچالش پیش نمیرود.
رمان وقتی من جای تو بودم با پیچوخمهای غیرقابل پیشبینی خود توانسته نظر بسیاری از افراد را به خود جلب کند و نگاهی متفاوت به مسئلهی مادری و سلامت روان بیندازد.
نکوداشتهای کتاب وقتی من جای تو بودم:
- کتابی دربارهی دوستی و غریزهی مادرانهای که به انحراف کشیده شده است، با پیچشی داستانی که نمیخواهید از دستش بدهید. (کارن کلولند)
- من کاملاً تحت تأثیر پیچشهای داستانی غیرقابل پیشبینی قرار گرفتم که به پایانی تکاندهنده ختم میشود. حتماً باید بخوانیدش. (سامانتا ام. بیلی)
- وقتی من جای تو بودم کتابی است که بهسرعت پیش میرود، طرح داستان بهگونهای نوشته شده که آن را تا صفحهی آخر میخوانید. اصلاً دلتان نمیخواهد کتاب را زمین بگذارید. (سامانتا داونینگ)
کتاب وقتی من جای تو بودم برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای هیجانانگیز و رازآلود علاقه دارید و دوست دارید با غافلگیریهای متعدد روبهرو شوید، این کتاب را از دست ندهید.
با امبر گارسا بیشتر آشنا شویم:
این نویسندهی آمریکایی از کودکی به نوشتن علاقهمند بوده و مطالعه از سرگرمیهای همیشگیاش بوده است. امبر گارسا تابهحال چندین رمان منتشر کرده که در میان آنها چند مجموعه و رمان عاشقانه نیز به چشم میخورد. این نخستین کتاب گارسا است که به فارسی برگردانده شده.
در بخشی از کتاب وقتی من جای تو بودم میخوانیم:
دوران کودکیِ آرون گذرا بود. لحظهها مثل پروانهای گریزان بودند و به چنگ آوردنِ آنها عملاً غیرممکن بود! و حالا همهچیز سپری شده است؛ او مرد شده و من تنها ماندهام.
رافائل تشویقم کرد که برای پر کردن وقتم، شغلی برای خودم دستوپا کنم، اما من قبلاً این کار را انجام داده بودم. همان اوایل که آرون رفت، برای یکسری از شغلها درخواست دادم. ازآنجاکه مدتی طولانی دور از کار مانده بودم، کسی مایل نبود استخدامم کند. این پیشنهادِ دوستم کریستین بود که جایی داوطلبانه کار کنم؛ بنابراین در یک شرکت پخشِ خدماتی مشغول به کار شدم. هفتهای یکی دو بار در تحویل دادن کالاها و بعضی وقتها هم کارهای کوچکِ اداری. از انجام دادن آنها لذت میبردم، اما کافی نبود؛ بهسختی اوقات بیکاریام را پر میکرد. درضمن، در کنار من داوطلبهای زیادِ دیگری حضور داشتند. به من نیاز نداشتند؛ حداقل نه آنطور که وقتی آرون بچه بود، به من نیاز داشت.
وقتیکه او رفت، آن کِلیای که همیشه میشناختم، دست از بودن کشید؛ در هوای سبک و خالی محو شد. حالا دیگر فقط یک شبح بودم که توی خانه و خیابانهای شهر پرسه میزد.
درحالیکه آب میجوشید، به تو فکر کردم؛ فکر کردم چقدر خوشبختی که بچه داری و زندگی پیشِرویت است. مانده بودم که حالا چه میکنی. با خودم شرط بستم-نهاینکه تنها در یک خانهی بزرگ و راحت نشسته باشی؛ نه-احتمالاً در اتاق نشیمنِ آفتابیِ خانه، سرگرم بازی با کودک نازنینت هستی و کف اتاق پر از اسباببازی است... و او چهاردستوپا روی زمین میخزد و میخندد.
فکر کردم که آیا بچهات پسر بود؟ آن خانم پشت تلفن چیزی نگفت، اما من اینطور تصور کردم؛ یک پسرکوچولوی چاق و خندان، مثل آرونِ من.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وقتی من جای تو بودم |
نویسنده | امبر گارسا |
مترجم | علی قانع |
ناشر چاپی | نشر البرز |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 352 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-235-216-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |