معرفی و دانلود کتاب وقت هر دلتنگی
برای دانلود قانونی کتاب وقت هر دلتنگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وقت هر دلتنگی
پروین علیپور در کتاب وقت هر دلتنگی تجربههای جذاب و بامزهی کودکان و نوجوانان را به مجموعه داستانی برای همین گروه سنی تبدیل کرده است. این داستانهای خواندنی، کودکان را به دنیای قصهها میبرند و جهانبینی آنها را گسترش میدهند. نثر این کتاب در عین جذابیت، بسیار ساده و روان است.
دربارهی کتاب وقت هر دلتنگی
پروین علیپور در کتاب وقت هر دلتنگی داستانهایی خواندنی را برای کودکان و نوجوانان روایت میکند. این داستانها با اینکه روان و سادهاند، اما قدرت نویسندگی علیپور را نشان میدهند. نویسنده در این قصههای جذاب، قلمی شیوا و اصولی دارد که کودکان را با ادبیات بیشتر آشنا میکند. داستانهای کتاب وقت هر دلتنگی دربارهی اتفاقات معمول زندگی کودکان و نوجوانان است و علیپور توانسته این قصهها را بسیار جذاب و خواندنی روایت کند.
کودکان و نوجوانانی که کتاب وقت هر دلتنگی را مطالعه میکنند، در کنار لذت بردن از این داستانهای جالب و بامزه، ناخودآگاه با کتاب و کتابخوانی انس میگیرند. به همین خاطر مطالعهی این کتاب، نقش مهمی در پرورش فکری این گروه سنی خواهد داشت. علاوه بر آن، خوانندهی این قصهها با زندگی و چالشهای کودکان دیگر هم آشنا میشود و تجربهی زیستی متفاوتی را به دست میآورد.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم کتاب وقت هر دلتنگی این است که پروین علیپور داستانهای این کتاب را با آهنگی خاص نوشته و خوانندهی کودک و نوجوان بهراحتی و مانند یک شعر زیبا با آنها همراه میشود. بعضی از قصههای این مجموعه داستان عبارتاند از: «صفحهی مُردهها، نیمکت آخر، پیراهن آبی و مشاعره». همانطور که از نام این داستانها مشخص است، هرکدام از این قصههای جذاب، اتفاق جالبی را که برای یک کودک یا نوجوان رخ داده تعریف میکند. به همین خاطر کتابخوان نوجوان هنگام مطالعهی این داستانها احساس میکند، که در حال خواندن یک دفترچهی خاطرات است. این مسئله باعث میشود که خواننده با شخصیتهای داستان ارتباطی نزدیک برقرار و به دنیای خیال سفر کند.
کتاب وقت هر دلتنگی اثر پروین علیپور، را کتاب چ در سال 1400 منتشر کرده است. کتاب چ بخش کودک و نوجوان انتشارات چشمه محسوب میشود.
کتاب وقت هر دلتنگی برای چهکسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب وقت هر دلتنگی اثر پروین علیپور به تمام کودکان و نوجوانان کتابخوان توصیه میشود.
با پروین علیپور بیشتر آشنا شویم
پروین علیپور در سال 1325 در تنکابن به دنیا آمد. او که از نوجوانی به ادبیات علاقهمند بود، سرودن شعر را از دوران نوجوانی آغاز کرد. علیپور مدرک کارشناسیارشد روانشناسی را از دانشگاه تهران گرفت و در کنار آن، سالها به تدریس ادبیات در مدارس کشور مشغول شد. پروین علیپور در ابتدا شعرها، مقالات و ترجمههایش را در مجلات منتشر میکرد. سپس در سال 1369 کار حرفهای خود را بهعنوان مترجم آغاز کرد و به یکی از مترجمان سرشناس کشور بدل شد. حوزهی اصلی فعالیت علیپور کودک و نوجوان است و بسیاری از داستانها و رمانهای مطرح جهان که به فارسی ترجمه شده، برگردانِ اوست.
فعالیتهای ادبی پروین علیپور، بسیاری از کودکان و نوجوانان ایرانی را با ادبیات جهان آشنا کرده است. از مهمترین ترجمههای علیپور میتوان به کتاب «ماتیلدا» اثر رولد دال، کتاب «ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر» اثر لوییس سکر و کتاب «چهجوری میشود بال شکستهای را درمان کرد؟» اثر باب گراهام اشاره کرد.
از جوایز و افتخارت این نویسنده و مترجم ایرانی میتوان به نامزدی کتاب سال برای کتاب «یک تکه زمین کوچک» اثر الیزابت لرد، برگزیدهشدن توسط شورای کتاب کودک برای دو کتاب «دردسرساز» اثر بن میکائلسن و کتاب «ماهیها پرواز میکنند» اثر ماللی هانت اشاره کرد.
در بخشی از کتاب وقت هر دلتنگی میخوانیم
دوشنبهها نمرهی جملهسازیام هر چه شده باشد، میگویم: «نوزده!»؛ که بعدش بتوانم بلندبلند دَم بگیرم: «یکی که... چشم گاوه! دوتا... گوش اُلاغه! سهتا... پایهی سهپایهست! چارتا...» مادر از ایوان صدایم میزند: «باز که شاهطوطی شدهای!» ساکت میشوم. میروم بالا و از سرِ ایوان، رخت پَهن کردنِ طوبا را تماشا میکنم. طوبا باز هم رختها را بازباز پَهن میکند و من، باز هم نگران میشوم! دلم میخواهد سرم را پایین بیاورم و از لای نردههای چوبی، آنقدر هیسهیس کنم تا بالاخره طوبا سرش را بلند کند و بعد، با ایما و اشاره حالیاش کنم که رختها را جمعوجورتر پَهن کند. اما جرئت نمیکنم! مادر همیشه از رخت پهن کردن طوبا دلخور است. میگوید: «از مردِرندیاش لجم میگیره. وگرنه، من که همیشه حتی دوتا طناب هم بشه، پول چارتا رو بهش میدم.»
مادر راست میگوید. یادم هست یکبار که همسایهمان موشدوانی کرد و گفت: «خُب... شما هم که سرِ گنج ننشستهای، نشستهای؟!»، مادر با لحنی سخاوتمندانه جواب داد: «نه، ننشستهام، ولی کوه باید خراب شه، تا درّه پُر شه!» با وجود این، هربار هنگام جمع کردن لباسهای خشکشده از روی طنابها، کفری میشود. آن هم طوری که انگار بارِ اول است رخت پَهن کردن طوبا را میبیند. «اَه...! این طوبا هم دیگه شورش رو درآورده! ببین پیژامهها رو چهجوری پَهن کرده… یه لِنگشون مشرق، یه لِنگشون مغرب!» اینجور وقتها بدجوری دلشوره میگیرم و میترسم. میترسم نکند سرانجام کاسهی صبر مادر لبریز شود و طوبا را جواب کند. ناهار لوبیاپلو داریم. مادر، درِ قابلمه را که برمیدارد، عطر پلو و تهدیگ زعفرانیاش اتاق را پُر میکند. طوبا نفس عمیقی میکشد و میگوید: «بووبَرَنگِ غذاهاتون آدم رو میبَره بهشت!» مادر میگوید: «نوش جان!» و لبخند میزند. لبخندش شادم میکند، اما دلشورهام را از بین نمیبَرَد. شک ندارم، همین فردا که سراغ جمع کردنِ رختها برود، دوباره از مردِرندیِ طوبا گله میکند.
فهرست مطالب کتاب
پیشکش
چتر زلف
صفحهی مُردهها
پیادهرو
نیمکتِ آخر
دوشنبهها
پیراهنِ آبی
مُشاعره
اَلنگو
قولِ شرف
زیرِکاردررو
زَرنگیس
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وقت هر دلتنگی |
نویسنده | پروین علی پور |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب چ |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 96 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6839-73-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه نوجوان |