معرفی و دانلود کتاب وادی صنوبرهای لرزان
برای دانلود قانونی کتاب وادی صنوبرهای لرزان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وادی صنوبرهای لرزان
کتاب وادی صنوبرهای لرزان نوشتهی پوروین محسنی آزاد، مجموعه داستانهای کوتاهی است که از مضمونی اجتماعی و گاه عاشقانه برخوردارند و با بیان جذاب و لحن صمیمی خود شما را تا پایان مجذوب میکنند.
کتاب وادی صنوبرهای لرزان برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای کوتاه ایرانی علاقهمند هستید، کتاب وادی صنوبرهای لرزان برای شماست.
با پوروین محسنی آزاد بیشتر آشنا شویم:
او در سال 1319 در بندر انزلی متولد شد. دوران کودکیاش را در اردبیل سپری کرد و بعد همراه خانوادهاش به بندرانزلی رفت. در این شهر دیپلم خود را گرفت و در دانشسرای عالی تهران در رشته تاریخ مشغول تحصیل شد.
بعد از به اتمام رسیدن تحصیلاتش به لاهیجان مهاجرت کرد و در آن جا به تدریس تاریخ پرداخت. محسنی آزاد در سال 1372 بعد از 34 سال سابقه تدریس بازنشسته شد. از دیگر کتابهای او میتوان به «سایههای اردیبهشت، دسته گل دیروز پریروز، زمان که میگذرد، در ستایش ارغوان و آبیاری آوای کبوتر کوهی» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب وادی صنوبرهای لرزان میخوانیم:
پسرم اشکان آن دختر جوان خوشبرورو را با ضربات چاقوی تیغه بلند فنری بهقتل رساند. سر و صورتش را زد به داشبورد اتومبیلاش لهولوردهاش کرد، برداشت برد بیرون شهر خانهی ویلاییمان، گوشهی باغ خاکبرداری کرد، انداخت توی خاکچاله بنزین پاشید آتش زد و روی گور او خاک و لاشبرگ ریخت. در بازجویی به قتل اعتراف کرد. گفت از کاری که کرده پشیمان نیست. نمیخواهد با قرار وثیقه آزاد شود. وکیل نمیخواهد. پدرش به دیدنش نیاید، والسلام. پرونده با صدور قرار مجرمیّت با کیفرخواست دادستان بهدادگاه عمومی مرکز استان بهشعبهی رسیدگی به قتل ارجاع شد. اولیای دَم، زن و شوهر هر دو گفتند قصاص و من و سعیده در این سن و سال همین یک پسر را داشتیم.
پسرم در خانه با دمپایی ایتالیایی روی قالیچههای ابریشم راه میرفت، حالا دمپایی پلاستیکی بهپا و دستبند بهدست چهار سرباز زندان او را از خیابان خاکی ماشینرو بهدادگاه میبردند که دمدرش از برو بیای زنها و مردهای شهری و روستایی و عریضهنویسها واویلا بود. او بچه نبود. نه، او بچه نبود. در پَر و پای سیسالگیاش بود. دکتر زنان و زایمان گفت دوست دارید تولد بچهتونو ببینید؟ گفتم چرا که نه. آن وقتها هنوز علم آنقدر پیشرفت نکرده بود قبل از تولد بچه بگوید دختره یا پسر. قیچی داد دستم، نافش را بریدم. دیگر دستوپا نزد ساکت شد. ساعت شش بامداد عید قربان بود. پرستار بچه را بغل کرد گفت پسره، پسر. یک سکّهی طلا بهش دادم. در مچ دستش دستبند شناسایی بود. چشمهاش بسته بود. روی پلک چشم چپش یکقطره خون بود. یکجفت گلابپاش بلور عتیقهی بوهم بهدکتر هدیه دادم که سال بعد با زن بلژیکی و دختر خرد سالش در ریزش سقف فرودگاه بهسرای باقی شتافت. زنم مثل مجری شاد و شنگول شو تلویزیون گُل از گُلش واشده بود. گفت یهروزی میرسه جلوی آینه وا میایستی موهاتو بریانتین میزنی. نه، او بچهیی نبود شر به پا کند آتش به خانمان اینوآن بیفتد.
فهرست مطالب کتاب
روبوسی با رعدوبرق
واویلا لیلی
آکواریوم شکسته
اشکان
برفراز شالیزار
پنهان از رهگذران
روی خطّ عابرپیاده
دشت شعلهور
سهگانهی یادگار نیاکان ما
از دل تاریکی
استخوان ناوی
سیاهقلم
اشاره به آندرومدا
شیر بالدار
سروسوزان
زن دریای شمال
صنوبر لرزان
بهروایت مخروطههای رسوبی
چرخفلک گریان
مونادانه بیا اینجا
آشیانهی یاکریم
نوشته برآب
نوشته بر باد
نوشته بر خاک
نوشته بر آتش
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وادی صنوبرهای لرزان |
نویسنده | پوروین محسنی آزاد |
ناشر چاپی | نشر ترنگ |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 154 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6683-98-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |