معرفی و دانلود کتاب واترگیت

معرفی کتاب واترگیت

کتاب واترگیت روایت یکی از بزرگ‌ترین رسوایی‌های تاریخ کشور آمریکاست که علاوه بر تسخیر گذشته‌ی این کشور، به حال و آینده‌ی آن نیز به‌طرز مهیبی شکل داده است. درباره‌ی این رویداد مقالات و کتاب‌های زیادی نوشته شده. الکساندر کرودن پس از بررسی همه‌ی منابع، دیدگاه‌های مختلف درباره‌ی رسوایی واترگیت را جمع‌آوری و در سه بخش دسته‌بندی کرده است: زمینه‌ی تاریخی واترگیت، مباحث پیرامونی آن و روایت‌های شخصی افراد درگیر در ماجرا.

درباره‌ی کتاب واترگیت

در بامداد 17 ژوئن 1972، یک نگهبان امنیتی به نام فرانک ویلز، شش کلمه را در دفتر مجتمع اداری واترگیت ثبت می‌کند که مسیر تاریخ آمریکا را تغییر می‌دهد: «روی قفل‌ درها نوارچسب پیدا شد. با پلیس تماس بگیرید.» هیچ‌کس فکر نمی‌کرد که چنین اتفاقی به یک رسوایی ملی ختم شود؛ اما دزدی از دفتر کمیته‌ی ملی دموکرات، چیزی نیست که به‌سادگی بتوان از آن گذشت. سال‌ها از واقعه‌ی واترگیت می‌گذرد؛ ولی هنوز هم سؤالات بی‌پاسخ زیادی در ذهن افراد باقی مانده است: نیکسون چه ارتباطی با واترگیت داشت؟ روزنامه‌ها و مطبوعات چگونه وارد این ماجرا شدند؟ چرا هر روز تعداد بیشتری از سیاستمداران به فساد، فریب و دروغگویی روی می‌آورند؟ اگر پای بالاترین مقام رسمی حکومت به یک رسوایی باز شود، آیا باید پنهانکاری کرد یا با گفتن حقیقت، عدالت را به اجرا درآورد؟ شاید شما پاسخی قطعی برای هر کدام از این سؤالات داشته باشید. ولی وقتی کتاب واترگیت (Watergate) را می‌خوانید، می‌فهمید که قرار گرفتن در چنین موقعیت‌هایی چقدر می‌تواند سخت باشد.

پنج ماه پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1972، پنج نفر به ساختمان واترگیت، محل دفتر حزب دموکرات، وارد شدند. آن‌ها اسناد فوق محرمانه را دزدیدند و با دستگاه‌های پیشرفته‌ای، برای تلفن‌ها شنود گذاشتند. شنودها کار نکرد و آن‌ها برای تمام کردن کار، دوباره‌ وارد واترگیت شدند؛ اما از بخت بد، این‌بار پلیس آن‌ها را دستگیر کرد. وقتی اف‌بی‌آی تحقیقات خود را شروع کرد، متوجه شد که این پنج نفر با کاخ سفید و مشاور ویژه‌ی رئیس‌‌جمهور، چارلز کولسون، ارتباط داشتند. ریچارد نیکسونِ رئیس‌جمهور اعلام کرد که هیچ‌کس در کاخ سفید در این ماجرا نقشی نداشته؛ اما در پشت پرده، صدها هزار دلار به سارقان به‌عنوان حق‌السکوت پرداخت و از اف‌بی‌آی خواست تا تحقیقات را متوقف کند. اما چرا نیکسون دست به چنین کارهایی زد؟ مقالاتی که الکساندر کرودن در فصل اول کتاب واترگیت گردآوری کرده، به این سؤال مهم پاسخ داده‌اند.

ریچارد نیکسون در انتخابات 1972 پیروز شد؛ اما رسانه‌ها پیگیر ماجرا بودند. اگر فیلم «همه‌ی مردان رئیس‌جمهور» را دیده باشید، می‌دانید که دو روزنامه‌نگار واشنگتن‌پست به نام وودوارد و برنشتاین با کمک «منبعی آگاه» توانستند اسرار رئیس‌جمهور را فاش کنند. این منبع مخفی که نام مستعارش «دیپ تروت» بود، تا سال 2005 هویت خود را فاش نکرد. بعدها معلوم شد که مارک فلت، دست راست رئیس اف‌بی‌آی در دهه‌ی 70 میلادی، همان دیپ تروت بوده است. اندک‌اندک با بالا گرفتن ماجرا، کار برای ریچارد نیکسون و همکارانش سخت و دادستانی کل آمریکا وارد ماجرا شد. نیکسون در ابتدا از همکاری با آن‌ها سر باز زد؛ اما در نهایت نوارهایی از مکالمات او منتشر شد که همه چیز را فاش کرد. اگر می‌خواهید راجع‌ به حواشی این ماجرا بیشتر بدانید، بخش دوم کتاب واترگیت را بخوانید.

الکساندر کرودن (Alexander Cruden) در بخش آخر، روایت‌های شخصی رئیس‌جمهور، قاضی دادگاه، یکی از سارقان، مشاور کاخ سفید و دختر نیکسون را از این رویداد جمع کرده است. ریچارد نیکسون سه سال پس از استعفایش از ریاست‌جمهوری در برنامه‌ی تلویزیونی دیوید فراست حضور پیدا کرد تا به سؤالات متعدد مردم پاسخ دهد. او اظهار کرد که دستور نداده افرادش به دفتر کمیته‌ی ملی حزب دموکرات وارد شوند؛ اما وقتی از این ماجرا آگاه شده، چاره‌ای جز حفاظت از وفادارترین افرادش نداشته. او در این مصاحبه از شرایطش پس از واترگیت می‌گوید و جنبه‌ای دیگر از این واقعه را آشکار می‌کند.

کتاب واترگیت حاوی تصاویر، نقشه و گاهشمار است که شما را در فهم بهتر شرایط یاری می‌کند. همچنین الکساندر کرودن در پایان منابعی را برای مطالعات بیشتر معرفی کرده که می‌توانید به آن‌ها مراجعه کنید. انتشارات ققنوس این کتاب را با ترجمه‌ی فاطمه شاداب منتشر کرده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی چشم‌اندازهایی از تاریخ معاصر جهان

مجموعه چشم‌اندازهایی از تاریخ معاصر جهان (Perspectives on Modern World History Series)، نگاهی تازه به رویدادهای مهم قرن بیستم دارد. ویراستاران این مجموعه مقالات متعددی را از منابع مختلف با دیدگاه‌های متفاوت، گردآوری و دسته‌بندی می‌کنند. با خواندن این مجموعه درباره‌ی وقایع تاریخی اطلاعاتی همه‌جانبه به دست می‌آورید، آگاهی تاریخی‌تان افزایش می‌یابد، امور بین‌الملل را بهتر درک می‌کنید و مهارت تفکر انتقادی را می‌آموزید. بخش اول کتاب‌ها مختص به اطلاعات اولیه درباره‌ی آن رویداد است، بخش دوم به مباحث پیرامون واقعه می‌پردازد و بخش پایانی حاوی روایت‌های اول‌شخص افرادی است که در صحنه بوده‌اند یا آن واقعه بر زندگی‌شان تأثیر گذاشته. انتشارات ققنوس چند جلد از این مجموعه را با برگردان مترجمانی حاذق به انتشار رسانده است. بعضی از عناوین مجموعه‌ی چشم‌اندازهایی از تاریخ معاصر جهان عبارتند از: «چرنوبیل»، «انقلاب کوبا»، «دوره‌ی مکارتی»، «جنبش دانشجویی 1960»، «جنگ خلیخ فارس» و «فوکوشیما».

در نکوداشت کتاب واترگیت

• الکساندر کرودن بهترین مقالات راجع‌به واترگیت را در این کتاب جمع کرده است. دسته‌بندی و موضوعات مطرح‌شده در کتاب واترگیت برای تحقیقات دانش‌آموزان و دانشجویان فواید زیادی دارد.

کتاب واترگیت برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب واترگیت برای کسانی است که می‌خواهند درباره‌ی رویدادهای تاریخی از منظر جامعه‌شناسی، سیاست، روابط بین‌الملل و... اطلاعات بیشتری کسب کنند.

در بخشی از کتاب واترگیت می‌خوانیم

خوب، من از فرصت استفاده می‌کنم تا به این پرسش پاسخ بدهم. فکر می‌کنم اگر شما بفهمید من در چه شرایطی بوده‌ام، برایتان مفید خواهد بود. دوران سختی بود. موقعیتم را برایتان شرح می‌دهم: چه کسی باید با این آقایان [ارلیشمن و هالدمن] صحبت کند؟ چه کاری از دست ما برمی‌آید؟ خوب، بگذارید ابتدا بگویم که هیچ‌کس دیگری به‌جز خود من نمی‌توانست با آن‌ها صحبت کند. دو هفته طول کشید تا توانستم با آن‌ها صحبت کنم، جلسات طولانی و پیچیده‌ای برگزار کردیم، ساعت‌ها با آن‌ها صحبت کردم, اما آن‌ها مقاومت می‌کردند. حالا هم لازم نمی‌بینم خاطرات آن روزهای عذاب‌آور را دوباره مرور کنم. روزی را که آن‌ها در کمپ دیوید نزدم آمدند به یاد دارم. اول هالدمن داخل شد. او گفت: «من با تصمیم شما کاملاً مخالفم.» او گفت: «فکر می‌کنم سرانجام... تا آخر عمر از این کار پشیمان خواهید شد.» سپس ارلیشمن وارد شد. می‌دانستم ارلیشمن عصبانی است، زیرا فکر می‌کرد نباید استعفا دهد. او حتی فکر می‌کرد کسی که باید استعفا دهد هالدمن است و خودش باید کارش را ادامه دهد.

من گفتم: «جان [ارلیشمن]، می‌دانی دیشب قبل از خواب امیدوار بودم, یا بهتر بگویم دعا می‌کردم, که امروز دیگر بیدار نشوم.» خوب، لحظه‌ی تأثیرگذاری بود؛ فکر می‌کنم اشک در چشمان هر دو ما حلقه زده بود. او گفت: «این حرف را نزنید.» ما داخل ساختمان بازگشتیم و آن‌ها موافقت کردند که ما را ترک کنند. دیگر دیر شده بود، اما آن را انجام دادم. انگار اول یک دستم را از دست دادم، بعد هم آن دیگری را.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
مقدمه
نقشه‌ی جهان
بخش اول: زمینه‌ی تاریخی ماجرای واترگیت
دیدگاه اول: مروری بر ماجرای واترگیت، از زمان ورود غیرقانونی تا استعفا: ریچارد ام. فلنگن و لوئیس دبلیو. کونیگ
دیدگاه دوم: خبر ورود غیرقانونی به ساختمان واترگیت: آلفرد ای. لِویس
دیدگاه سوم: واشینگتن پست از این رسوایی پرده برداشت و کاخ سفید واکنش متقابل نشان داد: جِی. آنتونی لوکاس
دیدگاه چهارم: مجلس نمایندگان موضوع استیضاح را بررسی می‌کند: کمیته‌ی قضایی مجلس نمایندگان آمریکا
دیدگاه پنجم: اعلام استعفای نیکسون: ریچارد ام. نیکسون
دیدگاه ششم: رئیس‌جمهور فورد نیکسون را عفو می‌کند: جرالد آر. فورد
بخش دوم: مباحث پیرامونی ماجرای واترگیت
دیدگاه اول: واترگیت مجموعه‌ای غیرعادی از جرم‌های بزرگ بود: سَم جِی. اروین جونیور
دیدگاه دوم: نیکسون مستحق برکناری از قدرت بود: باربارا جردن
دیدگاه سوم: رسانه‌ها از نیکسون متنفر بودند و: باعث برکناری او شدند
دیدگاه چهارم: حق مصونیت رئیس‌جمهور برای دموکراسی زیانبار است: رائول برگر
دیدگاه پنجم: قانون اساسی به حق مصونیت رئیس‌جمهور: اعتبار بخشیده است: مارک جِی. رازل
دیدگاه ششم: «دیپ تروت» قهرمان نبود: جورج پوتنام
دیدگاه هفتم: ناشناس ماندن منابع خبری باید محترم شمرده شود: زاکری کویل
دیدگاه هشتم: عفو نیکسون به نفع کشور بود: اِون توماس
دیدگاه نهم: چرا عفو نیکسون اشتباه بود: تیموتی نوآ
دیدگاه دهم: درس‌های رسوایی واترگیت نباید فراموش شود: الیزابت درو
بخش سوم: روایت‌های شخصی
دیدگاه اول: آیا واترگیت «مسئله‌ی کوچکی» بوده است؟: ریچارد نیکسون در مصاحبه با دیوید فراست
دیدگاه دوم: پنهانکاری ماجرای واترگیت تقریباً موفقیت‌آمیز بود: جان جِی. سیریکا
دیدگاه سوم: جی. گوردون لیدی در مصاحبه با مجله‌ی پلی‌بوی: جی. گوردون لیدی در مصاحبه با اریک نوردن
دیدگاه چهارم: دیدار عجیب مشاور کاخ سفید با نیکسون: جان دبلیو. دین
دیدگاه پنجم: دختر نیکسون پدرش را به خاطر شهامتی که به خرج داد ستایش می‌کند: جولی نیکسون آیزنهاور در مصاحبه با لری کینگ
گاهشمار
برای مطالعه‌ی بیشتر