معرفی و دانلود کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه

معرفی کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه

شوتاب گنگور در کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه ماجرای آیانِ جوان را روایت می‌کند که دل در گروی دختری به نام سارا دارد، اما سرنوشت آن‌گونه که انتظار می‌رود، رقم نمی‌خورد. آیان برای رسیدن به آرزوها و رؤیاهایش، عشق خود را پشت‌سر می‌گذارد و به آنچه که روزگار برایش تدارک دیده تن می‌دهد، اما عشق سارا یک لحظه نیز رهایش نمی‌کند. همین است که باعث می‌شود آیان برای سال‌های متمادی به نوشتن روی بیاورد و برای سارا نامه‌ بنویسد؛ نامه‌هایی هرگز قرار نیست به دست گیرنده برسند.

درباره‌ی کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه

فرانتس کافکا در نامه‌ای خطاب به معشوقه‌اش، میلنا چنین می‌نویسد: «عشق در نظر من آن است که تو خنجری هستی که من در درون خویش می‌چرخانم»

شاید بتوان جمله‌ی نقل‌شده از کافکا را مقدمه‌ای مناسب برای شرح داستان هزار نامه‌ی عاشقانه (A Thousand Love Letters‬) به شمار آورد. شوتاب گنگور (Shwetabh Gangwar)، نویسنده‌ی صاحب‌نام هندی در کتاب نامبرده داستان پسری به نام آیان را به تصویر می‌کشد که در سال‌های نخست جوانی، دلش را به دختری به نام سارا می‌بازد، اما سرنوشت او را میان عشق و آرزوهایش قرار می‌دهد؛ مسیری دشوار که آیان ناچار است در نهایت یکی را برگزیند. او سرانجام، تصمیم می‌گیرد رؤیاهایش را دنبال کند، اما عشق سارا، همچون خنجری در درون، تا پایان با او باقی می‌ماند. از این روست که شروع به نوشتن می‌کند و خطاب به معشوقه‌اش، سارا نامه‌ می‌نویسد. نامه‌هایی که هرگز به مقصد فرستاده نمی‌شوند، چرا که نویسنده‌‌ی آن‌ها اعتقاد دارد با فریاد زدن عشق‌اش از ارزش و اعتبار آن می‌کاهد. او دل‌نگران آن است که سارا با دیدن نامه‌ها او را به سخره بگیرد و یا شاید شماتتش کند. حالا هفت سال می‌گذرد و آیان نه از نامه نوشتن دست کشیده است، و نه از دوست داشتن سارا. کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه شرح همین نامه‌ها و داستان دلدادگی سارا و آیان است.

سرانجام این دلدادگی به کجا ختم خواهد شد؟ آیا آیان -برای یک بار هم که شده- از ترسیدن دست می‌کشد و شجاعانه برای رسیدن به عشق خود تلاش می‌کند؟ آیا سارا هیچ‌گاه نامه‌های دلداده‌اش را می‌خواند و آن دو هرگز با هم ملاقات خواهند کرد؟ شوتاب گنگور در کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه به شما پاسخ می‌گوید.

این اثر داستان عشق‌های به وصال نرسیده‌ی پرسوز و گداز است؛ از آن‌ دست روایت‌های پرتب و تابی که نظیر آن به‌وفور در ادبیات یاد می‌شود: عشق مجنون‌وار و فراق‌های طولانی و عاشقان عجیب‌وغریب. کتاب هزار نامه‌‌ عاشقانه در اوج سادگی، بس عمیق و لطیف است. داستانی که بدون شک برای مخاطبانش تجربه‌ی ادبی بی‌نظیری را رقم خواهد زد.

کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه بیست‌ودو فصل را در بر می‌گیرد. شوتاب گنگور این کتاب را نخستین بار به تاریخ یکم ژانویه‌ی سال 2014 منتشر کرد و اثر نامبرده پس از انتشار با استقبال علاقه‌مندان رمان‌های عاشقانه مواجه شد. کتاب هزار نامه‌ عاشقانه را مطهره شادپور، از مترجمان به‌نام کشورمان، به زبان فارسی ترجمه کرده و انتشارات میلکان عهده‌دار نشر آن بوده است.

در نکوداشت‌ کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه

• کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه [داستان] عاشقانه‌ای برای عصر جدید است. تقدیم به همه‌ی عاشقانی که عشق‌شان تا به ابد ناشناخته می‌ماند و برای همیشه به یک رؤیای خاموش بدل می‌شود. (وب‌سایت آمازون)

کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های عاشقانه و دوست‌داران ژانر نامه‌نگاری مخاطب‌های اصلی کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه هستند.

با شوتاب گنگور بیشتر آشنا شویم

شوتاب گنگور در سپتامبر سال 1990 زاده شد. او رمان‌‌نویس، وبلاگ‌نویس، ترانه‌سرا، یوتیوبر، خواننده و سخنران انگیزشی است، چندین وبلاگ با موضوعاتی نظیر سرگرمی، رابطه، و طنز به راه انداخته و همچنین برای کانال‌ یوتیوبش تولید محتوا می‌کند. اگرچه او در حوزه‌های گوناگون دستی بر آتش دارد، اما عمده‌ی شهرتش را مرهون فعالیت در بستر یوتیوب است.

از شوتاب گنگور کتاب دیگری با نام «گستاخ‌ترین کتاب ممکن: دیدگاه‌هایی قدرتمند برای رها شدن ذهن‌تان (The Rudest Book Ever)» به انتشار رسیده. کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه تنها اثر اوست که به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است.

در بخشی از کتاب هزار نامه‌ی عاشقانه می‌خوانیم

عزیزترینم

امشب در زندگی‌ام لطافتی وجود دارد. احساسی دارم که مرا به کلماتی چون مرگ، تسلیم، غم و افسوس نزدیک‌تر می‌کند. اما بعد از خود می‌پرسم خدا چرا من را آفریده است و مرا این کسی که الان هستم ساخته، پاسخی برای این سؤال ندارم؛ اما جواب نمی‌تواند به سادگی همین کلماتی باشد که در ذهنم است. این موقع است که فرشته‌ها لبخند می‌زنند، زیرا پاسخ را می‌دانند، ولی حتی اگر تو را دوست داشته باشند هم جواب را در گوشت زمزمه نمی‌کنند یا در خواب‌هایت به تو نمی‌گویند. آن‌ها می‌خواهند تو صبر کنی و خودت جواب را پیدا کنی. گاهی کنجکاو می‌شوم: ترس از مرگ چیست؟ روبه‌رو شدن با مرگ چه حسی دارد؟ آسوده است؟ آیا شبیه به همین لحظه است؟

عشق عزیز، چقدر عجیب است که به‌تدریج تمام باورهایم درمورد عشق قهرمانانه و ایثارگرایانه‌ اشتباه به نظر می‌آید. من اعتقاد داشتم قدرت یک انسان همیشه می‌تواند مسیر افکارش را تغییر دهد؛ اما رودخانه‌ای که جاری است هرگز نمی‌تواند داستانِ آبی را که در بطنش جریان دارد بازگو کند و عشق این‌چنین است: اراده‌ی یک فرد نمی‌تواند آن را شکست دهد یا بر آن غلبه کند. عشق در برابر قدرت می‌ایستد، از این جهت به‌نظر بزرگ‌ترین انسان‌ها عشق به همه درس و پند می‌دهد؛ مثل آب رودخانه از جاودانگی در انسان صحبت می‌کند؛ و درست همان‌طور که آب رودخانه‌ای را که در آن جاری ا‌ست، نمی‌بیند عشق هم هرگز عاشق را نمی‌بیند. حقیقتِ زندگی من این است. من نمی‌توانم از دوست‌داشتنت فرار کنم، هر اندازه هم تلاش کنم، نمی‌توانم از دوست‌داشتنت دست بردارم. پس می‌گذارم این درد من را خفه کند و این نالایقی مرا عذاب دهد. امشب چقدر خودم را درمانده حس می‌کنم، چون حتی نمی‌توانم کوچک‌ترین بخش از آن چیزی را که قلبم می‌خواهد به تو بگوید بنویسم.