معرفی و دانلود کتاب نگران نباش
برای دانلود قانونی کتاب نگران نباش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نگران نباش
کتاب نگران نباش به درون لایههای پنهان نسلهای مختلف میرود و شهر تهران را بههنگام وقوع یک زلزله مورد بررسی قرار میدهد. مهسا محبعلی در این رمان مشهور خود که بارها به تجدید چاپ رسیده، نمایهای منحصربهفرد و چالشبرانگیز از شهر تهران ارائه داده است. او در این کتاب به نبردهای درونی میان نسلهای مختلف و همچنین مصائب معتاد بودن پرداخته است. تمام شخصیتهای رمان نمادی از یک نسل و دوره در بستر زیست اجتماعی شهر تهران هستند.
دربارهی کتاب نگران نباش
برای کنکاش و تحلیل پایتخت یک کشور یا بهطور کلی یک شهر بزرگ، از چه تکنیک و تمهیدی میتوان بهره برد؟ نویسندگان ایرانی و خارجی در طول تاریخ ادبیات از روشها و شیوههای گوناگون و متنوعی بهره بردهاند. یکی از تمهیدات روایی که در بسیاری از رمانها مشابه بوده، بهره بردن از یک بلای طبیعی همچون وقوع زلزله است که در بطن خود تحلیلی تازه از بستر زیست اجتماعی، مشکلات سیاسی و دوگانگیهای فرهنگی ارائه میدهد. کتاب نگران نباش اثر مهسا محبعلی نیز برای شکافتنِ سطح ظاهری شهر تهران و تعمق در درون آن، در ابتدای روایت از وقوع یک زلزله خبر میدهد.
دختری بهنام شادی یک شخصیت معتاد است که مدتیست در وضعیت خوبی بهسر نمیبرد. البته او تنها مقصر این اتفاق نیست. مهسا محبعلی در کتاب خود به این مسئله نقد دارد که چه چیزی در بستر زیست اجتماعی مسبب آن میشود که جوانان بهسوی مصرف مواد مخدر کشانده شوند. پس مخاطب قرار است نسبت به شخصیت شادی احساس همذاتپنداری و همدردی کند. شخصیت شادی کسیست که برای ما وقوع یک زلزله را روایت میکند. زلزلهای که بهمثابهی یک مصیبت غیرمنتظره قرار است آن شکافها، گسستها و مشکلاتی که در بطن شهر تهران پنهان مانده را آشکار کند. پس در این رخداد داستانی، شاهد واکنشها و رفتارهایی از سوی شخصیتها هستیم که هرکدام وجه و بعدی دوگانه از بافت زیست اجتماعی در تهران را بهنمایش میگذارند. شخصیتها با باورهای متنوع و از دورههای متفاوت به منزلهی نمادهایی از شهر تهران معرفی میشوند.
داستان از جایی اوج میگیرد که با وجود آنکه هر چند دقیقه، زلزله با لرزشهای ممتدش در خانهها قدرتنمایی میکند، شخصیت شادی حاضر به ترک اتاق نیست. شادی که تحتتأثیر مواد مخدر است و بهکل از واقعیتی که پیشرویش عینیت دارد کَنده شده، در توهمات و تصورات خیالیاش بهسر میبرد. در همین نقطه از داستان، مخاطب با مجموعهای از توصیفات شخصیت شادی مواجه میشود که توأمان توهمات و وضعیت زیست او بهعنوان نمادی از نسل جوان را بازتاب میدهند. اما در آخر شخصیت شادی مجبور میشود از خانه بیرون رود، نه برای نجات خود، بلکه برای بهدست آوردن مواد مخدر.
این کتاب در سال 1387 به نگارش درآمده و از آثار محبوب ادبیات معاصر ایران از نظر مردم و منتقدان محسوب میشود. کتاب نگران نباش بهصورت اول شخص مفرد و توسط یک راوی معتاد روایت میشود. بیشک وقتی ویژگی اصلی یک راوی اعتیاد وی به مواد مخدر است، ما با جهانی متزلزل و غیرقابل اعتماد مواجه میشویم. بهواقع، آنچه میخوانیم واقعیت دارد یا صرفاً مجموعهای از تصورات و توهمات یک معتاد است؟ به همین روی، مهسا محبعلی در نوشتن این رمان با چالشهای دشواری مواجه شد. اولین موردی که به ذهن میرسد این است که چگونه میتوان راوی معتاد را به شخصی قابلاعتماد تبدیل کرد. اما چالش اصلی مهسا محبعلی در این مورد نهفته که او باید بهعنوان نویسنده بهگونهای داستانش را روایت کند که قصد وی برای واقعنمایی با توهمات راوی معتاد تضعیف نگردد.
میتوان ادعا کرد که کتاب نگران نباش کاملاً یک اثر انتقادی است. مهسا محبعلی در این کتاب بهخوبی دغدغههای اجتماعی خود را در بطن شخصیتها و رخدادها انعکاس داده و نمایهای تأثربرانگیز از شهر تهران ترسیم کرده است. با رمان نگران نباش اوج و فرودهای متعددی را تجربه خواهید کرد. روایتی که هرلحظه بیش از قبل مخاطب را به خود جذب میکند. میتوان قدرت نثر مهسا محبعلی را در سادگی آن توصیف کرد. نثری منسجم و روان که قادر است برای هرسلیقهای کشش و جاذبهی لازم را شکل دهد. کتاب نگران نباش توسط نشر نیماژ منتشر شده است.
جوایز و افتخارات کتاب نگران نباش
- برنده جایزه گلشیری (1387)
- برنده جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات (1387)
- نامزد جایزه مهرگان ادب
- نامزد جایزه روزی روزگاری
- برنده جایزه کتابخانه صدیقه دولتآبادی
کتاب نگران نباش برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این رمان به علاقهمندان به کتابها و داستانهای ایرانی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب نگران نباش میخوانیم
از جا میپریم. شهناز توی همان چارچوب در مینشیند و میزند زیر گریه. سارا بلند میشود و آرام دست روی شانهاش میگذارد. الاغ نکن! شهناز مثل پلنگ از جا میپرد و بهش حمله میکند. وقتی هیستریک میشود دوست و دشمن نمیشناسد. قبل از اینکه بتوانم سارا را از زیر لنگ و لگدش بیرون بیاورم سه چهارتا مشت نوش جان کرده. شهناز ولاش میکند و همینطور که به مادر و پدر و خواهر همهمان فحش میدهد از پلهها میرود بالا.
موهاش ریخته توی صورتش و اشکهاش راه افتاده. صورتش را میان دستهام میگیرم. رد انگشتر شهناز روی گونهاش است.
«الاغ! تو نمیدونی وقتی این عوضی قاطی میکنه نباید رفت طرفش؟»
مثل بچهها لب ور میچیند و مُفش را بالا میکشد. صدای خرد شدن و شکستن از طبقه بالا میآید. پلهها را دوتا یکی بالا میرویم. افسون و پیام با چشمهای خوابآلود دمِ درِ اتاقشان ایستادهاند. شهناز گوشههای لبش کف کرده و جیغ میزند. دمپاییهاش را پرت میکند توی پنجره. نتهای روی پیانو را جر میدهد. کاش تمام عقدههاش را فقط سرِ نتهای پیانو خالی میکرد. میرود توی اتاقِ رحیم، لباسها را دانهدانه از جالباسی در میآورد و جِر میدهد. قفسهی شیشهای دارو را تکان میدهد. واقعاً قفسه خالی است؟ رحیم مثل سیامک نامرد نیست که بزند به چاک. علیدِپ با شلوار جینِ آویزان از کون از اتاقش میآید بیرون.
شهناز حالا چترِ دسته عصایی رحیم را برمیدارد و همهی شیشههای کمدِ داروها را خرد میکند و به همهی ما آدمهای عوضیِ کثافت فحش میدهد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نگران نباش |
نویسنده | مهسا محب علی |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 136 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-154-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |