معرفی و دانلود کتاب مهمان فشنگهای جنگی
برای دانلود قانونی کتاب مهمان فشنگهای جنگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مهمان فشنگهای جنگی
کتاب مهمان فشنگهای جنگی، خاطرات اسیر آزاد شدهی ایرانی مجید بنشاخته (سجادیان) به قلم سید قاسم یاحسینی است.
در جنگ همهی افراد یک جامعه شرکت میکنند و هر یک به نوعی با جنگ و عوارضش رو در رو میشوند و از آن خاطراتی در ذهنشان شکل میگیرد. به همین دلیل جنگ، روایتگران گوناگونی دارد؛ از پزشک و سرهنگ گرفته تا یک سرباز ساده تفاوتی نمیکند. همهی این افراد ناگفتههای زیادی از مواجه شدن با آن دارند.
مجید بنشاخته قهرمان این اثر سرباز سادهای به شمار میرود که فقط 4 روز مانده به قبول قطعنامهی میان ایران و عراق به اسارت درمیآید. این آزاده دو سال از عمرش را در اردوگاهی که توسط صلیب سرخ به ثبت نرسیده بوده است، میگذراند و مرارتهای زیادی میکشد. او خاطرات حضورش در این اردوگاه را برای سید قاسم یاحسینی شرح داده و این نویسنده نیز گفتههایش را با نثری یکپارچه و روان گردآوری کرده است.
راوی این کتاب در روستایی حوالی بوشهر که به آن «چاه تلخ جنوبی» گفته میشود، زندگی میکرد. او فرمانده نبود و در قرارگاهها برو و بیایی نداشت. یک نیروی ساده به شمار میرفت و با همان سادگی روستاییاش از دشتها و کوههای سرزمینش در غرب و جنوب مراقبت میکرد تا پوتینهای بیگانه به این صفحات زیبا راه نیابد، اما پیچیدگیهای جنگ از او مرد آزمودهای به بار آورد که حتی توانست سختیهای جانکاه اسارت را در اردوگاههای عراق پشت سر بگذارد.
این اثر رنجها و امیدهای یک نوجوان روستایی را در دفاع از آب و خاکش در برابر دیدگان شما به نمایش میگذارد تا تعریف دیگری از دفاع مردمی برایتان معنا پیدا کند. با توجه به تفاوت دستور زبان عصر جنگ و بعد از جنگ، باید زمینهای ایجاد شود که با زبان تعقل و آمار، حقایق دوران دفاع مقدس به جامعه انتقال یابد.
تدوین خوب کتاب آن را به روایتی همچون قصه تبدیل کرده که ماجرا را از روستای محل زندگی صاحب خاطرات شروع میکند و در میان راه، به سنگرها و خاکریزهای گوناگون در جنگ سر میزند و به روزهای سخت و طاقتفرسای حضور در اردوگاههای عراق میرسد و در پایان هم به خاک ایران ختم میشود.
در بخشی از کتاب مهمان فشنگهای جنگی میخوانیم:
در سنگر ششم او را روی برانکارد گذاشتند و بردند. رفتم و غذا گرفتم و به سنگر کمین برگشتم. غفور دو ماهی پیدایش نشد و در بیمارستان مرخصی بود. بعد از دو ماه باز سر و کلهاش پیدا شد.
عملیات کربلای چهار در اوایل دی ماه 1365 در منطقه «ابوالخصیب» با شکست مواجه شد. آن طور که من شنیدم، عملیات لو رفته بود و نیروهای ما نتوانستند ابوالخصیب را تصرف کنند. در این عملیات «ابراهیم احمدزاده» از روستای چاهتلخ شمالی و «هدایت احمدنیا» هم که غواص بودند، به شهادت رسیدند. علاوه بر این جمعی دیگر از بچههای ما شهید و اسیر شدند. به دنبال آن، عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه و کانال ماهی آغاز شد. فرماندهی و سازماندهی هر دو عملیات، چهار و پنج، با سپاه پاسداران بود، اما در کربلای پنج از ارتش، تانک و بیسیمچی خواستند. من که موضوع را شنیدم، بلافاصله و با هر التماس و خواهشی بود مجوز لازم را گرفتم و حرکت کردم. قرار شد من بیسیمچی تانک باشم.
با سه دستگاه تانک اسکورپین انگلیسی به منطقه عملیاتی رسیدیم. سه، چهار روزی بود که از شروع عملیات میگذشت و بچههای سپاه به تانک و نیروی زرهی نیاز داشتند. خودمان را به «جزیره ماهی» رساندیم. وقتی خاکریزهای اچ مانند دشمن را دیدم، دچار شگفتی شدم. جلو خاکریزها کانالی به عرض چهارمتر حفر کرده و داخل آن، انواع موانع و سیمهای خاردار قرار داده بودند، طوری که عبور از خاکریز اول بسیار دشوار بود. با وجود این، بچههای ما از آن کانالها و خاکریزها عبور کرده و ضربات سختی بر دشمن وارد آورده بودند. جالب آنکه حد فاصل خاکریز اول تا دوم و دوم تا سوم نیز پر از تلههای انفجاری و سیمهای خاردار بود. بچههای ما شاهکار کرده بودند. در منطقه عملیاتی کربلای پنج ماندیم و با پایان عملیات، به مقر اصلی خودمان بازگشتیم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مهمان فشنگهای جنگی |
نویسنده | سید قاسم یاحسینی |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 208 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-506-314-4 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |
ممنون از کتاب راه