معرفی و دانلود کتاب مهدخت
برای دانلود قانونی کتاب مهدخت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مهدخت
کتاب مهدخت، شامل مجموعه آثاری از منتخبین سومین جشنواره بینالمللی شعر و داستان کوتاه فاخته است که با تلاش سایه مهری چمبلی گردآوری شده.
در بخشی از کتاب مهدخت میخوانیم:
زمستان بود و شب قبلش برف بسیار سنگینی باریده بود در میان قاچاقچیان سه نفر با قدم هایی چابک جلوتر از بقیه تو راه برگشت بودند یکی از آنها که نامش محمد بود با صورتی رنگ پریده و لاغر اندام و یک بارانی سیاه رنگ به تن داشت با یک شلوار لی آبی رنگ که البته کمربندش هم شل شده بود و بارش از راستای پایین کتفش تا بالای باسنش بود و سنگینی بارش پوست کمرش را زخمی کرده بود، کفش های آیداس داشت گرچه زیر کفشش سوراخ شده بود و پای چپش خیلی سرد بود و چیزی نمونده بود که پایش یخ بزند دستاشو از شدت سرما با دهانش ها کرد و محکم در جیب کتش گذاشت و بهم فشرد و گفت: زنم خیلی مریضه نمیتونه موظب بچهها باشه با اینکه هنوز بدهکارم وبدهی های خونم مونده ولی اگه پول این دفعه رو بگیرم قبل از هرکاری اونو پیش یه دکتر خوب میبرم.
امید که داماد محمد بود با چهرهی استخوانی و ابروهایی کشیده و چشمانی سیاه که شلوار کردی نسبتا تنگی داشت و هیکلش لاغر و نحیف بود که دور کمرش هم یک پارچهی روسری کهنه بخاطر کمر دردش بسته بود و یک کت امریکایی سبز رنگ پریده با جورابهایی دست باف به رنگ قهوهای خاکی در حالیکه پشت سر رحیم حرکت میکرد گفت: خودت میدونی که خواهرتو چقدر بردم دکتر متخصص، فکر کنم سر درد این زنها هیچ وقت تموم نمیشه و هیچ دوایی هم نداره هر دکتری برن و هر دارویی براشون بنویسن فقط دو سه هفتهی اول میتونه نق زدناشون رو نگه داره بعدش داروها رو میندازن دورو میگن که اثر نداشته و اصلا دکتر خوبی نبود.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار ناشر
من اینجا هستم
در جستجوی آقای صنوبری
خرمن ابر
پلکان
نقشِ برآب
ناگهان در صومعه
در مرز چه اتفاقی افتاد؟
13 ساله ها...
پول منهای زندگی و مرگ
#سرتان_را_درد_نمی آورم
مانیفست سادهی ناصر تقوایی در خاکسپاری مصیب
قمارباز
چکیدهای از داستان کوتاه «لباس فاخر»
قفس کلمات
بوم تنهایی
شام رمانتیک
پیدا شدن یک ناجی به تاریخ امروز اول صبح
مرهم
تعبیر طوفان
توکارف
خواب اسیر
روز - خارجی / پارک
2 روز – داخلی / ایستگاه مترو
3 روز – داخلی / کافه
5 روز – خارجی / پیاده رو
هدیه به یاد ماندنی
حوای ناخوش
کیچیک آی
«بچههای جاده»
چرا؟
تا اینکه اتفاقاً مُردیم
1
2
3
4
تنها
روزه من
«لبخند الکی»
ایدهی آغادار
جامانده
«تسلیم نشو»
یک شب آرام
شمال تا جنوبِ عشق
ریش هایم را چقدر کوتاه کنم؟
پسران گل
خلاصه رمان مرموز
بوی غربت
داستان خنده دار عشق پدرانه
داستان کوتاه و خواندنی کادوی تولد
من دست هایش را دوست داشتم.
آسمون آبی من
اما لباش پروتزیه!
در سوگ سپهدار
انتخاب سبز
بهتر است کمی بخوابم
من از این طرف، منم از این طرف
طرح فیلمنامهی «کاتاستروفه»
رویای بیتعبیر
کرکس افسانه ای
فرهنگ و افکار اشتباه را قبول نمیکنم
شب
معشوق مغرور
دستهای خالی
توکتم
یک نیمه روز بیشتر
بوسهی عقرب
جای تو
گمگشته در غبار
«پِله اول»
صبح روز اول مدرسه
زلزله
در برِ مادرش
پس از سالها
نقشهی انیشتینی شمارهی 1
لابلای کاغذها
«داستان کوتاه یک روایت از لیلی»
کمونیست
بازماندگانِ برزخ
اصابت
کابوس
سرنوشت سرکش
رویای محال
آسمان ابری – The cloudy sky
یک فنجان چایِ بنز پهلو
شب - داخلی - کافیشاپ - صحنهی اول
شب داخلی - کافیشاپ - صحنهی دوم
«نویسنده و قلم»
کبوترجلد:
This is a real story about a boy who struggled with against disorder and succeeded.
To all moms in my country
قضاوت
هفت روز از تابستان داغ
ساعتهای وهم انگیز
خودت را جای من بگذار
میراث اجدادی
پرواز آسمان
هدیهی باران
چه خوبه چایی نخوری مگه اینکه برف بیاد
گریه یک مَرد
خدایا جاده همدان –کرمانشاه چرا تمام نمیشه؟.
یک فنجان چای
کابوس
لبخندی که به لبش نمیآمد
پله سوم
جنون شیشه ای
عکاس
پیرو
در ماه
دوئل
معجزه عشق
بند پای دوست داشتنی (بزرگسال)
برش کیک
مشتری
سایههای زندگی
یا حق یا هو
تلافی
هدیهی باران
کتک درمانی!!
«کجا رو باید امضا کنیم؟»
(انگشتر عقیق)
(تمرکز)
(نور موبایل)
وقتی مو چول عینکی شد
کتابی که مخاطبش خیابان بود
حشمت وانتی
سوک
خاطرات چند روزه یک دختر
سردستهی شورشی ها
خورشید
آمبولانس خالی
قلبهای یخی
نامهای به نازنین
حرف آخر
قابلمههایی که حرف میزنند
مرغ شل
آرزوهایی که اسیر خاک شد
کافه رویا
غول
گنجشک سفید
باور
پاسخ نگاه
از نصایح یک پروفسور
دالان پا به ماه
سوسک سیاه
روزی که گم شدم...
گردش مسافرکوچولو در کهکشان سرزمین بیگانهها
ترس
روی خیابان خیس
طرح نمایشنامهی «شادی»
سکانس میانی
«خیال»
زلزله
اولو تانری...
خواب شیرین
شربت نعناع
چلچراغ
نُت وارونه.
ما هم میخوایم شاخ بشیم
عشق یا دویدن
«چند گزارش ساده»
جهت یادگاری
باغ سوخت
روی مرگم چسب زخم نزن
ریشه در خاک
باور
شبیه هیچ کس
برخورد
هیچ وقت به فرزندانت دل نبند
نقشهای وارونه
روایات نیمه تمامِ هفت مرگ
چرا درخت نباشم؟
قلب یخی
ترس
سفیر هدایت
به دور از انتظار
ماه ناز
خدای مرگ، خدای زندگی
سبزه
صفحه ۵۷ آناکارنینا
تحقق یک رویا
راز درون
«بوی یاس»
«سرگذشت کسی که دیگر نیست»
غریبه
صبرا و هلما
یارِ بی غارِ آسمان؛ من
شماره ۴۶
پهلوان مهدی
دوباره زندگی
شیشه فروش
نذر
مرگ در رختی سفید
مغنا
زلزله
چَکِ افسری
با ارزشترین ارث
نفسهای سمی
ریش هایم را چقدر کوتاه کنم؟
تصمیم کوتاه
ساعتهای وهم انگیز
هدیهی باران
ساختمان ممنوعه
وارث
سوی منان
یادش بخیر
شهر آشوب من
جمعه
تصور کن
رهایم کن
«بتاب»
«نشانی»
«میهمان»
فصل باور
پناه
افسانه مهر آوران
ساقیا مستم بکن
نوا
دل و دلبر
هفت بانو
دردیست
غزل آزاد
فصل ها
روزی که تو میآیی
عید و بهار
زمزم مهر
«نبود من»
شعلهی چشم
همنوعِ مشکی فام
عریانی
زندان_دریا
شن کوچولو
شهاب
«قطب تنها... »
نا داوری
اُوِردُز...
پاهای عشق
مانا
عکاسان
سیب
شعردوم
غرور تو
بخیلِ طایی
دشمن فرضی
روایت ها
موسا
پروازی تا بهار
خمیازه
امپراطوری
خورشید هشتم
شعر اول
یا جان ز تن برآید
هو ال...
دوستت دارم
چه کنم
یس
ازدواج
آلبوم
آخرین شب زمستان
در سوگ عشق
,, مهری،،
زندهباد مرگ
فراموشی
پرنده آزاد
محاق
شوقِ انسان
بازیچهی تقدیر
کابوسی شبیه دریا
من جد شما هستم
برایت آرزو کردم
حیدر کرار یا علی
اشک حضور
ایرانه خانوم زیبا
مرزداران
دردل با خدا
«جام جهان»
شاعر شده ام
مرغ آمین، در سرزمین باد
آرزوهای مرده
گریه
اول و آخر
معلم
خال لب
شوریده
به یادگاران جنگ
بی خبر
صحبت دل
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مهدخت |
نویسنده | سایه مهری چمبلی |
ناشر چاپی | نشر عطران |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 618 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6201-71-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |