معرفی و دانلود رایگان کتاب مردی در لباس سیاه
برای دانلود قانونی کتاب مردی در لباس سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مردی در لباس سیاه
یک داستان تاریخی دیگر از نویسندهای که در قرن نوزدهم، به یکی از نویسندگان بزرگ جهان بدل شد. کتاب مردی در لباس سیاه، رمانی جذاب از استانلی جان وایمن است و داستان کودکی را تعریف میکند که زندگی نامناسبی دارد و همیشه از او کار میکشند؛ اما پیدا شدن سروکلهی مردی سیاهپوش، نشان میدهد که اوضاع میتواند از این هم بدتر باشد.
دربارهی کتاب مردی در لباس سیاه
«لباس سیاه» در زبان انگلیسی، معنای دیگری را نیز متبادر میکند و آن، مرموز و خطرناک بودن فردی است که آن را به تن دارد. استانلی جان وایمن (Stanley J. Weyman) نیز به بهترین شکل از این ظرفیت زبانی بهره جسته و کتاب مردی در لباس سیاه (The Man in Black) را برمبنای آن نگاشته است.
کتاب مردی در لباس سیاه، داستان پسری را روایت میکند که همواره از کار او بهره میبرند و با او خشونت میورزند. جهان این رمان، که برگرفته از داستانی واقعی است، با ظهور مردی سیاهپوش دگرگون میشود. او شخصیتی موذی و خطرناک دارد و نامش سلیمان نوستراداموس است؛ نوهی میشل نوستراداموس، ستارهشناس و پیشگوی قرن چهاردهم میلادی که به پشگوییهای او همواره با احترام نگریسته میشود. مرد سیاهپوش، هیچ رحمی ندارد و کوچکترین اشتباهات را با تنبیه پاسخ میدهد؛ اما به راستی نقش او در داستان چیست؟
رمان مردی در لباس سیاه، به عنوان یکی از بهترین و موفقترین کتابهای استانلی جان وایمن شناخته میشود.
کتاب مردی در لباس سیاه مناسب چه کسانی است؟
این کتاب به تمام علاقهمندان رمانهای تاریخی، پیشنهاد میشود.
با استانلی جان وایمن بیشتر آشنا شویم
استانلی جان وایمن، یکی از نویسندههای چیرهدست قرن نوزدهم میلادی است. او در زمان خود یکی از معروفترین رماننویسها بهشمار میرفت، تا جایی که کسانی چون رابرت لوییس استیونسون و اسکار وایلد از طرفداران او بودند و آثار او با استقبال زیادی مواجه میشدند. کتابهای وایمن رمانهای تاریخی عاشقانهای هستند که عموماً در سالهای 1890 تا 1895 به نگارش درآمدند و داستانشان در فرانسهی قرون 16 و 17 میلادی رخ میدهد. از دیگر آثار او میتوان به «در خرقهی سرخرنگ»، «خانهی گرگ»، «داستان فرانسیس کلود» و «مردی در فرانسه» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب مردی در لباس سیاه میخوانیم
اربابش که با دقت سر و وضع او را بررسی میکرد گفت:
«به این مزرعه برو و در کلبه را بزن. وقتی در باز شد به کسی که در آنجاست بگو که سلیمان نوستراداموس از پاریس احتیاج به دو مرغ دارد. آنها مرغها را برای تو خواهند آورد و تو هم آنها را برای من بیاور.»
پسرک در حالیکه چشمانش از فرط حیرت گشاد شده بود، به سمت کلبه رفته، در زد و پیغام را به زنی که در را باز کرد ابلاغ نمود. بدون یک کلمه حرف، آن زن دو مرغ برای او آورد و به دستش داد. پسر بچه که دیگر از چیزی تعجب نمیکرد، مرغها را برای اربابش آورد.
جادوگر گفت:
«خوب گوش کن من چه میگویم. این مرغها را بردار و به این شهر که در جلوی ما قرار دارد وارد شو. در میدان اصلی شهر که بازار در آنجاست یک مهمانخانه به اسم سه کبوتر وجود دارد. به داخل حیاط آن برو و این مرغها را برای فروش به آنها عرضه کن. قیمت آنها هم یک لیور برای هر کدام است. آنها ممکن است که حاضر نباشند این مبلغ را برای این مرغها بپردازند. وقتی آنها مشغول شدند از یک فرصت استفاده کن، خودت را به اصطبل برسان که در آنجا یک اسب خاکستری را خواهی یافت. این حبه قند را به طوری که کسی نبیند، در وسط علفهایی که اسب مشغول خوردن آنهاست، بینداز. بعد از در حیاط بیرون برو ولی در همان حول و حوش باش ولی وقتی مرا دیدی نزدیک نیا و با من صحبت نکن. آیا فهمیدی چه کار بایستی بکنی؟»
ژیان گفت که متوجه منظور او شده ولی ارباب جدید متقاعد نشده و از او خواست که حرفهای او را از اول تا آخر تکرار نماید. بعد از آن اجازه داد که ژیان مرغها را برداشته، حبه قند را هم در جیب گذاشته و به سمت شهر روانه شود.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه مترجم
فصل اول: بازار مکارهای در فیکان
فصل دوم: سلیمان نوستراداموس
فصل سوم: مرد و همسرش
فصل چهارم: خانهای با دو درب
فصل پنجم: درگاه طبقه بالا
فصل ششم: اکسیر محبت
فصل هفتم: کلایتامنسترا
فصل هشتم: نفرین هابیل
فصل نهم: در صحن دادگاه
فصل دهم: دو شاهد
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مردی در لباس سیاه |
نویسنده | استانلی جان وایمن |
مترجم | تورج هاشمی |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 81 |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |
روزی یه مرد سیاهپوش او را دزدیده و بعنوان خدمتکار با خود میبرد، مرد که خود را پیشگو معرفی میکند و به مشتریان ساده دل خود دارو و اکسیر محبت و مرگ میفروشد و بقول خود بخت و اقبال مشتریان خود را از روی ستارگان رصد میکند. و مردم ساده دل را فریب میدهد، (گاهی چاقوی جهل و خرافات از شمشیر علم و دانش تیز تر و بُرنده تر میباشد)
یک مقام حکومتی که علاقهی به همسر خود ندارد و بخاطر ثروتش با او ازدواج کرده است، پیش او آمده و خواستار دارویی برای از بین بردن همسر خود میشود، اتفاقا در همان زمان همسر او هم خواهان اکسیر محبت میباشد، مرد پیشگو سم را بعنوان اکسیر محبت به زن داده که آنرا بخورد. نوجوان داستان ورق بازی را عوض کرده و زن اکسیر محبت دورغین را بخورد همسرش میدهد، (هر چه کنی به خود کنی گر همه خوب و بد کنی).
مرد مرگ را در آغوش میفشارد، زن با شهادت ندیمه خود مقصر شناخته شده و در دادگاه محاکمه میشود، پسرک در دادگاه حاضر شده و همهی ماجرا را تعریف کرده تا قاضی بتواند عدالت را اجرا کند، اتفاق جالب این است که بعد از شناسایی پسرک نوجوان که در کودکی دزدیده شده بود برادر این خانم است که خواهر خود را از مرگ نجات داده است، و زن را بی گناه معرفی میکند. پسر از خانواده اشراف و نجیب زادگان است، پسر فقیر بود ولی دلی بزرگ و مهربانی داشت، (از اسب افتاده، از اصل که نیوفتاده،).