معرفی و دانلود کتاب مدهوش
برای دانلود قانونی کتاب مدهوش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مدهوش
کتاب مدهوش نوشتهی پریسا دولتی روایت یک رسم خانمانبرانداز به نام خونبس است که قربانی آن دختران جوان هستند. رمانی عاشقانه که با نشان دادن این رسم قدیمی، تبعات آن را در زندگی افرادِ چندین نسل به تصویر میکشد. دختری به نام سوین برای برانداختن کیان یک خانواده وارد آن میشود و با کشف رازهای زندگی افراد آن خانواده، حقایق هولناکی را دربارهی گذشتهی خود کشف میکند.
دربارهی کتاب مدهوش
در سراسر دنیا آداب و رسوم بیشماری هستند که نسلاندرنسل نتیجهای جز تباهی زندگی زنان نداشتهاند. شما از چند رسم از این رسوم تباهکننده باخبرید؟ یکی از بیپایهواساسترینِ این رسوم «خونبس» است که متاسفانه هنوز هم در بسیاری از شهرها و روستاهای کوچک ایران از زنان و دختران معصوم قربانی میگیرد. این آیین ننگین معمولاً تخم نفرت و کینه را میان نسلهای مختلف دو طایفه میکارد و نهتنها به ختم شدن کشتار نمیانجامد، بلکه به آن دامن میزند. گاه در میان برخی اقوام دیده میشود که رسم خونبس به خودسوزی و خودکشی عروس ناکام منجر شده که خود واقعهای سوزناک و متاثرکننده است. اگر کینه را محوریت این میراث فاجعهبار بدانیم، میتوانیم مفهوم محوری رمان مدهوش اثر پریسا دولتی را نیز درک کنیم.
داستان رمان از آنجا آغاز شده که دختری به نام سوین به قصد انتقام وارد یک عمارت اربابی میشود تا عروس قربانی، چیچک، را فراری بدهد؛ مگر در پی این رسوایی بزرگ، سرشکستگی ارباب مرهمی باشد بر دردهای سالیان او. اما داستان آنطور که سوین و عاشقش، آرکان، طراحی کردهاند پیش نمیرود. عمارت اربابی در مرز ایران و ترکیه حامل رازهایی است که مسیر سوین را بهطور کامل منحرف میکند. او پیوندی دیرینه با اعضای این خانواده دارد که کشف آنها زمانبر و دردناک است.
پریسا دولتی در رمان مدهوش با دستمایه قرار دادن محیط فرهنگی آذربایجان تلاش کرده است تا خوب و بد یک فرهنگ و خردهفرهنگهای وابسته به آن را به تصویر بکشد. بهطور کلی خروج داستان و رمان فارسی از آپارتماننشینی و ایدههای تکرارشوندهی ساکنان شهرهای بزرگ بسیار مثبت است. توجه به اقلیمهای ناشناختهی ایران که ظرفیت روایی بالایی دارند در درازمدت میتواند تحولی در ادبیات اقلیمی ایران ایجاد کند. درنتیجه از این حیث میتوان رمان عاشقانهی مدهوش را در زمرهی روایتهایی دانست که رنگوبویی جدید دارند.
درونمایهی عشق و انتقام محوریت اصلی کتاب مدهوش است. این رمان تلاش میکند که عوامل برانگیزانندهی داستان را تا آخر مخفی نگه دارد و پایانی شگفتانگیز رقم بزند. فارغ از اینکه پریسا دولتی در انجام این امر موفق بوده یا نه، پایان رمان کاملاً تراژیک است. این پایان تراژیک احتمالاً از جانب بسیاری از مخاطبان رمان عامهپسند شاهکار تلقی شود. کتاب را نشر آئیسا به چاپ رسانده است.
کتاب مدهوش برای چه کسانی مناسب است؟
اگر از علاقهمندان ژانر عاشقانه هستید و به داستانهای معمایی هم علاقه دارید، این کتاب اوقات خوشی را برایتان رقم خواهد زد.
در بخشی از کتاب مدهوش میخوانیم
بند ساک پارچهای را محکمتر میان دست عرق کردهام فشردم، با احتیاط درب بزرگ چوبی نیمهباز را هُل دادم و سرکی به داخل کشیدم. یک دالان عظیم و طولانیِ تاریک پشت در بود. در را بیشتر باز کردم، دستم را بند دامن پر چین و سنگینم کردم و وارد دالان شدم. تاریکی و سقف بلندش خوفناک و درعینحال هیجانانگیز بود. دالانِ حدوداً چهار متری را پشت سر گذاشتم و بالاخره به حیاط رسیدم. چشمم به چند زن با لباس محلی افتاد که باعجله به این طرف و آن طرف میرفتند. هیچکس متوجه من نشده بود. چند قدم جلوتر رفتم و حالا دقیقاً مقابل عمارت ایستاده بودم، عمارتی که وقتی توصیفش را از زبان آرکان شنیده بودم حس میکردم دارد پیازداغش را زیاد میکند، اما این عمارت حتی با شکوهتر از چیزی بود که او گفته بود.
یک حوض بزرگ مستطیلی شکل دقیقاً وسط حیاط بود که برای رسیدن به عمارت باید آن را دور میزدی. دورتادور حیاط هم تا جا داشت سرو و کاج کاشته بودند. چهار ردیف پله در ورودی عمارت قرار داشت که با فاصله زیادی جفتجفت مقابل هم قرار گرفته بودند و انتهایشان به ایوان میرسید. وسط پلهها یک در چوبی قرارداشت و رفتوآمد زنان محلیپوش بیشتر به آنجا بود. یک دالان کوتاه هم سمت راست بود که حدس میزدم ورودی زیرزمین باشد. در طبقهی بالا حدوداً ده در و پنجرهی چوبی هلالیشکل به ایوان راه داشتند و من از همینجا هم میتوانستم پردههای ضخیم ابریشمی پشت شیشههای مربعی کوچک و شفاف را ببینم. دری که وسط ایوان قرار داشت از همه بزرگتر و احتمالاً در ورودی بود. خیرهکنندهترین قسمت، سردر مثلثیشکل عمارت بود با نقش و نگارهای بینظیر و ستونهای بلند سنگی! با شنیدن صدای پای کسی سرم را بهسمت ساختمان کوچک گوشهی حیاط که از سر و صدای اسب و گاو و گوسفند میشد فهمید اسطبل است، چرخاندم. مردی قدکوتاه و کممو دواندوان بهسمتم میآمد.
- هی دختر جان چی میخوای؟
کمی دست و پایم را گم کرده بودم، انگار تا قبل از دیدن این مرد هنوز اینجا بودنم را باور نداشتم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مدهوش |
نویسنده | پریسا دولتی |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 270 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-646291-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |