معرفی و دانلود کتاب ماماجی
برای دانلود قانونی کتاب ماماجی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ماماجی
کتاب ماماجی یک اثر داستانی به قلم ثریا سجدهای است که به شرح ماجرای دختری جوان و کنجکاویهای او راجع به پروندهای به نام ماماجی میپردازد. پدر او که سرهنگ آگاهی است، بهتازگی بازنشسته شده و اتفاقی دربارهی این پرونده سخن میگوید. ثریا یک مستندساز است و داستان به شرح آشنایی او با شخصیت ماماجی و ماجراهای متعاقب آن میپردازد.
دربارهی کتاب ماماجی
زندگی پر از خطر و تهدید افسران آگاهی موضوعی است که ثریا سجدهای در کتاب خود، ماماجی به آن پرداخته است. داستان در فضای جرم و جنایت شکل میگیرد. ثریا دختری جوان و مستندساز است که پدرش سرهنگ آگاهی است. شغل پدر باعث شده مادر خود را در سن کودکی از دست بدهد، زیرا یکی از کسانی که پدر او مسبب دستگیریاش بوده، برای انتقام خانهشان را آتش میزند و مادرش جان خود را از دست میدهد. ثریا به واسطهی شغل پدر و حوادث دوران کودکی، خیلی زود با روی سیاه جامعه آشنا میشود و مستندسازی او را بیشتر وارد این فضا میکند.
ثریا واژهی ماماجی را یک بار از زبان دوستانش و یک بار هم از پدرش در روز جشن بازنشستگی میشنود و متوجه میشود به پروندهی زنی خلافکار مربوط است. او که قصد دارد به هر شکل شده از ماجرای این زن سر در آورد، در زندان به ملاقاتش میرود تا علت دستگیری و ماجرای مجرمشدنش را از زبان خود او بشنود. داستان با شرح سرگذشت ماماجی و ارتباط ثریا و نرگس ادامه مییابد و واقعیتهای جامعه، آسیبهای موجود در روابط عاطفی، خانوادگی و مشکلات اقتصادی روز ایران را به تصویر میکشد.
کتاب ماماجی توسط انتشارات کاکتوس به انتشار رسیده و روانهی بازار نشر ایران شده است.
کتاب ماماجی برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای اجتماعی و جنایی پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب ماماجی میخوانیم
از درِ دادگاه با همان دستبند سرد، همراه ماموری که دست کمی از ربات نداشت بیرون آمدیم. روبروی درِ دادگاه منتظر آمدن سرویس رفتن به آگاهی ایستادیم. آنجایی که ما ایستاده بودیم، ورودی دادگاه مواد مخدر معلوم بود؛ همه همینطور در رفتوآمد بودند. شاید آن درِ بهشت یا جهنم بود! اگر بیگناهیشان ثابت میشد درِ بهشت و برعکس اگر گنهکار بودن درِ جهنم. با خودم گفتم فکرشو میکردی نرگس یک روز تو دادگاه مواد مخدر باشی؟ ولی لازم به زحمت نبود حکم من از قبل نوشته شده بود؛ فقط وقت قاضی رو گرفتیم. یاد مادرم افتادم که همیشه میگفت و اعتقاد داشت، دخترم سرنوشت ما از قبل، نوشته شده و زندگیمان دست تقدیره. یا گاهی میگفت، اگر خواست خدا باشه. از آنجا با سرویس، عازم آگاهی شدیم. موقع سوار شدن، چند تا مامور همراه چهار معتادِ مجرم نزدیک میشدن.
با چشمای خودم صحنه رو دیدم؛ هم دستبند به دستشان بود هم زنجیر به پا، ناگهان یکیشون تند حرکت کرد و برگشت دستاشو دور گردن مامور انداخت. بیچاره داشت خفه میشد. مامورا همه آمدن ولی آن مرد با قدرت به کارش ادامه میداد. ما هم بین آنها نه راه پس داشتیم و نه راه پیش. چشم مامور، زیر زنجیر دستبند مجرم داشت از کاسه بیرون میزد. من زیاد فیلم ندیدم ولی فکر میکردم دارم فیلم میبینم. ناگهان مجرم بغلدستی جلوتر آمد و با آرنجش محکم به دندههاش زد. فریادش بلند شد و همین کار فرصتی شد تا ماموران از پشت به او حمله کردند و مامور رو با وضع وحشتناکی نجات دادند. تا آنجایی که دیدم، حال و روز خوبی نداشت. راننده سرویس اشاره به مامور من کرد که سوار شوید. ما هم سوار ماشین شدیم و حرکت کرد. نمیدونم اون جوان زنده است، نمیدونم؟
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ماماجی |
نویسنده | ثریا سجده ای |
ناشر چاپی | انتشارات کاکتوس |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 294 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6118-53-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |