معرفی و دانلود کتاب روانپریش خوب
برای دانلود قانونی کتاب روانپریش خوب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب روانپریش خوب
کتاب روانپریش خوب نوشتهی ارسطو خوش حساب، از معدود داستانهایی است که به وضوح صحنههای قتل، روابط غیر معمول و افکار و عقاید شخصیتهای قصه را در کنار روایتی خواندنی و جذاب به تصویر کشیده است.
به جرات میتوان گفت که ارسطو خوش حساب در این رمان، با لحنی محاوره وار و ساده و بیان اتفاقاتی که هرگز از هیجان نمیافتند، شما را به دنبال خود خواهد کشاند. او در خلال سبکی روانی - جنایی با شرح اتفاقاتی ناگوار، درام عاشقانهای را تصویرسازی میکند که به صورت بسیار محو و کمرنگ همراه کنشهای قصه اتفاق میافتد.
هر انسانی امیالی دارد که هیچکس از آنها خبر ندارد. رازهایی که از همه پنهان هستند. هر کسی ممکن است کارهایی کند که از آنها لذت ببرد اما از اینکه دیگران از آنها با خبر شوند واهمه دارد، شاید هم خجالت بکشد. آدمها دروغ میگویند، چون دروغ در ذات آدم نهفته و روی دیانای انسان نقش بسته است. لذتی که انسان از امیال مخفیانهاش میبرد به مراتب خوشآیندتر از کارهاییست که آشکارا میشود انجام داد. بنابراین حریم شخصی را میتوان گفت که از همین خاصیت آدمها نشأت گرفته است.
وقتی همهی ما دروغ میگوییم، کارهای مخفیانه میکنیم، لذتهای مخفیانه میبریم و امیال مخفیانهای داریم، قضاوت در مورد اینکه چه کسی انسان خوب و یا بدی است کار بسیار دشواریست. ما ظاهر و آن را رفتاری از آدمها میبینیم که خودشان به ما نمایش میدهند. شخصیت اصلی رمان روانپریش نیز انسانی است معمولی، که همان ویژگیهای مشترک میان تمام آدمها را با خود به دوش میکشد، اما به دلیل روش زندگیاش از کودکی، کمی با دیگران تفاوت دارد.
در نهایت لازم به ذکر است خواندن کتاب حاضر به سبب روند داستان و اتفاقات، برای افراد زیر 18 سال توصیه نمیشود.
در بخشی از کتاب روانپریش خوب میخوانیم:
مادرم دو روز بعد از تولد من به دلیل عارضه قلبی مرد. تا جایی که میدونم تا چهار سالگی مادربزرگم من رو بزرگ کرده بود. تا حدود پنج سالگیم رو به یاد نمیارم اما این رو یادمه که زمانی که نزدیک پنج سالگی بودم و بعد از مرگ مادر بزرگم، پدرم با یه زن فربه سفید رو، به نام مرضیه ازدواج کرد. تقریبا سی و دو سه ساله بود و اونطور که بعدها متوجه شدم بچهدار نمیشد.
پدرم اون زمان کارمند اداره استاندارد بود و صبحها ساعت 6 از خونه بیرون میرفت و شبها گاهی خسته و گاهی مست بر میگشت خونه. کاملا مشخص بود که تنها دلیل ازدواجش با مرضیه من بودم. مرضیه رو به اسم صدا میکردم.
زن بدی نبود. خیلی با من مهربون نبود اما یادم نمیاد زمانی گرسنه مونده باشم یا لباس تمیز برای پوشیدن نداشته باشم و یا در زمان مدرسه بدون تغذیه به مدرسه رفته باشم. همیشه حداقلها رو برام فراهم میکرد، اما محبت خاصی رو از جانبش نسبت به خودم احساس نمیکردم. با پدرم هم رابطه چندان نزدیکی نداشت. این موضوع هم معلوم بود که فقط برای اینکه سقفی بالا سرش باشه و اسم شوهری به دنبالش باشه با پدرم ازدواج کرده بود. البته پدرم با هیچکدوم از ما رابطه نزدیکی نداشت. آدم کم حرفی بود، همیشه بیرون از خونه بود، وقتی هم به خونه میومد غذا میخورد و میخوابید.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
فصل اول: یک اثر هنری
بخش اول: پول و خانم ریاحی
بخش دوم: تحقیق و تردید
بخش سوم: صداقت و حماقت
بخش چهارم: ورود به مهمانی و آشنایی
بخش پنجم: طبقه دوم و طبقه سوم
بخش ششم: اتمام کار و تسویه حساب
فصل دوم: داستان زندگی من
بخش اول: 14 روز
بخش دوم: کودکی من
بخش سوم: نوجوانی
بخش چهارم: مرد خونی
بخش پنجم: اولین تجربه
بخش ششم: خلافکار بالفطره
بخش هفتم: انتقام
فصل سوم: تابلوی مرد رذل
بخش اول: تفریح
بخش دوم: خصومت شخصی
بخش سوم: فرشته نجات
بخش چهارم: تابلوی مرد رذل
فصل چهارم: فصل کند آرامش
بخش اول: حس جدید
بخش دوم: اتفاقات جدید
بخش سوم: آنفولانزا
بخش چهارم: شروعی خوشایند
فصل پنجم: افسارگسیخته
بخش اول: سرگیجه
بخش دوم: دختر بد و خائن خونسرد
بخش سوم: باران واقعا چه شد؟
بخش چهارم: پیچیدگی
بخش پنجم: گندکاری
فصل ششم: خیال
بخش اول: بیداری
بخش دوم: هویت
بخش سوم: کما
بخش چهارم: رویا
بخش پنجم: حقیقت
بخش ششم: من یه روانپریش خوبم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب روانپریش خوب |
نویسنده | ارسطو خوش حساب |
ناشر چاپی | انتشارات نسل روشن |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 370 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6413-046 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی |