معرفی و دانلود کتاب قلب سرخ
برای دانلود قانونی کتاب قلب سرخ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قلب سرخ
فوزیه کریمی در کتاب قلب سرخ، داستان زندگی پسری به نام مراد را به تصویر میکشد که در غیاب پدرش نیازهای مالی خانوادهاش را برآورده میسازد.
«گوهر» بعد از ازدواج با «باقر» صاحب نه فرزند میشود که یکی از آنها «مراد» نام داشت. بعد از گذشت سالها باقر برای تأمین مخارج زندگی به کویت سفر میکند. مراد که پسر بزرگتر خانواده است در نبود پدر، تا حدودی نیازهای مالی خانواده را تأمین میکند. او کارهای مختلفی را انجام میدهد که از جمله آنها کار در کارخانهی شیر پاستوریزه است. او طبق گفتهی رئیس کارخانه بایستی شیر اهالی روستا را به در منزلشان برده و به آنها فاکتور بدهد. تا اینکه اتفاقات عجیبی رخ میدهد.
در بخشی از کتاب قلب سرخ میخوانیم:
سه ونیم چار که مراد با خرش بیرون میزد: خواب از چشمهای گوهر میبُرید، و همۀ فکر و ذکرش به گذشته میرفت، در زندگی نقش پدر و مادر خیلی مهم است، خدایا، من که کاری از دستم برنمیآید بچههایم؟ بچههایم دارند هدر میشوند، چه کاری میتوانم برایشان بکنم؟ به خصوص مراد در اون، تاریکی و خلوت پر خطر، خدایا، به تو میسپارمش، گوهر همینطور که چشم به سقف دوخته بود، با خودش میگفت و میگفت و این توکل به خدا بود که او را آرام میکرد. ولی مراد، برای یک نگاه سارا هیچ خطری را احساس نمیکرد. وقتی به سوی ده میتاخت با شوقی که در دل میپروراند راه را نمیفهمید، مگر اینکه موقع برگشتن، نیش سرما و خیسی باران را احساس میکرد. گوهر میان آشوبهای درونش فکری به خاطرش رسید، باید یک کاری میکرد تا کمی از سنگینی روی دوش مراد را بکاهد. مدتی گیوه میچید، کمک همسایهها، خمیر میکرد و نان میپخت. ولی اینها کفاف نمیداد، ناگهان فکری به خاطرش رسید.
باید آجیده رو شروع کنم هر طور شده باید، یه دستگاه «جریده» بگیرم. بهتر از این نمیشود، هم هنر است و هم درآمد خوبی دارد. کمکم مقداری پس انداز کرد و رفت از راسا بازار، «جریده» را خرید و به روی شانهاش به خانه آورد او به زودی مشغول کار شد، زیرۀ گیوهها را خطکشی میکرد، و لای گیره میگذاشت، از روی خط با درفش سوراخاش میکرد و تند تند رج میزد، کمکم مادرها دست دخترهای دم بخت خود را میگرفتند و نزد گوهر میآوردند، میگفتند خدا بیامرزه پدر و مادرتو. این هنر را هم به دخترهای ما بیاموز، طولی نکشید که گوهر صاحب ده دوازده تا شاگرد خوب و زرنگ شد. او مجبور شد. یک دستگاه دیگر هم اضافه کند. کمکم زمستانی دیگر را با همۀ سختیهایش پشت سر گذاشتند و وقتی زمین به بهار نشست و گره از شکوفهها باز کرد دوباره گوهر تخم نیلوفر را در حلب کاشت و گوشۀ ایوان گذاشت. شاگردها از روحیۀ شاد استادشان لذت میبردند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قلب سرخ |
نویسنده | فوزیه کریمی |
ناشر چاپی | انتشارات نظری |
سال انتشار | ۱۳۹۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 440 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6168-82-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |