معرفی و دانلود کتاب قطارهای «مراقبت ویژه»
برای دانلود قانونی کتاب قطارهای «مراقبت ویژه» و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قطارهای «مراقبت ویژه»
کتاب قطارهای «مراقبت ویژه»، نوشتهی بهومیل هرابال، رمانی جذاب و طنزآمیز است دربارهی زندگی در زمانهی جنگ. میلوش، پسری جوان که بهعنوان کارآموز در ایستگاه راهآهن روستایی تحت تصرف آلمانها کار میکند، میخواهد به هر روشی که شده ثابت کند مردی قدرتمند و قهرمان است، چه در عشق، چه در جنگ و چه در شغلش، سوزنبانی. اما در این مسیر چالشهای زیادی پیش روی اوست.
دربارهی کتاب قطارهای «مراقبت ویژه»
بهومیل هرابال (Bohumil Hrabal) را یکی از بهترین نویسندگان قرن بیستم اروپا و بهترین نویسندهی اخیر جمهوری چک میدانند. او که خالق رمان مشهور تنهایی پرهیاهو نیز هست، با دهها رمان و داستان شوخطبعانه و در عین حال گزندهی خود، بارها برندهی جوایز گوناگون شده و مورد ستایش بسیاری از ادیبان بزرگ قرار گرفته است. کتاب قطارهای «مراقبت ویژه» (Closely Watched Trains)، یکی از مشهورترین آثار اوست که به یافتن زندگی در میانهی جنگ میپردازد.
شخصیت اصلی رمان قطارهای «مراقبت ویژه»، میلوش، پسری بیست و دو ساله از خانوادهای نامحبوب در روستا است. او کارآموز سوزنبانی در ایستگاه قطاری، در خدمت نازیهاست. روستای آنها برای مدتها به تصرف آلمانها درآمده اما اوایل سال 1945 است و آلمانها ضعیف شدهاند و به نظر میرسد دارند شکست میخورند. میلوش که وضعیت عاطفی خوبی ندارد، به خاطر شکست در رابطهی قبلیاش، اقدام به خودکشی کرده و حالا بعد از سه ماه استعلاجی به ایستگاه برمیگردد. اما اوضاع ایستگاه هم تعریفی ندارد. به خاطر رسوایی اخلاقی که در ایستگاه پیش آمده، ایستگاه قطار آنها، تحت نظارت شدید قرار گرفته.
میلوش به شدت از این وضعیت بیزار است. دلش میخواهد که در مقابل آلمانها بایستد. از دیدن مناظر جنگی ناراحت میشود و روحیهی حساسی دارد. از طرفی دلش میخواهد در روابط خود با زنان بهتر عمل کند. ذهنش پر است از افکار درهمپیچیده و ناراحتکننده دربارهی زنان، جنگ، زندگی، مرگ و خودش. انگار که میخواهد در این وضعیت بغرنج، برای شخصیت طردشدهاش کاری بکند. دوست دارد خودی نشان بدهد، نه به دیگران، به خودش. میداند که اگر همینطور ادامه بدهد، بدون اینکه قدرتش را به خودش ثابت کند، ممکن است دوباره در دام خودکشی بیفتد. اما آیا میلوش بالاخره می تواند جلوی آلمانیها بایستد یا لااقل اختلالی در روند کارشان ایجاد کند؟ آیا میتواند مردانگیاش را به خودش ثابت کند؟ یا حتی میتواند ارتباطی مؤثر با جنس مخالف برقرار کند؟ باید خواند.
کتاب قطارهای «مراقبت ویژه»، فقط به خاطر مضامین سنگین و سختی که به آنها پرداخته شهرت ندارد، بهومیل هرابال این مضامین خشک و تاریک را در هالهای از طنز و سادگی و حتی ابتذال عمدی قرار داده است و اثری آفریده که میتواند حرفهای بزرگ را بدون شعارزدگی بزند و حقایق تلخ را با اقتدار و بهصورت مستقیم بیان کند. سادگی نثر و روایت در کنار پیچیدگی شخصیتهای عجیب و غریب کتاب، تعادلی بینظیر و لذتبخش ایجاد میکند: طوریکه نمیتوانید رمان قطارهای «مراقبت ویژه» را زمین بگذارید. این کتاب را سما قرایی ترجمه کرده و نشر هنوز به چاپ رسانده است.
در نکوداشت کتاب قطارهای «مراقبت ویژه»
- این کتاب وحدتی خارقالعاده از شوخطبعی و تخیلِ بهومیل هرابال است. (میلان کوندرا)
اقتباس سینمایی از کتاب قطارهای «مراقبت ویژه»
در سال 1966، کتاب قطارهای «مراقبت ویژه»، دستمایهی ساخت فیلمی به همین نام به کارگردانی یرژی منزل (Jirí Menzel) شد که توانست در سال 1967، اسکار بهترین فیلم خارجی را به دست آورد. این فیلم، یکی از پیشروترین فیلمهای موج نوی سینمای چک اسلواکی است.
کتاب قطارهای «مراقبت ویژه» برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب قطارهای «مراقبت ویژه» برای علاقهمندان به رمانهای مدرن اروپایی و ادبیات ضدجنگ خواندنی است.
در بخشی از کتاب قطارهای «مراقبت ویژه» میخوانیم
در لوکوموتیو ارتشی مراقبت ویژه مهندس هونزیک، رئیس ادارۀ امور اجرایی محلی، را دیدم که این همه راه تا لیبوخ رفته بود تا این قطار را شخصاً اسکورت کند و حالا رنگپریده در آن نشسته بود. مهندس عین گروگانی در قطار نشسته و با چشمانی وحشتزده به فضای خالی خیره بود و دستانش را در هم میچلاند. او را کنار پنجرۀ کوچک کابین چپانده بودند و این وضعیت اسفباری که درست مقابل در و پنجرۀ ساختمان ایستگاه ما درش گیر کرده بود فقط یک معنی داشت و آن اینکه ما او را اینچنین اسیر دست آلمانیها کردهایم.
آقای لنسکی از دور سلامی نظامی داد و بعد وارد خطوط راهآهن شد و دوباره سلام داد. لوکوموتیو ایستاد و دو افسر اس.اس باریکاندامی که تپانچههای پارابلوم دستشان بود پایین آمدند و لحظهای به من که کلاه قرمز به سر داشتم خیره شدند. من پا کوبیدم و دوباره سلام نظامی دادم، اما آنها آمدند به سمت من و هر کدامشان یک طرفم ایستادند و بعد سر لولۀ تپانچههای خودکارشان را روی شکمم، درست پایین ششهایم فرو بردند و مجبورم کردند چهاردستوپا بروم بالا و روی سکوی موتور بنشینم و بعد قطار حرکت کرد. چیزی که خیلی به نظرم غریب میآمد این بود که چهقدر این افسران اس.اس خوشقیافه بودند؛ نگاهشان که میکردی میگفتی حتماً شاعری، تنیسبازی چیزی هستند، حال آنکه تپانچه به دست دو طرف من ایستاده بودند. کنار مهندس هونزیک هم رئیسدفتر منطقهای راهآهن ایستاده بود، رئیسی که کلاه کوهنوردی اتریشی به سر داشت و وسط صورتش جای زخمی بود که از نیمۀ دهانش رد میشد و تا پایین چانهاش میرسید؛ حتی رانندۀ لوکوموتیو هم یونیفرم به تن داشت؛ فرمانی معمولی در دستانش بود و روی مبل روکشداری نشسته بود. موتور قطار آلمانی بود و زغال سیاه میسوزاند و کنار صندلی راننده اهرمی بود شبیه اهرمی که در صندلی معلولین میگذارند و با آن میشد پشتی صندلی را خواباند و تختش کرد. آن دو افسر اس.اس هم که تمام مدت سر لولۀ تپانچههایشان را روی ریۀ من فشار میدادند و چشمانشان هم بدتر از لولۀ تفنگهایشان ذرهای این طرف و آن طرف نمیشد، بدون اینکه قدم از قدم بردارند میخ فرمانده شده بودند، اما فرمانده داشت برای خودش منظرۀ بیرون را تماشا میکرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قطارهای «مراقبت ویژه» |
نویسنده | بهومیل هرابال |
مترجم | سما قرایی |
ناشر چاپی | انتشارات هنوز |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 112 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6047-64-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی، کتابهای داستان و رمان اجتماعی خارجی |