معرفی و دانلود کتاب صوتی عمر خیام

معرفی کتاب صوتی عمر خیام

کتاب صوتی عمر خیام نوشته‌ی هارولد لمب، زندگینامه‌ای داستانی از عمر خیام، یکی از بزرگ‌ترین علما و ادبای مشرق‌زمین است که از بابت بینش و حکمتش، ذوق و قریحه‌اش و دانش و معرفتش در همه‌ی آفاق شهره بود و پس از گذشت قرن‌ها نیز، آوازه‌ی شهرتش از زبان مردم نیفتاده است.

درباره‌ی کتاب صوتی عمر خیام

غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری، که بیش از هرچیز با رباعیاتش در جهان شناخته می‌شود، از عالمان برجسته‌ی ایرانی است که در قرن پنجم هجری در نیشابور می‌زیسته. این حکیم فرزانه را «همه‌چیزدان» لقب داده‌اند، از آنجا که در علومی مثل ریاضیات، ستاره‌شناسی، شعر و ادب، فلسفه و... سرآمد دانشمندان دوران خود بوده است. تنظیم و محاسبه‌ی تقویم جلالی یکی از برجسته‌ترین اقدامات وی بود که بعدها به‌عنوان پایه و اساس گاه‌شماری هجری شمسی به کار گرفته شد. شهرت حکیم عمر خیام در جوامع غربی بیشتر به دلیل رباعیات اوست که باید این شهرت را مرهون تلاش‌های ادوارد فیتز جرالد در ترجمه و معرفی ایشان به جهانیان دانست.

هارولد لمب (Harold Lamb)، یکی از کسانی است که زندگینامه‌ی این شاعر ایرانی را به رشته‌ی تحریر درآورده است. کتاب صوتی عمر خیام (Omar Khayyam, a life)، به قلم لمب، زندگی عمر ابن ابراهیم خیام را از دوره‌ی نوجوانی و سن هفده‌سالگی روایت می‌کند. روایت داستانی این زندگینامه و همچنین اجرای دلپذیر آن که توسط گروهی از هنرمندان سرشناس حوزه‌ی دوبله انجام شده، این کتاب را به اثری جذاب و شنیدنی بدل کرده است.

سبک داستانی این زندگینامه نباید در اعتبار و درستی آن ایجاد تشکیک کند؛ زیرا نویسنده‌ی این اثر یعنی هارولد لمب، به‌عنوان یکی از تاریخ‌دانان و پژوهشگران برجسته‌ی آمریکایی شناخته می‌شود. لمب به مطالعه‌ی تاریخ و فرهنگ شرق، علی‌الخصوص ایران، علاقه‌ی فراوانی داشت و همین موضوع نیز سبب شد که در دوران جنگ جهانی دوم، در دفتر خدمات استراتژیک ایران خدمت کند. او با احاطه‌ای که بر زبان‌هایی چون عربی و چینی داشت، زمان زیادی را وقف مطالعه‌ی آثار علمی و فرهنگی آسیا کرد و با سفرهایی که به نقاطی چون ایران، روسیه، چین و برخی نواحی خاورمیانه داشت، با فرهنگ مردمان این ناحیه آشنایی نزدیکی پیدا کرد.

کتاب صوتی عمر خیام از راسته‌ی بازار کتاب‌فروشان نیشابور آغاز می‌شود؛ جایی که با سقف بلندش و جوی آبی که در نزدیکی‌اش در جریان است، مأمن و پناهی برای مردمان از دسته‌ها و طبقات مختلف است. بسیاری تنها برای خلاصی از چنگ گرمای ظهر تابستان به آن پناه می‌برند، اما بسیاری نیز برای سر زدن به حجره‌های نیمه‌روشن کتاب‌فروشی‌ها به آنجا می‌روند تا ساعتی را به مطالعه و گشت‌وگذار در میان سطرهای کتاب‌های مختلف بگذرانند. بچه‌ها گوشه‌گوشه‌ی هر کوچه و میدان بازی می‌کنند، طلبه‌ها دسته‌دسته از مکتب و پای منبر شیخی به سمت خانه می‌روند و زنان نیز که برای آوردن آب با کوزه‌ای لب چشمه آمده‌اند، با یکدیگر گرم صحبت و درددل می‌شوند. در این میان دخترکی دوازده‌ساله که به دنبال بخت خود، چشم به راه طلبه‌ای جوان است، در حجره‌ی کتاب‌فروشی پدرش منتظر نشسته و رویا می‌بافد.

یاسمین، دختر جوان پیرمرد کتاب‌فروش، دیر زمانی است که دل در گروی عمر، پسر ابراهیم بسته. همه‌چیز از روزی شروع می‌شود که یاسمین برای نجات گربه‌اش، بی هیچ ترس و واهمه‌ای، از شاخه‌های درخت بالا می‌رود تا حیوان بخت‌برگشته را که آن بالا گیر کرده، پایین بیاورد. ازآنجاکه با شتاب فراوان و به دستور غریزه برای نجات گربه رفته است، فکر برگشتن و پایین رفتن از شاخه‌های درخت را نمی‌کند و همین باعث می‌شود تا درست مانند گربه‌ی کوچکش، بالای درخت گیر بیفتد. همهمه‌ی مردم و شلوغی بازار، مانع از آن می‌شود تا کسی فریاد کمک دخترک را بشنود. برای همین همه بی‌توجه به او، به راه خود ادامه می‌دهند و می‌روند. تا زمانی که طلبه‌ای جوان، که پیشتر هم او را در کتاب‌فروشی پدرش دیده بود، متوجه التماس و زاری دخترک بر روی شاخه‌های درخت می‌شود و با یک حرکت، او و گربه‌اش را به امنیت زمین سفت می‌رساند. این طلبه، کسی نیست جز عمر، پسر تلخ‌مزاج و بی‌حوصله‌ی ابراهیم خیام، که در مباحثه و اشتیاق برای آموزش زبانزد خاص و عام است...

کتاب صوتی عمر خیام اثری از هارولد لمب، کاری از نشر صوتی موج کتاب است. این کتاب با ترجمه‌ی مسعود برزین در اختیار شما قرار گرفته. گویندگی این کتاب به عهده‌ی رضا خضرایی و گروهی از گویندگان بوده است.

کتاب صوتی عمر خیام برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به مطالعه‌ی زندگینامه‌ی مشاهیر ایرانی علاقه دارید، این کتاب اطلاعات مفیدی از زندگی حکیم عمر خیام در اختیار شما قرار می‌دهد.

در بخشی از کتاب صوتی عمر خیام می‌شنویم

فرصتی را که یاسمین آرزو می‌کرد، به دست آمد. مادرش او را به سر چشمه فرستاد تا کوزه را آب کند. حمل کوزه‌ی خالی از زیر شاخه‌های پهن درختان تا لب چشمه آسان بود، ولی همین که از آب پر می‌شد، دخترک خردسال ناچار می‌شد آن را با فشار و ناراحتی بسیار بر سر کوچک خود قرار دهد و به طرف خانه بازگردد. همان موقعی که یاسمین کوزه را پر می‌کرد، عمر تصادفاً به لب چشمه رسید تا با دست چند جرعه آب بنوشد. نه کتابی در دست داشت، و نه با دوستی درباره‌ی مباحث مختلف مباحثه و مجادله می‌کرد. آرام سری به‌عنوان سلام به طرف یاسمین حرکت داد، ولی قبل از آنکه از چشم دور شود، یاسمین گفت: «آهای آقا!»

- بله، فرمایش؟

یاسمین که می‌ترسید مبادا عمر از راه منزل وی بگذرد گفت: «پدرم می‌گوید شما همه را مسخره می‌کنید. چرا کاری می‌کنید که نتیجه‌ی خوبی نداشته باشد؟»

فهرست مطالب کتاب صوتی