معرفی و دانلود کتاب صوتی شهر ارواح

معرفی کتاب صوتی شهر ارواح

وی. ای. شواب در کتاب صوتی شهر ارواح داستان دختری به نام کسیدی را روایت می‌کند که بعد از تجربه‌ی سقوط در یک رودخانه توانسته با دنیای مردگان ارتباط برقرار کند. حتی بهترین دوست او نیز شبحی‌ست که همیشه با او همراه است. آشنایی با دختری مرموز به نام ویل، ماجرای کتاب پیش‌رو را پیچیده‌تر از پیش می‌سازد. گفتنی‌ست این رمان شنیدنی در فهرست پرفروش‌ترین آثار نیویورک‌تایمز قرار دارد.

درباره کتاب صوتی شهر ارواح:

اغلب مردم گمان می‌برند که ارواح فقط شب‌ها ظاهر می‌شوند؛ گویی با غروب آفتاب همچون رژه‌روندگانی در شهر ظاهر و به هر سو روانه می‌شوند. اما این‌گونه نیست؛ ارواح نه فقط شب‌ها، که همیشه و همه‌جا حضور دارند. حتی اکنون که مشغول مطالعه‌ی معرفی کتاب شهر ارواح (City of Ghosts) هستید،‌ این احتمال وجود دارد که شبحی بر شانه‌هاتان نشسته باشد. آن‌ها همه‌جا هستند. وسط حیاط، در استخری خالی و بدون آب، روی قفسه‌ی کتاب‌ها و یا حتی صندلی کناری تاکسی...

وی. ای. شواب (V. E. Schwab) در کتاب صوتی شهر ارواح داستان دختری به نام کسیدی را روایت می‌کند. سال گذشته، کسیدی تجربه‌ای نزدیک به مرگ داشت؛ در یک رودخانه‌ی سرد سقوط کرد و سپس، از طریقی که توضیح آن اصلاً با عقل جور در نمی‌آید، نجات پیدا کرد: به کمک شبحی به نام جیکوب... بعد از این اتفاق بود که هیچ چیز برای او به حالت سابق بازنگشت. حالا دیگر او توانایی تازه‌ای پیدا کرده‌ بود که به کمک آن می‌توانست شبح‌ها‌ را مشاهده کند و به دنیای آن‌ها قدم بگذارد. پرده‌ی نازک و شکننده‌ی میان دنیای زنده‌ها و مرده‌ها حالا دیگر برای او فرو ریخته و خودش نیز مطمئن نبود بعد از این اتفاق، باید انتظار چه رخدادهایی را داشته باشد.

دنیایی که وی. ای. شواب تا اینجا پیش چشمانمان به تصویر می‌کشد، به‌خودی‌خود عجیب‌‌وغریب است. اما اوضاع از این هم ترسناک‌تر خواهد شد. به شیوه‌ای که ممکن است ناگهان هنگام گوش سپردن به داستان، خود را در حال ناخن جویدن بیابید! اما دنیای مهیج کتاب شهر ارواح ارزش فک قفل‌شده و کمی دل‌آشوبه را دارد! مادر و پدر کسیدی که قصد دارند مستندی درباره‌ی ارواح تهیه کنند، خانوادگی به شهر ادینبرو سفر می‌کنند. شهری که آن را از روح‌زده‌ترین مکان‌های دنیا می‌نامند و ارواح نقطه‌ به نقطه‌ی آن را، از قلعه‌ها و تونل‌ها گرفته تا معمولی‌ترین خیابان‌ها، پر کرده‌اند. آشنا شدن کسیدی با دختری مرموز در شهر به نام «ویل»، همه چیز را بیشتر از پیش پیچیده می‌سازد.

خوب است اشاره کنیم اثر حاضر اولین بار در سال 2018 منتشر شد و تحسین منتقدان را برانگیخت. به‌شیوه‌ای که نامزد چندین جایزه‌ی معتبر شد و همانطور که پیش‌تر اشاره کردیم، عنوان «پرفروش‌ترین نویسنده‌ی نیویورک‌تایمز» را از آن نویسنده‌ی خود کرد. خوانش کتاب صوتی شهر ارواح برعهده‌ی مونا شمس‌الدینی بوده و صدای گرم او دو چندان به جذابیت این اثر افزوده است.

جوایز و افتخارات کتاب صوتی شهر ارواح:

- نامزد جایزه بهترین کتاب کودکان و نوجوانان گودریدز در سال 2018
- نامزد جایزه بهترین کتاب ربکا کادیل به انتخاب خوانندگان جوان
- حضور در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز

نکوداشت‌های کتاب صوتی شهر ارواح:

- جادویی، خنده‌دار و جذاب. (The Independent)
- فانتزی باید به این شکل انجام شود. (Publishers Weekly)
- طرفداران فانتزی این ماجراجویی را دوست خواهند داشت، با سیستم جادویی پیچیده و قهرمان متفکر و جسورش. (Kirkus Reviews)
- مورمور شدن و ورق زدن پی در پی صفحات، طنز، گرما و ماجراجویی را کاملاً در هم آمیخته است. (جنیفر اِی. نیلسن،‌ نویسنده پرفروش)
- مملو از جادو، فتنه، ماجراجویی، فریب و کمی دزدی دریایی... این امر خوانندگان ژانر فانتزی بزرگسال و نوجوان را به طور یکسان درگیر می‌کند. (Booklist)

کتاب صوتی شهر ارواح مناسب چه کسانی است؟

وی. ای. شواب کتاب شنیدنی شهر ارواح را برای نوجوانان به رشته‌ی تحریر درآورده است.

با وی. ای. شواب بیشتر آشنا شویم:

ویکتوریا الیزابت شواب در هفتم ژوئیه سال 1987 متولد شد. این نویسنده‌ی پرفروش را بیش از همه به خاطر رمان شرور که در سال 2013 به چاپ رسید، سریال‌های جادوگری و آثار کودک و نوجوانش می‌شناسند. از دیگر آثار او می‌توان به کتاب شوالیه‌های روشنایی، انتقام‌جو، اتحاد سایه‌ها و تاریک‌تر از جادو اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی شهر ارواح می‌شنویم:

در راهرو به دوراهی رسیدیم. مسیر سمت چپ به سلف، و سمت راستی به راه پله‌ها می‌رسید. جاکوب با نیشخندی هشدار داد " این آخرین شانس‌مون برای عادی بودنه، بیا از چپ بریم". اما هر دوی ما می‌دانستیم که مدت‌هاست عادی بودن را رد کرده‌ایم.

به سمت راست پیچیدیم.

از پله‌ها پایین رفتیم و در امتداد راهرویی دیگر، خلاف جهت جمعیتی که در صف طولانی نهار ایستاده بودند، حرکت کردیم. در هر پیچ، صدای تپ تپ تپ، که حالا تبدیل به کششی مثل یک طناب شده بود، قوی‌تر می‌شد. آنقدر که حتی نیازی به فکر کردن نبود. در حقیقت اگر دست از فکر کردن بر می‌داشتم و اجازه می‌دادم صدا کنترل امور را در دست بگیرد، کارها بسیار راحت‌تر پیش می‌رفتند.

فهرست مطالب کتاب صوتی