معرفی و دانلود کتاب صوتی خاص بودن یا معمولی ماندن

معرفی کتاب صوتی خاص بودن یا معمولی ماندن

کتاب صوتی خاص بودن یا معمولی ماندن اثر گرنت کاردون، به شما می‌آموزد که چگونه با استفاده از قدرت وسواس به موفقیت‌ها و رویاهایتان جامه عمل بپوشانید.

با کتاب صوتی خاص بودن یا معمولی ماندن (Be Obsessed Or Be Average) درمی‌یابید که چگونه می‌توان با وجود موانع و رقابت‌های شدید، کسب و کار خود را راه‌اندازی کنید و به درجات بالا و شگفت‌انگیزی برسید، وسواس و خاص بودن در زندگی اهمیت بسیار زیادی دارد و یک عامل مهم برای موفقیت است به طوری که اهمیت آن حتی از راهکارها، زمان‌بندی، قیمت‌گذاری و خود افراد نیز بیشتر است.

هر فردی در هر زمینه‌ی شغلی برای رسیدن به موفقیت‌های بیشتر تلاش می‌کند. این کتاب میل "دست از کار نکشیدن" را در شما تقویت می‌کند. افراد وسواسی و خاص همان افراد موفقی هستند که مورد تحسین دیگرانند و همه افراد می‌خواهند از آن‌ها تقلید کنند. این افراد نه تنها زندگی را به جنبش درمی‌آورند و دگرگون می‌کنند، بلکه به آن ارزش می‌بخشند.

گرنت کاردون (Grant Cardone) پیله "معمولی بودن" که بوسیله جامعه به دورتان تنیده شده است را با بی‌رحمی صادقانه‌ای درهم می‌شکافد. هدف گرنت کاردون از نگارش این کتاب این بوده است که شما و میلیون‌ها نفر دیگر در سرتاسر جهان را به سمت ایجاد فعالیت‌های جدید هدایت کند. فعالیت‌هایی که در آن وسواس بودن را تقویت کنیم و به دل مشغولی‌های خود و خاص بودن بپردازیم.

اگر تمام افراد روی کره‌ی زمین بدون هیچگونه حسرت، تردید و یا عذری وسواس‌های مثبت‌شان را بپذیرند. آن وقت خواهید دید که چگونه یک شبه جهان تبدیل به جای بهتر و متفاوت‌تری برای زیستن خواهد شد. اگر همه به دستاوردهای خودشان توجه کنند و به دنبال موفقیت خودشان باشند، جایی برای جنگ، مواد مخدر و دیگر عوامل بیهوده و مخرب نخواهد ماند. همه ما به آن مرحله از موفقیت که قبلا غیر ممکن به نظر می‌رسید، دست می‌یابیم و همدیگر را برای تلاش و پشتکار بیشتر تشویق می‌کنیم.

اولین فصل از کتاب خاص بودن یا معمولی ماندن نشان می‌دهد که چطور وسواس‌های زندگی‌ شما را نجات می‌دهد و چرا اهمیت دارند و به تعریف وسواسی و خاص بودن می‌پردازد. در فصل دوم این عقیده عمومی که تنها چیزهای معمولی و بی‌خطر را می‌توان بدست آورد نفی می‌شود و علت نیاز به داشتن وسواسی پرشور، هدفمند و غریزی را به جای معمولی بودن و مردد بودن توضیح داده می‌شود. سپس در فصل سوم، راه‌های تشخیص این دل مشغولی‌ها بررسی می‌شود. شما می‌توانید از طریق یک سری تمرینات کلیدی بفهمید که بیشترین چیزی که از زندگی‌تان می‌خواهید چیست. فصل‌های بعد نیز بر پایه همین اصل استوارند و شما را در طی مراحل سخت پیروی از وسواس‌هایتان هدایت خواهد کرد. فصل چهارم به اثبات اهمیت "قدرت بخشیدن" به وسواس‌های درونی‌تان می‌پردازد. در فصل پنجم توضیح داده می‌شود که چرا باید شک‌هایتان را از بین ببرید، مخالفان و افراد منفی را از خود دور کنید و یا با آن‌ها کنار بیایید. فصل ششم به شما می‌آموزد که چگونه از دل مشغولی‌های خود برای نظارت بر گذشته، تفکر، دارایی، حوزه تخصص و یا برندتان استفاده کنید. فصل هفتم هم به این بحث می‌پردازد که چرا همیشه در امنیت بودن می‌تواند بسیار خطرناک باشد و لازم است برای داشتن شانس موفقیت بیشتر ریسک‌های زیادی را پذیرفت. این اصول شما را در رسیدن به موفقیت یاری خواهند کرد.

سپس یک سری توصیه‌های عملی مربوط به کسب و کار را به شما ارائه می‌شود که کمک می‌کند تا وسواس‌هایتان را هم برای خودتان و هم اطرافیان‌تان محقق کنید. در فصل هشتم یک سری اطلاعات بسیار شناخته شده در مورد فروش برایتان به اشتراک گذاشته می‌شود تا اهمیت فروش را در محقق کردن وسواس‌هایتان درک کرده و بیاموزید که چگونه یک بازاریاب، سازمان دهنده و یا فروشنده قوی باشید. فصل نهم راجع به جذب مشتری و اینکه چگونه می‌توانید تعداد سفارش‌ها و همچنین تحویل‌ها را افزایش دهید، بحث می‌کند. فصل دهم به سراغ افرادی می‌رود که با آن‌ها کار می‌کنید، علی‌الخصوص کارمندان و به شما نشان می‌دهد که چگونه در محیط اطراف خود فرهنگی مطابق با دل مشغولی‌هایتان ایجاد کنید. فصل یازدهم با ارائه توصیه‌ای در باب چگونگی تبدیل شدن به یک رهبر واقعی به اتمام می‌رسد. این‌ها تمریناتی هستند که شما برای حفظ و همچنین شکوفایی وسواس‌تان و تبدیل آن به یک کسب و کار موفق، پر سود و قدرتمند نیاز دارید و می‌توانید حتی از این طریق یک صنعت کاملا جدید را بوجود آورید و یا آن‌هایی را که موجودند دچار اختلال کنید.

دو فصل آخر کتاب درباره چگونگی حفظ و تقویت وسواس‌هایتان در طول زمان صحبت می‌کند. فصل دوازدهم به بررسی قدرتی که از حفظ و دنبال کردن وسواس‌هایتان بدست می‌آورید و تبدیل شدن به چیزی که امروز حتی تصورش را هم نمی‌کردید می‌پردازد. قبل از اینکه بروید تا دنیایتان را دگرگون کنید، در فصل سیزدهم یک سری ترفندها و تکنیک‌های وسواسی و خاص شدن و خاص ماندن با شما به اشتراک گذاشته می‌شود.

گرنت کاردون پرفروش‌ترین نویسنده نیویورک تایمز در زمینه کسب و کار و فروش و متخصص رسانه‌های اجتماعی و مرد شماره یک در برنامه‌های آنلاین آموزش کسب و کار است. «گرنت کاردون» نویسنده چهار کتاب پرفروش نیویورک تایمز از جمله "10X" ،"اگر اول نباش آخری" و "بفروش یا فروخته شو" است.

جملات برگزیده کتاب خاص بودن یا معمولی ماندن:

- دست از معمولی ماندن همیشگی بردارید.
- هنگامی که زیاد قول می‌دهم، خودم را موظف می‌نمایم تا به آن وفا کنم.
- چرا وقتی که می‌توانم رنگین کمان داشته باشم تنها به یک رنگ قانع شوم؟
- افرادی که اهدافشان در زندگی بسیار کوچک است، بیشترین مشکلات مالی را دارند.
- یک فرد وسواسی این حقیقت را می‌پذیرد که فقط و فقط خود او مسئول موفقیت‌هایش است.
- من اگر نتیجه آن چنان خوبی هم نگیرم خودم را کمتر از وقتی که اصلا به سراغ هدف‌هایم نروم سرزنش می‌کنم.
- هیچوقت اجازه ندهید مردم موقعیت فعلی شما را عالی بدانند، در صورتی که خودتان یقین دارید که بهتر از این هم می‌توانید باشید.
- افرادی که سعی دارند شما را از رویاهایتان منصرف کنند در واقع هیچ کمکی به شما نخواهند کرد و فقط دارند خودشان را توجیه می‌کنند.

در بخشی از کتاب صوتی خاص بودن یا معمولی ماندن می‌شنویم:

من پدری نداشتم که بتواند مرا به ثروتی برساند و در بستن اولین قراردادم برای خرید ملک به من یک میلیون دلار قرض بدهد، از طریق معرفی من در باشگاه‌های برون شهری ارتباطات سیاسی مرا تقویت کند و یا شیوه‌های راه اندازی یک کسب و کار خوب را به من بیاموزد. والدین من فرزندان مهاجران ایتالیایی بودند که در اوایل دهه 1900 به آمریکا آمدند. پدر من اولین کسی بود که در خانواده‌شان به دانشگاه می‌رفت. او در جوانی بسیار بلند پرواز بود و روحیه کارآفرینی داشت و معتقد بود که رویای آمریکایی همیشه دست یافتنی‌ست. او کسب و کارش را با یک مغازه خواربار فروشی کوچک که به همراه مادرم اداره‌اش می‌کردند، شروع کرد.

دل مشغولی پدر همواره رسیدن به موفقیت بود و معتقد بود که مراقبت و رسیدگی به خانواده اولین وظیفه اوست. من از همان بچگی فهمیدم که تامین معیشت زندگی ما برای پدر در صدر الویت‌هایش قرار داشت: اینکه سقفی روی سر ما باشد، لباس و غذایمان فراهم باشد و در کنارش درس هم بخوانیم.

چندین سال قبل از به دنیا آمدن من، پدر تصمیم گرفت که با چند تن از دوستانش یک شرکت بیمه عمر تاسیس کند. من دقیق نمی‌دانم که چه بر سر آن شرکت بیمه عمر آمد، اما شرکای پدر او را بیرون کردند و او در سیاه چاله‌ای از مشکلات گرفتار شد. پدرم در سن 42 سالگی و با داشتن سه فرزند که نیاز به مراقبت داشتند و همچنین دوقلوهایی که به زودی به دنیا می‌آمدند (من و برادر دو قلویم گری) از کار بیکار شده بود. او باید دوباره از صفر شروع می‌کرد. او تصمیم گرفت با اندک پولی که سرمایه گذاری کرده بود مجوز کارگزاری بورس را بگیرد و بدین طریق کار جدیدی را شروع کند.

خوشبختانه به خاطر ارزش اخلاقی کار پدر و دل نگرانی هایش بابت تامین معاش خانواده، کار جدیدش بالاخره جواب داد. او توانست یک ماشین جدید یعنی یک لینکلن تاون کار بخرد که خیلی هم به آن می‌نازید. بعد از تولد 8 سالگی‌ام به خانه‌ای با مساحت تقریبی یک و نیم جریب که کنار دریاچه هم بود نقل مکان کردیم. ما دارای یک قایق برای ماهیگیری، لوازم اسکی روی آب و ماشین چمن زنی تراکتوری بودیم. در دو طرف خانه ما پزشکان زندگی می‌کردند که در آن زمان جزو موفق‌ترین افراد جامعه بودند. پشتکار بالای پدرم و موفقیتش در شرکت کارگزاری سهام باعث شد که ما تبدیل به طبقه متوسط جامعه شویم. من خیلی وقت‌ها اتفاقی به مکالمات پدر و مادرم گوش می‌دادم که در مورد موفقیت و رسیدنشان به این جایگاه صحبت می‌کردند. حتی در همان بچگی هم میفهمیدم که اتفاق خاصی رخ داده است.

تا دو سال پس از آمدنمان به آن خانه‌ی کنار دریاچه بهترین دوران کودکی‌ام رقم خورده بود، اما این خوشی زیاد دوام نیاورد. تنها یک سال و نیم بعد از اینکه پدرم صاحب خانه رویایی‌اش شده بود، در سن 52 سالگی بر اثر عارضه قلبی درگذشت.

فهرست مطالب کتاب صوتی