معرفی و دانلود کتاب صوتی جشن همگانی
برای دانلود قانونی کتاب صوتی جشن همگانی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی جشن همگانی
مجید قیصری در کتاب صوتی جشن همگانی مجموعهای از شانزده داستان شنیدنی را روایت میکند که دربرگیرندهی طیف متنوعی از موضوعات و مضامین هستند. این مجموعهداستان از معدود مواردی است که قیصری در آن از فضای ادبیات جنگ و دفاع مقدس فاصله گرفته است.
دربارهی کتاب صوتی جشن همگانی
مجموعهی شانزده داستان متفاوت از نویسندهی بهنام کشورمان، مجید قیصری، در کتاب صوتی جشن همگانی گردآوری شده است. آثار این مجموعه را میتوان در شمار معدود تجربیات متفاوت قیصری قلمداد کرد که کوشیده است در آنها به سراغ موضوعات جدیدتری برود و از فضای آثار پیشین خود که عمدتاً در حوزهی ادبیات پایداری و دفاع مقدس دستهبندی میشدند فاصله بگیرد.
«موسای دیگر»، «سنگ اقبال»، «سحر باطل»، «دختر رَز»، «آهنگی برای کشتار»، «بلور»، «جشن همگانی»، «رمیدن»، «شر کامل»، «فرار»، «شیرین»، «هر شب یکی از این گله کم میشود»، «قلعهی گِلی»، «آب مطلق، آب مضاف»، «پیشگویی» و «سفرنامه عیلامی» عناوین داستانهای کوتاهی هستند که در کتاب صوتی جشن همگانی آنها را با صدای پیمان قریبپناه میشنوید.
زوج مسلمانی که درصدد مهاجرت به سرزمینهای دور هستند، نوازندهای که تصمیم میگیرد ساز خود را نابود کند، زن و مردی که از یک خانوادهی ارمنی خانهای خریدهاند و حالا چالشهایی پیش روی خود میبینند، راوی بینوایی که داروندارش در روستا به تاراج رفته است و سگش را کشتهاند، پیرزنی که هر روز به نقطهای خیره میماند و با شنیدن صدایی که هیچکس جز خودش نمیشنود، گویی دچار الهاماتی مرگبار میشود و... شخصیتهایی هستند که در این مجموعه داستان روایت زندگی آنها را از دریچهی نگاه و قلم مجید قیصری میشنویم.
مضامین مذهبی و باورهای عمومی مردم ایران، یکی از پرتکرارترین موضوعاتی هستند که قیصری در این مجموعه و در روایت داستان خود از آنها بهره میگیرد. نویسنده در کتاب صوتی جشن همگانی، آداب و رسوم، سنتها و باورهای اقشار گوناگون مردم را در تار و پود خطوط داستانی، کنشها و شخصیتهای خود تنیده و بدین ترتیب آثاری شنیدنی را خلق نموده است. غنای مضمونی و تسلط بر زبان دو عنصری هستند که آثار مجید قیصری را به داستانهایی شنیدنی و بهیادماندنی تبدیل میکند.
گروه فرهنگی سماوا بهاتفاق نشر افق این اثر را در قالب کتاب صوتی تهیه کرده و در دسترس مخاطبان و علاقهمندان قرار داده است.
کتاب صوتی جشن همگانی برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به ادبیات معاصر فارسی و داستانهای کوتاه ایرانی علاقه دارید، شنیدن کتاب صوتی جشن همگانی را از دست ندهید.
با مجید قیصری بیشتر آشنا شویم
این نویسنده در سال 1345 در تهران متولد شد. مجید قیصری تحصیلات خود را در رشتهی روانشناسی تکمیل کرد و در آستانهی سیسالگی بهطور جدی به حرفهی داستاننویسی روی آورد. او داوری بسیاری از دورهها و جوایز داستاننویسی ایران را در کارنامهی کاریاش دارد و خود نیز در طول سالهای فعالیتش موفق به کسب جوایز بسیاری شده است. جایزهی رمان برتر اوراسیای روسیه، جایزهی کتاب سال شهید حبیب غنیپور، جایزهی ادبی اصفهان، جایزهی مهرگان ادب و جایزهی قلم زرّین برخی از افتخارات مجید قیصری به شمار میروند.
در بخشی از کتاب صوتی جشن همگانی میشنویم
هوسی بود و آنی. لحظهای احساس کرد که نیاز دارد پوست تنش به پوست تنی بخورد که در فاصلهای اندک کنارش خوابیده بود. با آن لمس، مورموری خزنده بپیچد تو رگ و پیاش، تا آن کیف مکفی را مزمزه کند. بههوس دست دراز کرد بهسویش تا شاید سرانگشتان دستش لمس کند تار مویی یا پوست نازک بازویی را. نمیخواست بپرد از خواب ناز. فقط یک خواهش بود. خواهشی آنی که او را از خواب ناز بیدار کرده بود. که وقتی دید دست درازشده چیزی به چنگ نمیآورد مگر تاریکی، مگر هوا. بیهوده چشم باز کرد. نبود. جا خالی بود. نمیخواست باور کند که نیست. گفت دارم خواب میبینم، همینجاست الان برمیگردد. تا چند لحظهی دیگر دوباره دست دراز میکرد به هوایش. در آن تاریکی، آن وقت، آن کیف مکفی. فقط تاریکی بود و نرمی پارچهای که گرمای هیچ تنی را در خود حفظ نکرده بود. جا خالی بود. بلند شد نشست سر جاش. چند بار صداش زد. گفت شاید رفته باشد دستشویی. از درز پایین در دستشویی نوری نتابیده بود بیرون. نگران بلند شد. چراغ اتاق را روشن کرد. ساعت روی عسلی از سه گذشته بود.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی جشن همگانی |
نویسنده | مجید قیصری |
راوی | پیمان قریب پناه |
ناشر چاپی | نشر افق |
ناشر صوتی | گروه فرهنگی سماوا |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۳ ساعت و ۳۷ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |
وای خدا چه جور کتابی بود اخر هر حکایت نویسنده بامزه شده بود یا شاید وووواااای چرا هیچ انتهایی نداشت هیچ پایانی نداشت گفتن تهش باز این باز نبود.....