معرفی و دانلود کتاب صوتی بادبان
برای دانلود قانونی کتاب صوتی بادبان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی بادبان
کتاب صوتی بادبان، اثری از محمد مولانا، نویسندهی معاصر ایرانی است. خانمجانِ داستانِ بادبان، مادربزرگی مهربان و خوشقلب است که در خانهاش همیشه به روی همه باز است. بادبان، خاطراتِ شیرین خانهی مادربزرگ و همصحبتیهای گرم و دلچسب با او را به یاد میآورد.
دربارهی کتاب صوتی بادبان
حیاط آبوجارو شده، بوی خوشِ خاک نمناک، گلدانهای شمعدانی رنگارنگ، سفرهای به سپیدی برف، سماور همیشه روشن، عطر بهارنارنج و چای تازهدمِ هلدارِ قندپهلو، گلهای ریز آبی و صورتی چادرنمازِ مادربزرگ، عصای پدربزرگ که طبق معمول به صندلیاش تکیه داده و عینکی که دوباره لای کتاب حافظ جا گذاشته... دلمان لک زده برای بودن کنار پدربزرگ و مادربزرگی که این روزها مشغلهی زیاد و کارهای ریز و درشت مانع از دیدارشان هستند. اگر دلتنگ لبخندهای شیرین و آغوش پرمهرشان هستید، محمد مولانا در کتاب صوتی بادبان، راوی حکایتی است که از دلتنگیتان میکاهد و شما را به آن روزهای دلنشین میبرد.
کتاب صوتی بادبان، پرترهای غنی و زیبا از مادربزرگ ایرانی در مقابل مخاطب قرار میدهد. محمد مولانا در این کتاب، با زبانی شیوا، توصیفاتی جذاب و روایتی واقعگرایانه، زندگی مادربزرگی که خانمجان صدایش میکنند را شرح داده است. خانمجان، مادربزرگ همه است، از غریبه تا آشنا، از همسایه تا فامیل، هر کسی به مشکلی دچار میشود، به او پناه میبرد. درِ خانهی مادربزرگ به روی همه باز است. همنشینی و همصحبتی با خانمجان غنیمت است. کمتر کسی است که از مهربانی و لطفِ او بینصیب مانده باشد. خانمجانِ ما اما غصهها و دلتنگیهای خودش را دارد؛ غمی که مرهم نیاز دارد و دردی که دوای آن، یافتن گمشدهاش است.
کتاب صوتی بادبان به خوانش سعید مقدم منش توسط انتشارات موج کتاب منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
کتاب صوتی بادبان مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به رمانهای ایرانی از شنیدن کتاب صوتی بادبان بسیار لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب صوتی بادبان میشنویم
در ایوان خانهی ماهطلعت در گلابدره نشسته بود و با او اختلاط میکرد. پیش از اذان ظهر به شمیران رسیده بود و خانهی دخترخالهاش را دقالباب کرده بود و پس از حال و احوال و شرح ماجرا، هر دو چادر بر سر کشیده به امامزاده قاسم رفته بودند و زیارتی و پرسوجویی و طلعت هم به سید علی ملک، متولی امامزاده سپرده بود که جوانک غریبهای در حیاط امامزاده اگر دیده است، بگوید و نمازی خوانده بودند و باز دوری در صحن و باز به خانه برگشته بود. قلیان پر و پیمان طلعت با آن دستک چوبی و تنباکوی حکانِ دمشده بین آن دو دستبهدست شده و آتشبیار معرکه، گفته و ناگفتههای فامیلشان میشد.
حدود عصر آقا حسین همسر ماهطلعت، با هندوانهای زیر بغل، درب حیاط را گشود. گرد پیری بر سرش بیش از هر زمان دیگر دیده میشد. آفتاب نیمهجان عصر، بر سرش تابیده و خانمجان که با طلعت در ایوان نشسته و از بالا بر حیاط مشرف بود، تودهی انبوه موهای او را کاملاً سفید در نظر میآورد. به نظرش عجیب بود که چطور سفیدی موهای او در مراسم مختلف آقاجانم را متوجه نشده و به چشمش نیامده بود.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی بادبان |
نویسنده | محمد مولانا |
راوی | سعید مقدم منش |
ناشر چاپی | انتشارات پایا |
ناشر صوتی | انتشارات موج کتاب |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۲ ساعت و ۵۹ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |