معرفی و دانلود کتاب صوتی 35 کیلو امیدواری

معرفی کتاب صوتی 35 کیلو امیدواری

داستانی درباره‌ی سخت‌کوشی و ایمان به خود. آنا گاوالدا در کتاب صوتی 35 کیلو امیدواری ما را با نوجوانی به اسم گرگوری آشنا می‌سازد که به دلیل ضعف تحصیلی از مدرسه اخراج شده، اما درنهایت استعدادهایش را که از نگاه معلمان دور مانده بود را کشف می‌کند. این اثر نامزد جایزه کتاب نوجوان آلمان در سال 2005 بوده است.

درباره‌ی کتاب صوتی 35 کیلو امیدواری

گرگوری سیزده‌ساله، قهرمان کتاب صوتی 35 کیلو امیدواری (95 Pounds of Hope) از هر جهت نوجوان بدشانسی محسوب می‌شد. او مجبور شده بود بعد از یک مردودی، پایه‌ی ششم را دوباره بگذراند و در آخر هم با نمره‌های پایینی که باعث شده بودند رنگ از رخ مادرش بپرد، مردود شد. بعد از آن، مدرسه اقدام به اخراجش کرد و با وجود همه‌ی تلاش‌های والدینش، هیچ مدرسه یا مؤسسه‌ی آموزشی دیگری او را در کلاس‌هایش نپذیرفت. اوضاع بغرنجی بود؛ گرگوری مجبور شده بود تمام روز را در خانه بگذراند، بدون آن‌که درسی برای خواندن داشته باشد و خب، این امر در آخر به سود او تمام شد.

این داستان زیبا که در عین سرگرم‌کنندگی پیامی آموزنده برای مخاطبان نوجوانش دارد توسط آنا گاوالدا به تألیف درآمده است. نویسنده‌ی شهیر فرانسوی در مصاحبه‌ای اعلام کرد شخصیت گرگوری را برای دانش‌آموزانی خلق کرده که به دلیل نمره‌های پایین یا موفقیت تحصیلی کمتر از انتظار والدین، احساس سرخوردگی می‌کنند. با ما همراه شوید تا محصلانی که گاوالدا از آنان صحبت می‌کند را بهتر بشناسیم.

قهرمان کتاب صوتی 35 کیلو امیدواری (35 kilos despoir) مشکلاتی جدی در مدرسه دارد. ریاضی و علوم بیش از حد برایش گیج‌کننده هستند، همکلاسی‌هایش او را مسخره می‌کنند، هیچ معلمی قدمی برای درک او برنمی‌دارد و والدینش هم آن‌قدرها با پسر خود مهربان نیستند. حرف‌های طعنه‌آمیز آن‌ها قلب هر شنونده‌ای را به درد می‌آورد، اما وقتی گرگوری در روایت داستانش جلوتر می‌رود ناگهان استعدادهای او مانند رگه‌های طلا در دل سنگ شروع به درخشیدن می‌کنند.

او علی‌رغم همه‌ی مشکلاتش در کلاس‌های درس، توانایی منحصربه‌فردی در کارهای فنی دارد. گرگوری که در بچگی همراه پدربزرگش به فعالیت‌های یدی می‌پرداخت و عاشق باغبانی و نجاری بود، به والدینش پیشنهاد می‌دهد او را به مدرسه‌ای فنی بفرستند. این شروع جدید دانش‌آموز سرخورده را به نوجوانی بااعتمادبه‌نفس تبدیل می‌کند، تا اینکه خبر بیماری پدربزرگ به او می‌رسد و پسر تصمیم می‌گیرد راهی برای بهبود حال پدربزرگ نازنیش پیدا کند.

در پایان باید گفت این داستان لطیف و آموزنده با ترجمه‌ی آتوسا صالحی و توسط انتشارات افق به چاپ رسیده؛ همچنین نشر صوتی رادیو گوشه نسخه‌ی گویای آن را تهیه کرده است.

اقتباس سینمایی از کتاب 35 کیلو امیدواری

سال 2010 فیلم سینمایی 35 کیلو امیدواری براساس این داستان تحسین شده ساخته شد. این فیلم که محصول مشترک کشور فرانسه و بلژیک بود، نمره‌ی 6.2 را از سایت IMDb کسب کرد. بازیگرانی مانند جرارد رینالدی، Adrien Hurdubae (نقش گرگوری) و هلن ونسان (نقش شارلوت) در این اثر هنرنمایی کردند.

نکوداشت‌های کتاب 35 کیلو امیدواری

• این داستان نگاه ما را نسبت به نوجوانانی که دانش‌آموزان ضعیف خوانده می‌شوند تغییر می‌دهد. (Ed Sullivan)
• انتخابی ایده‌آل برای دانش‌آموزانی که از متفاوت بودن نمی‌ترسند. (Barbara Auerbach, New York City Public Schools)

کتاب صوتی 35 کیلو امیدواری مناسب چه کسانی است؟

شنیدن اثر صوتی پیش‌ رو را به نوجوانان و همه‌ی افرادی که در ارتباط مستمر با این گروه سنی هستند پیشنهاد می‌کنیم.

با آنا گاوالدا بیشتر آشنا شویم

آنا گاوالدا یکی از سرشناس‌ترین داستان‌نویسان امروز کشور فرانسه به شمار می‌رود. او در حومه‌ی پاریس متولد شده است. اولین مجموعه داستانش زمانی منتشر شد که به عنوان معلم سرگرم تدریس در دبیرستان‌ها بود. این مجموعه داستان با عنوان "دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد"، پس از فروش چشمگیر در فرانسه به زبان‌های زیادی ترجمه شد و شهرت فراوانی را برای نویسنده‌ی خود به ارمغان آورد.

ویژگی ممتاز آنا گاوالدا، نگاه انسانی و حساس او به جهان است. آثار وی زبانی زیبا و روان دارند، و در غالب موارد مملو از طنزی هوشمندانه‌اند. از مهم‌ترین کتاب‌هایش می‌توان به این عناوین اشاره کرد: «بازی دوستانه، دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد، دوستش داشتم، گریز دلپذیر، باهم بودن.»

در بخشی از کتاب صوتی 35 کیلو امیدواری می‌شنویم

تنها یک سال توی مدرسه به من خوش گذشت. سال دوم ابتدایی معلمی داشتم به اسم ماری. هیچ‌وقت فراموشش نمی‌کنم. حالا وقتی به آن‌روزها فکر می‌کنم، می‌فهمم که ماری به این خاطر معلم دبستان شده بود که بتواند وقتش را با انجام کار مورد علاقه‌اش بگذراند؛ کاری که بیشتر از هر کار دیگری دوست داشت: ساختن و به‌‌وجود آوردن. از همان اول عاشقش شدم. از همان صبح اولین روز. لباس‌هایی را که خودش دوخته بود، می‌پوشید. پلیورهایی که خودش بافته بود، زیورآلاتی که کار دست خودش بود.

روزی نبود که با یک کاردستی به خانه برنگردیم. جوجه‌تیغی خمیری، بطری شیرگربه‌ای، موش کوچولو در پوست درخت گردو، آویزها، نقاشی‌ها، کلاژها و غیره. ماری منتظر روز مادر نمی‌شد تا اجازه دهد کاردستی بسازیم و دست‌هایمان را کثیف و گلی کنیم. او می‌گفت: «روز موفقیت‌آمیز روزی است که بتوانیم در آن چیزی به وجود آوریم.» بعضی وقت‌ها به خودم می‌‌گویم نکند خوشبختی و خوشحالی زیادم در آن سال که شاگرد ماری بودم، باعث همه‌ی این بدبیاری‌های بعدی شده است.

فهرست مطالب کتاب صوتی