معرفی و دانلود کتاب شلیک به آسمان: خاطرات محمد مصطفوی فر سروان پدافند نیروی هوایی
برای دانلود قانونی کتاب شلیک به آسمان: خاطرات محمد مصطفوی فر سروان پدافند نیروی هوایی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شلیک به آسمان: خاطرات محمد مصطفوی فر سروان پدافند نیروی هوایی
کتاب شلیک به آسمان: خاطرات محمد مصطفوی فر سروان پدافند نیروی هوایی نوشته ابراهیم زاهدی مطلق، به بیان خاطرات این افسر بازنشسته نیروی هوایی در دوران جنگ ایران و عراق میپردازد.
با آغاز جنگ تحمیلی بیشترین تلاشها برای جلوگیری از حمله عراقیها و ورودشان به خاک ایران، توسط نیروی هوایی و پدافند هوایی شکل گرفت. پدافند هوایی کشور، در طول هشت سال جنگ ایران و عراق از تأثیرگذارترین و پرتلاشترین نیروهای نظامی بوده است، چرا که با وجود کمبودها و عدم حضور کارشناسان خارجی، توانست بسیار بیشتر از آنچه در توانش بود انجام دهد. دلیل این ادعا نیز سقوط صدها فروند از هواپیماهای نظامی عراق در دوران جنگ است.
ابراهیم زاهدی مطلق نوشتن این کتاب را از روی 60 نوار کاست ضبط شده در اوایل دهه 70 انجام داده است. این اثر بعد از ویرایشهای بسیار سرانجام به چاپ رسید.
خواندن کتاب شلیک به آسمان به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به ادبیات پایداری و دفاع مقدس علاقهمند هستید، این کتاب را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب شلیک به آسمان میخوانیم:
سرهنگ اقبالی، یکی از آن نفرات است که تا لحظههای آخر در سایت مانده بود. همه فرار کرده بودند. او و دو سه نفر، بیشتر با عقل و درک شخصی کار میکردند، چون هیچ وسیله شناسایی وجود نداشت. ماجرای آخرین حملۀ هواپیماها را که این سایت را کاملاً نابود کرد، از آقای ارسلان صالحی شنیدم. میگفت: «وقتی هواپیماهای عراقی آمدند، ما در سایت 3 دزفول بودیم. هم پرسنل رادار مادر و هم ما، هواپیماهای عراقی را در صفحه رادار داشتیم.» اینطور که صالحی میگفت، پرسنل هاگ با رادار میبینند که دو فروند هواپیما از خاک عراق پرواز کردند و به طرف رادار مادر رفتند. بچههای سایت هاگ دزفول، از رادار مادر میپرسند: «آیا این دو هواپیما خودی هستند یا دشمن؟ اگر دشمن هستند، درگیر شویم.»
رادار مادر اعلام میکند خودی هستند. ولی پرسنل هاگ دیده بودند اینها از خاک عراق آمدند. به همین دلیل، اصرار میکنند که اجازه دهند درگیر شوند. رادار مادر قبول نمیکند و اجازه نمیدهد. بچههای هاگ تا آخرین لحظه به رادار مادر اعلام میکنند که هواپیماها به سمت خودتان حمله کردهاند و خودتان را میزنند. اما آنها همچنان اصرار داشتند که هواپیماها خودی هستند. در حین گفتوگوها، ناگهان رادار مادر بمباران میشود و صدای نالۀ آنها را بچههای ما از طریق تلفن که صحبت میکردند، میشنوند. بمباران آنقدر ادامه پیدا میکند تا ارتباط تلفنی هم قطع میشود. آنها در شناسایی هواپیماها اشتباه کرده بودند. اصرار بچههای سایت هاگ هم فایدهای نکرد و رادار اینطوری از بین رفت. تنها کسی که توانست فرار کند، سرهنگ اقبالی بود که من از زبان او این ماجرا را شنیدم. افرادی که در سایت هاگ بودند، الآن همگی هستند.
در تهران، به علت اینکه مردم با جنگ آشنایی نداشتند و آژیرهای زرد و قرمز و سفید را نمیشناختند، یا بمباران و شکستن دیوار صوتی را تجربه نکرده بودند، مسئولان تصمیم گرفتند تمرینی برای مردم تدارک ببینند. این تصمیم نیروی هوایی بود. از این رو، برنامهریزی کردند که از ساعت هفتوسی دقیقه تا هشت شب در کلیه آتشبارها، آتشبس شود؛ یعنی هیچ توپ و موشکی شلیک نشود و رادار و هواپیماها نیز درگیر نشوند تا دو سه فروند هواپیما از فرودگاه مهرآباد پرواز کند و تمرین کنند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شلیک به آسمان: خاطرات محمد مصطفوی فر سروان پدافند نیروی هوایی |
نویسنده | ابراهیم زاهدی مطلق |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 398 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-03-0236-8 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |
دوستان کتاب را حتما بخوانید تا با زاویهای متفاوت از فداکاریها و اثربخشی نیروهای مسلح خصوصا پدافند در دوران دفاع مقدس آشنا شوید بسیار اموزند، جذاب و خواندی است.
خدایا ما چیزی نداریم جز دعا برای این بزرگمردان بی ادعا.
کجایند مردان بی ادعا