معرفی و دانلود کتاب شبی به وسعت یک نگاه
برای دانلود قانونی کتاب شبی به وسعت یک نگاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شبی به وسعت یک نگاه
کتاب شبی به وسعت یک نگاه نوشتهی طیبه دلجو، با زبانی ساده و بیان جزئیات لازم داستان دختری به نام مهتاب را به تصویر میکشد که با انتخابهای اشتباهش باعث میشود تا زندگی چهره ناخوش دیگرش را به او نشان دهد.
خانواده مهتاب به سفر میروند. او به اتفاق خواهرش نزد داییاش به ییلاق میرود. آشنایی با روزبه و کشمکش بینشان باعث میشود ناخواسته دل به او بسپارد. اما روزبه از پذیرفتن احساسش سر باز میزند.
مهتاب به محض برگشتن از ییلاق به اولین خواستگارش جواب مثبت میدهد. انتخابهای اشتباه مهتاب در ادامه او را به مسیر دیگری میکشاند و بعد از آن مسیر زندگیش تغییر میکند.
طیبه دلجو این داستان را با توصیف دقیق شخصیتها و عمیقترین احساسات و افکار آنها به رشته تحریر درآورده است.
در بخشی از کتاب شبی به وسعت یک نگاه میخوانیم:
جلوی آیینه ایستاده بود به زوایای چهرهاش نگاه میکرد هیچ عیب و ایرادی نمیتوانست بیابد که رفتار مجید و حتی فرار داییاش از پاسخ دادن به سوالش را توجیه کند. دستی روی صورتش کشید و با خودش زمزمه کرد: "از خیلیها هم که ادعا میکنند بدتر نیستم. خیلی هم خوبم. گاهی زیادی هم خوب میشوم. "آنوقت خندید. : "تو خیلی ازخود راضی هستی. هنوز کسی پیدا نشده که از تو تعریف کند آنوقت داری از خودت تعریف میکنی. فقط، فقط... آرش بود که گفت من از خیلیها هم بهترم. ولی منظورش از بهتر بودن چی بود هرگز نگفت که از چه لحاظ بهترم.! "همان طور که به خودش در آئینه زل زده بود یاد آرش را در ذهنش زنده کرد. خیلی وقت بود از آرش خبر نداشت. درست بعد از مدرسه بود که دیگر نمیخواست او را ببیند. شاید دیگر حتی از او میترسید. روزهای آخر خیلی بد نگاهش میکرد و حتی در آخرین دیداری که با هم داشتند او میخواست دستش را بگیرد که مهتاب بر او خشم گرفت و از او خواست که پا از گلیم خود فراتر نگذارد. با خودش پرسید "چرا نمیخواستم دستم را بگیرد. مگر از من چی میخواست که مثل وحشیها بر او حمله کردم. "
درست از پاییز سال دوم دبیرستان بود که با آرش آشنا شد او تازه دانشگاه قبول شده بود و تازه به شهرشان آمده بود. هم زمان با تعطیلی مدرسه مهتاب داشت از خیابان میگذشت که او را دید. کاغذی دستش بود و سراغ آدرسی را میگرفت... مهتاب کمکش کرد تا آدرس را پیدا کند و همان یک ساعت با او بودن شروع یک دوستی بود که تا امروز ادامه داشت. این اواخر آرش میخواست با خانوادهاش برای خواستگاری به خانه آنها بیاید ولی مهتاب هیچ علاقهای ازخود برای ازدواج نشان نمیداد. و همین علتی بود که بعد از امتحانات سراغ آرش را نگیرد و به تلفنهایش جوابی ندهد. با خودش فکر کرد: "شانس بیاورم خیلی هم سمج نباشد که بخواهد در غیاب ما باز هم به خانهمان تلفن کند. مجید بفهمد که مزاحمی خانه ما یک پسر است و ارتباطی هم با من داشته باشد زندهام نخواهد گذاشت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شبی به وسعت یک نگاه |
نویسنده | طیبه دلجو |
ناشر چاپی | نشر هنر پارینه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 482 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5981-37-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |